در بیانیهای از سوی دبیر علمی یازدهمین جشنواره نقد کتاب مطرح شد
کار نقد، بازشناسی مشک ختاست از مشتیخطا
محمدحسین ساکت، دبیر علمی یازدهمین دوره جشنواره نقد کتاب در آیین اختتامیه این جشنواره، بیانیهای قرائت کرد که در آن بازشناسی مشک ختا از مشتی خطا را از جمله وظایف نقد برشمرد.
متن بیانیه یازدهمین دوره جشنواره نقد کتاب به شرح زیر است.
اندیشیدن و نگاشتن هنر بزرگی است؛ بزرگتر از آن، «هنریدیدن» است. «هنری دیدن» هر چیزی در گروِ نگاه و نگرش خردهسنجی و نقد راستین است. بی گمان، نقد نگاشته های علمی / ادبی / هنری یکی از کارآمدترین ابزارهای بالندگیِ فرهنگی و شکوفایی شاخ و برگهای رنگین و پربار پژوهش، آموزش و پدیداری دستاوردهای خجستۀ دانشوری و فناوری در یک جامعۀ پویا و پیشرفته است.
در یک نگاه می توان میان بارآوری، پرورش و بالندگی، و پژمردگی و واپسگرایی دانش در جهان شناخت و معرفت پل زد. نقد هنجارمند و درست و برکنار از مهرپراگنی و کین افشانی از یک سو، راه را برای دلگرمسازی و کوشش افزایی نویسندگان و اندیشه وران دست به قلم و هنرمندان شاهکار آفرین باز می کند و از دیگر سو، تنگراهۀ هرزه پوییِ،تنگچشمی و حسدورزی را می بندد. نگفته پیداست که میان «رشک دانشورانه» (غبطۀ علمی) و «حسد کینه ورزانه» فرسنگها جدایی است، درست به سانِ جدایی تن و جان یک انسان تندرست با کسی که بیمار و روانپژند است.
داوری در هر کاری دشوار است و در کارهای علمی و فکری دشوارتر. چه بسا داور در رشتهای که کتاب یا مقاله برای داوری فرارویش نهادهاند، خود اثرآفرین است و بسیار وابسته و دلبستۀ کارخویش. اینک، اوست که باید با تعهد و دلبستگی علمی و پارسایی اخلاقی و بزرگمنشی، و سراسر رها از وابستگی سره را از ناسره بازشناسد و به دیگران بازشناساند.
در اینجا، پرسشی برمیخیزد که: آیا نقد و خرده سنجی جایی در برنامه ریزی بلندهنگام یا بینشگری (visionary planning) خواهد داشت؟ از آنجا که هر موضوع خوب آن است که مسأله آفرین و بلکه پُرمسأله باشد؛ نقد هم باید در چرخۀ آینده پژوهی برای خود جایی باز کند و کم کم از نمادینه پردازی به نهادینه سازی رو آورد. به سخن دیگر، برای استوارسازی و جااندازی معیارهای نقد باید رویکردی آینده پژوهانه (future studies) و آینده نگارانه (foresight) به خود بگیرد. شایسته است کار نقد و نقّادی و داوری به گفتۀ الوین تافلر (Alvin Toffler) در کتاب موج سوم در جامعه موج پدید آورد. در این راستا، حتی باید از برنامه ریزی میان مدت (sterategic) هم گذر کرد. در آینده پردازی (visionary) دمساز کردن محیط با تغییرآفرینی بر پایۀ ارزشهاست. به سیمای مشارکتی و همیاری ناقد، نویسنده و خواننده در این آینده پردازی نگاهی تازه و ژرف باید انداخت. این همگامی و همدوشی سه عنصر یاد شده، در پالایش و گزینش سره از ناسره بسی کارگر و تعیین کننده خواهد افتاد.
در اینجا، رقابت و چشم و همچشمی آفت بزرگ و سرنوشتسازی است. در میان دانشمندان چه در محیطهای دانشگاهی، یا حوزوی و یا بیرون از این دو، به راستی مرد میدان میخواهد تا چشم بر هم دوزد و حق دیگران را نسوزد و عدالت را که نخستین نشانه و ویژگی داوری و داور است در دل و دماغ و خوی و منش و روش خویش بیاندوزد.
در واقع، کار نقد «بازشناسی مشک ختاست از مشتی خطا». گذشته از بایستگیِ کارشناسی، آگاهی، دیدگاه و تجربۀ داور باید به گوهر یکسانبینی، گریز از هواداری یا سوگیری آراسته باشد، و این کار آسانی نیست. از این دریچه، کار داورانِ بررسی و نقد آثار از کار دادرسان در رسیدگی به یک پرونده و احقاق حق و پرداختن به دادگری، سبکتر، کمبهاتر و سادهتر نیست. اما در این بهامندی، «هزار نکتۀ باریکتر ز مو» میبینیم.
اکنون، یازدهمین جشنوارۀ نقد کتاب را پشت سر میگذاریم. همگی کوششهای ده سال گذشته را ارج مینهیم و برای همۀ دستاندرکاران برگزاری جشنوارۀ نقد کتاب، به ویژه جناب آقای احمد مسجدجامعی بنیانگذار و از دبیران پیشینِ جشنواره جناب آقایان سیدفرید قاسمی، دکتر سیدمحمود یوسف ثانی، دکتر محمدرضا اسدی و به گونهای برجسته از علی اوجبی که چهارمین تا دهمین جشنواره گواه کوشش خستگیناپذیرش بوده است، آرزوی بهروزی و کامیابی داریم.
امسال در پارهای از بندهای آیین نامۀ جشنوارۀ نقد کتاب دگرگونیهایی پدید آمد. برای نمونه، موضوعها ردهبندی تازهای به خود گرفت که در زیر میآید:
هنر، میراثپژوهی، علوم تربیتی و روانشناسی، فلسفه ـ کلام و عرفان، تاریخ، ادبیات، علوم اجتماعي، فقه و حقوق، اطلاعرسانی و ارتباطات، قرآن و حدیث، ایران و اسلام، کودک و نوجوان و اخلاق.
امید که در سال آینده، مقالات، دیدگاهها و نظریهپردازی در زمینۀ نقد کتاب در چرخۀ داوری گنجانده شود و در این پیوند، هیأت امنای محترم خانۀ کتاب، با اصلاح آییننامۀ جشنواره دست برگزارکنندگان را برای داوری در این زمینه باز بگذارد.
سرداوران گروههای گوناگون، بر پایۀ ردهبندی تازۀ موضوعی، که در بالا نگاشته آمد، از میان 563 مقاله از 258 مجلۀ رسیده، دریافتی و پذیرشی به دبیرخانه در نخستین مرحله 98 مقاله را برای داوری در واپسین مرحله به دست داوران سپردند.
سوگمندانه در سنجش با سال پیش، گواه کاهش شمار مقالههای وابسته به نقد کتاب و خوشبختانه افزایش شمار مجلات در این زمینهایم.
اگر ترس و هراس و کنشهای احتیاط آمیز در کار داوری و داوران را کنار بگذاریم، سرنخ آسیبشناسی کاهش کمی و کیفی مقالههای نقد را باید در امتیازات مقطعی و باب روز ارتقای گروهها و پایههای دانشگاهی جست و جو کرد که گزند بزرگ دانشسوز جامعۀ ما شده است. «گفت و گو آیین درویشی نبود ورنه با تو ماجراها داشتیم»
نظر شما