حسن میر عابدینی درباره کتاب «برکههای باد» گفت: نویسنده در این داستانها به موقعیت فضا تأکید بسیار دارد و در راستای بیان مفاهیم مدنظرش بهخوبی از این عناصر استفاده میکند و با نگاهی جزئینگر تصویر اتفاقات را شرح میدهد. اشیاء در مجموعه داستان او جنبه تمثیلی دارند.
وی در ادامه گفت: یکی از مضامین مشترک این مجموعه، به نمایش گذاشتن گرگ درون آدمی است. در بسیاری از داستانهای کتاب مانند «در غروب مسی»، «جانور»، «شبح هیولا» و «انتهای جاده سبز» شخصیتهای داستان با تیرگیهای درون خود مواجه میشوند.
میر عابدینی درباره داستان «انتهای جاده سبز» گفت: جولایی در این داستان از پدری میگوید که به همراه دو فرزند خود برای عکاسی به کنار دریاچه رفته است. رفتارهای این پدر درنهایت منجر به قتل او میشود. به نظرم حال و هوای این داستان بسیار شبیه داستان «محاکمه» کافکا است. کافکا در مقدمه کتابش میگوید: «همینکه فکر کنی هیچ گناهی نکردهای، گناهکار هستی.» جولایی در کتاب خود نشان میدهد که سیاهی و نیات پلید، در وجود تمامی انسانها به شکل بالقوه وجود دارد. و این مساله ارتباطی به طبقه اجتماعی یا سواد علمی افراد ندارد، زیرا به محض فراهم شدن شرایط، سیاهیها خود را نشان خواهد داد.
نویسنده کتاب «صد سال داستاننویسی در ایران» در ادامه افزود: داستانهای این مجموعه از سطح کیفی بالایی برخوردارند. من دو داستان «خواب دریایی» و «برکههای باد» را جزو داستانهای موفقی میدانم که به نسبت دیگر داستانهای این کتاب سطح بالاتری دارند. فکر میکنم در داستان «خواب دریایی» نویسنده بهترین فرم ممکن را برای بیان مفهوم مدنظرش انتخاب کرده و توازن بین خیال و واقعیت باظرافت تمام تا پایان داستان حفظشده است.
وی تصریح کرد: قرار گرفتن داستان «برکههای باد» بهعنوان آخرین داستان مجموعه بسیار هوشمندانه است. «برکههای باد» زمینههای اجتماعی هراس آدمی را که ناشی از یک ناخودآگاه جمعی است باظرافت و دقتی خاص به تصویر میکشد.
داستانهای این کتاب وابسته به عنصر زمان نیستند
در ادامه محمدرضا گودرزی، دیگر سخنران نشست گفت: پدیدههایی همچون باد، دریا، برف و سرما ازجمله عناصر مشترک داستانهای این مجموعه است. این عناصر فضای داستانها را به داستانهای گوتیک نزدیک میکند. نویسنده سعی دارد با نگاهی هستیشناسانه به مفاهیمی همچون، عشق، انتقام و آزادی بپردازد. بنابراین، داستانهای این کتاب وابسته به عنصر زمان نیستند.
این منتقد ادبی افزود: جولایی دغدغه موضوعات متعارف و روزمره جامعه را ندارد و مدام در حال به چالش کشیدن واقعیت و زیر سؤال بردن مفاهیم و ساختارهای رایج است.
این نویسنده و منتقد ادبی با اشاره به ساختار داستانهای این مجموعه گفت: ژیل دیلوز، فیلسوف فرانسوی، معتقد است در داستان امروز نباید دنبال پیام یا مفهوم خاصی بود. همینکه داستان بتواند مخاطبش را با یک تجربه زیستی بکر و نگاه جدید مواجه کند، متن وظیفه خود را انجام داده است. داستانهای این کتاب با توجه به مضامینی که طرح میکنند، بهدوراز ساختارهای رایج و شناختهشده است.
گودرزی در ادامه به «نبود عقلانیت و نظم» که یکی از تمهای مشترک داستانهای این مجموعه است، اشاره کرد و گفت: داستانها اشاره تلویحی به نبود عقلانیت و نظم در جامعه امروز دارد. بنابراین، مخاطب در «برکههای باد» با جهانی آشفته و نامنظم مواجه است. شخصیتهای داستان هیچگاه به یکدیگر اطمینان ندارند و گویا دائم به دنبال نابود کردن یکدیگرند. چنین فضایی هراس عمیقی را در وجود مخاطب برمیانگیزد.
نشست نقد مجموعه داستان «برکههای باد» شامگاه ۱۹ آبان برگزار شد.
نظر شما