کتاب در روزنامه ایران
نشر و کتاب از جذابیت سرمایهگذاری برخوردار نیست
روزنامه ایران در صفحه فرهنگ و هنر مطلبی مطلبی درباره آسیب شناسی اقتصاد کتاب در گفتوگو با مدیران و فعالان عرصه نشر منتشر کرده است . هومان حسنپور مدیر انتشارات آریابان با تأکید بر این نکته که صنعت نشر در حالی که بزرگترین دستاورد اجتماعی را که همانا فرهنگسازی است یدک میکشد، نسبت به صنایع حتی پاییندستی کمترین سوددهی مادی را دارد، در پاسخ به این سؤال یادآوری میکند: «اگر قرار بود، تمامی مردم جهان به تمامی ساختارهای اجتماعی با نگاه صرفاً مادی بنگرند، مطمئن باشید تمدن انسانی شکل نمیگرفت و اصولاً پدیدهای به نام فرهنگ در حافظهها باقی نمیماند.
اما پاسخی راحتتر که اثبات میکند نشر و کتاب از جذابیت سرمایهگذاری برخوردار نیست، همانا تعدد تعطیلی کتابفروشیها نسبت به تأسیس آن بیشتر است. آیا واقعاً اگر صنعت نشر از جذابیت سرمایهگذاری مناسب برخوردار بود، نباید شاهد افزایش ورود سرمایه میبودیم؟»
ایرانیان در نوشتههای خود چگونه به «غرب و غربیان» نگریستهاند؟
روزنامه ایران در صفحه اندیشه مطلبی به بهانه انتشار کتاب «در آینه ایرانی» نوشته محمدرضا قانونپرور منتشر کرده که کمتر به صورت صریح به مسأله سیاست رسمی میپردازد؛ اما از آنجا که میان زبان گفتمان و سیاست، پیوندی ظریف وجود دارد؛ خالی از سویههای سیاسی نیست. قانونپرور سخن «استاندال» را مبنی بر اینکه بهترین راه برای درک آگاهی مردم یک جامعه و تغییراتی که در آن به وقوع میپیوندد، موشکافی در متون ادبی آنهاست؛ میپذیرد و از «گرینبلات» اینگونه نقل میکند: هرگونه مذاکره، مجادله، نزاع و جنگ طبقاتی، اجتماعی و سیاسی در لابهلای فریادها و سکوتهای قهرمانان داستانها و تئاترها دیده میشود.
کتاب حول دو پرسش شکل میگیرد: اول، ایرانیان و در واقع، نویسندگان ایرانی چگونه به غرب و غربیان نگریستهاند؟ و دوم، چه توجیههایی در مورد واکنشهای ویژه ایرانیان اعم از مثبت و منفی نسبت به غرب وجود دارد؟ نویسنده برای پاسخ به پرسش نخست، بازنمایی غرب در ادوار متفاوت تاریخی را در متون ایرانی بررسی و به نتایجی نسبتاً صریح درباره انواع بازنماییها دست مییابد، اما پرسش دوم را به صورت ضمنی و غیرمستقیم پاسخ میدهد.
کتاب در روزنامه اعتماد
تابوتهاي دستساز
روزنامه اعتماد در صفحه تئاتر نقدی درباره «تابوتهاي دستساز» از «ترومن كاپوتي» منتشر کرده که او را ميتوان يكي از مشهورترين و موفقترين نويسندگان داستانهاي معمايي و گزارشهاي رئاليستي ژورناليستي - جنايي در دهه دوم قرن بيستم دانست.
تابوتهاي دستساز، خوشخوان و روان و پرتعليق است. نويسنده با جملههاي كوتاه و توصيفهاي ساده و ديالوگهاي روان مخاطب را با خود همراه ميسازد. حضور خود نويسنده به عنوان شخصيت اصلي و راوي داستان نيز بر اين همراهي و نزديكي ميافزايد. اين داستان نيز با مورد توجه قرار گرفتن از سوي ريموند چندلر و بيلي وايلدر تبديل به يك فيلمنامه اقتباسي با اين عنوان شد و يكي از شاهكارهاي سينماي كلاسيك جهان نيز بر اساس آن ساخته شد. راوي داستان خود نويسنده -ترومن كاپوتي- است كه به اختصار در طول داستان ت. ك. ناميده ميشود. وي در پي شنيدن خبر يكسري جنايات زنجيرهاي از يكي از دوستان قديمياش به نام جيك، كه كارآگاه مسوول اين پرونده است، به شهر محل حادثه ميرود تا از نزديك حوادث مشابه و سير حدس و گمانهايي را كه در فضاي مشوش و پر ترديد و دلهره شهر بر سر زبانهاست دنبال كند. در تمام اين جنايتها، امضاي قاتل به چشم ميخورد؛ قاتل قبل از به قتل رساندن مقتولين، آنها را انتخاب ميكند و براي آنها تابوت دستسازي ميفرستد... نويسنده به اين نتيجه ميرسد كه اين قتلها با نقشه قبلي صورت گرفتهاند و سناريوي قتلها را همراه با دوست كارآگاه خود دنبال ميكند. مظنون اصلي اين حوادث، فردي است به نام رابرت كوئين كه به خاطر مساله آبرساني از رودخانه به مزارع همسايه، مجبور شده بخشي از زمينها و آب مصرفياش را به آنها واگذار كند.
از زنانگي در نوشتار تا نوشتار زنانه
روزنامه اعتماد در صفحه تئاتر نقدی درباره جهان شعري مرام المصري، در حاشيه انتشار گزيده «چون گناهي آويخته درتو» ترجمه سيد محمد مركبيان منتشر کرده که سالهاست عبارت «صداي از دست رفته زن عرب» را به دنبال خود ميكشد، با همه تلاشها و جسارتش در دفاع از حقوق زنان سوري و منطقه، انگار هنوز نتوانسته به نوشتار زنانه دست پيدا كند. شعر او اجرايي است در ادامه و تاييد سنت ديرپاي ادبيات خاورميانه و نوشتاري سخت مردانه.
تكگويي او هيچ ربطي نميتواند به ماهيت زن و زنانگي داشته باشد، دست كم در ادبيات كه اينطور است، چرا كه لذت ادبي در نوشتار زنانه بيش از هر چيز مبتني بر تكثر است و امكان توزيع لذت. دستاوردي كه ميرود تا به شناخت و بازپسگيري حق زن ختم شود.
کتاب در روزنامه ابتکار
وقتی نوشتن یک کتاب برای مشهور شدن کافی است!
روزنامه ابتکار در صفحه ادب و هنر مطلبی درباره نویسندگی منتشر کرده که در آن آمده است: نویسندگان از عهد رواج افسانههای کهن تا امروز در پی مانایی و پایداری یادشان در ذهن تاریخ، دست به قلم بردهاند اما در این میان هستند افرادی که تنها با نوشتن یک کتاب، نامشان را در تقویم ادبی جهان برای همیشه حک کردهاند.در این گزارش به 4 چهره ادبی میپردازیم که در طول عمرشان تنها یک رمان نوشتهاند و به نام همان کتاب در سرتاسر جهان شناخته میشوند.
«آنا سویل» در آخرین روز ماه مارس 1820 به دنیا آمد. تا 12 سالگی به مدرسه نرفت و نزد مادرش که نویسنده کتابهای کودک بود، خواندن و نوشتن را آموخت. دو سال بعد، آنا در اثر یک تصادف از ناحیه دو قوزک پا به شدت دچار آسیبدیدگی شد و توانایی حرکتیاش را تا حد زیادی از دست داد. او برای رفتوآمد از ارابههای اسبی استفاده میکرد و همین موضوع موجب علاقه زیادش به این حیوانات شد. توجه زیاد او به رابطه انسان و اسب سرانجام موجب شد کتاب «زیبای مشکی» را به نگارش درآورد. «زیبای مشکی» در سال 1877 تنها پنج ماه پیش از مرگ آنا، به پایان رسید. خوشبختانه او آنقدر عمر کرد که بتواند موفقیت ابتدایی چاپ کتابش را ببیند. گرچه آنا سویل تنها یک رمان در طول عمرش به نگارش درآورد، اما همان یک اثر نامش را برای همیشه جاودان کرد.
کتاب در روزنامه مردم سالاری
از هر ندايي بهره برده ام تا اين «ران ملخ» به دست آمد
روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر یادداشتی درباره ضربالمثلها منتشر کرده که در آن می خوانیم: کسان بسياري براي يافتن ريشه تاريخي ضربالمثلها تلاش کرده و رنجها برده اند و از خود آثاري در اين زمينه برجاي گذاشتهاند تا ادب فارسي، امروز گنجينههاي گرانسنگي از ادبيات فولکلوريک -که داستانهاي امثال نيز شامل آنها ميشود - داشته باشد که از آن جملهاند:
امثال و حکم از علامه دهخدا، داستانهاي امثال از اميرقلي اميني، داستانهاي امثال از سيدجمال الدين مرتضويان فارسياني، داستان نامه بهمنياري از احمد بهمنيار، تمثيل و مثل از ابوالقاسم انجوي شيرازي، کتاب کوچه از احمد شاملو، کاوشي در امثال و حکم از سيد يحيي برقعي، ريشههاي تاريخي امثال و حکم از مهدي پرتوي آملي، امثال و حکم تاريخي از رحيم چاوشي اکبري، داستانهاي امثال از حسن ذوالفقاري.
براي آگاهي از دشواري کار جمع آوري دقيق و علميريشههاي تاريخي و داستانهاي ضربالمثلهاي فارسي، دو نمونه از يادداشتهاي بزرگان اين عرصه عينا نقل ميشود:
مهدي پرتوي آملي در مقدمه کتاب ريشههاي تاريخي امثال و حکم چنين مينويسد: «کتاب حاضر نتيجه بيست و پنج سال اهتمام و مجاهده است. کتب و دواوين زيادي را مطالعه کردهام. از هر کسي که گمان ميرفت علم و اطلاع از امثال و حکم داشته باشد، ريشه تاريخي و منابع آن را پرسش کرده ام. خلاصه به هر دري زده ام و از هر ندايي بهره برده ام تا اين «ران ملخ» به دست آمد».
و اميرقلي اميني در مقدمه کتاب داستانهاي امثال خود مينويسد: «يافتن داستان برخي امثال به قدري مشکل بود که اتفاق ميافتاد در ظرف چندين سال از چندصد نفر پرسش ميکردم تا به مقصود برسم. چنان که براي يافتن داستان و ريشه مثل «قيصريه را براي يافتن دستمالي آتش ميزند» شانزده سال صبر و حوصله به کار بردم و از بي سوادترين اشخاص تا افراد اديب و دانشمند سوالات خود را تکرار کردم تا اينکه سرانجام به علت و اساس پيدايش آن راه يافتم».
کتاب در روزنامه شاپرک
مجمعالجزاير رويا
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره توماس گوستا ترانسترومر، نويسنده، شاعر و مترجم سوئدي و برنده جايزه نوبل ادبيات در سال 2011 ميلادي منتشر کرده که به عنوان يکي از مهمترين نويسندگان اسکانديناوي پس از جنگ جهاني دوم شناخته ميشود و شعرهايش به بيش از 60 زبان ترجمه شده است.
توماس ترانسترومر نخستين مجموعه شعر خود را با نام «17 شعر» در سال 1956 و زماني که در کالج مشغول به تحصيل بود منتشر کرد. وي تا کنون بيش از 10 کتاب به زبان سوئدي منتشر کرده و آثار اش به بيش از 60 زبان مختلف ترجمه شده است. کتاب «مجمعالجزاير رويا» از جمله آثار ترانسترومر است که از سوي مرتضي ثقفيان به فارسي ترجمه شده و توسط نشر «ديگر» منتشر شده است. همچنين برخي از اشعار ترانسترومر نيز با ترجمه سهراب رحيمي، شاعر و مترجم، در نشريات و روزنامههاي متفاوت ايران منتشر شدهاند.
نظر شما