نصرالله حکمت در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، از ترجمه نهجالبلاغه خبر داد و گفت: اکنون در حال ترجمه نهجالبلاغه هستم و نیمی از آن را به پایان بردهام. نهجالبلاغه یکی از با اهمیتترین کتابهای شیعیان است.
وی در ادامه درباره برخی روایاتی که در نهجالبلاغه آورده شده است و معمولا توسط منتقدان مورد نقد قرار میگیرد، اظهار کرد: برخی از روایاتی که به طور مثال درباره زنان در نهجالبلاغه آمده، محل نقد است؛ در این میان، برخی موافقان برای رفع این شبهات، دست به انکار روایات نهجالبلاغه میزنند، در حالیکه روش برخورد نباید چنین باشد؛ چرا که در قرآن کریم نیز آیاتی وجود دارد که گاهی مورد پسند ما نیست، در آنجا می خواهیم چه کنیم؟
همچنین وی عنوان کرد: عقل انسان امروز، «الرجال قوامون علی النساء» را نمیپذیرد و قبول ندارد که زن با مرد یکسان نباشد. ما چنین آیاتی را چگونه میتوانیم تفسیر کنیم؟ حقیقت این است که اگر چیزی در ظاهر، موردپسند ما نبود، نباید آن را انکار کنیم. ظاهر برخی آیات قرآن، ممکن است خواسته زن امروز یا مطابق با خرد کنونی بشر نباشد اما بهگونهای قابلفهم است که منافاتی با عقل بشر امروزین ندارد.
این مدرس فلسفه افزود: در نهجالبلاغه، برخی روایات درباره زنان آورده شده که ممکن است، مورد پذیرش ما نباشد اما قابلانکار نیست. این سوال، همواره برای خود من وجود داشت و درباره آن تحقیق کردهام. باید توجه داشته باشیم که شأن بیان این روایات، مرتبط به یک زن و آنهم عایشه ـ همسر پیامبر گرامی اسلام ـ است.
حکمت با بیان اینکه حضرت علی (ع) در برخی روایات، به عایشه نقد داشته و او را مسبب راهاندازی جنگ جمل میدانسته، یادآور شد: با وجود اینکه حضرت علی (ع) چندین بار برای او پیام فرستاد اما عایشه، اعتنایی نکرد؛ بنابراین نمیتوان زود قضاوت کرد و باید خودمان را برای پذیرش چیزهایی که نمیپسندیم آماده کنیم.
وی در ادامه و در تشریح بیشتر این موضوع، به نقل ماجرایی پرداخت و گفت: یکی از شاگردان امام حسن عسکری (ع) که به او ارادت داشت، نزد «اسحاق کندی» به تحصیل فلسفه، مشغول بود. روزی امام حسن عسکری (ع) به او گفت، شنیدهام که کندی، کتابی با عنوان «تعارض القرآن» ـ در بیان چیزی که تعارضات قرآن میپندارد ـ مینویسد. شاگرد اظهار بیاطلاعی کرد. امام حسن عسگری (ع) فرمود: اگر او را دیدی از جانب من این سوال را از او بپرس که اگر آن کسی که قرآن را فرستاده اکنون پیش تو بیاید و بگوید مرادش از این آیه، آن چیزی که تو فهمیدهای نبوده است، چه میگویی؟ شاگرد در ملاقات بعدی با کندی، این سوال را مطرح کرد. کندی، همانگونه که مینوشت، لحظهای متوقف شد و از شاگرد خواست که یکبار دیگر، سوالش را مطرح کند و او دوباره پرسش خود را طرح کرد. میگویند، کندی، تمام اوراقی را که درباره تعارض قرآن نوشته بود در آتشدان ریخت و سوزاند.
حکمت ادامه داد: بنابراین، کندی دو دیدگاه داشت که در دیدگاه نخست «عقل را بالاتر از ایمان» و در دیدگاه دوم «ایمان را بالاتر از عقل» میدانست؛ چرا که متوجه سوال امام حسن عسگری (ع) شده بود. امام به او گفته بود تعارض در فهم توست و نه در قرآن؛ تو متعارض میفهمی نه اینکه در قرآن تعارض باشد.
این مدرس فلسفه تاکید کرد: منظورم از بیان این قصه این بود که در فهم متون کلاسیکی مانند قرآن و نهجالبلاغه باید این مسائل را مدنظر داشته باشیم؛ البته مخاطب حق دارد هرگونه بخواهد در چارچوب ذهنی خودش مسائل را بفهمد اما اگر بخواهیم به مراد مؤلف نزدیک شویم و قائل به مرگ او نباشیم، کار بسیار سختی در پیش داریم؛ چرا که گاهی مؤلف، لفظی را میگوید که در پشت آن ارادهای وجود ندارد.
وی با بیان اینکه «ابنسینا» نیز بر همین رویکرد تاکید میکند و معنای لفظ را در گرو دانستن اراده مؤلف آن میداند، گفت: اینگونه است که در تفسیر برخی از اشعار حافظ مانند «پیرما گفت، خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد» با مشکل مواجه میشویم؛ چرا که این سوال مطرح میشود که آیا در آفرینش جهان خطایی وجود داشته است؟ بنابراین، همانگونه که گفتم، نزدیک شدن به مراد مؤلف کار بسیار سختی است، با وجود این، راه، مسدود نیست و شما باید برای فهم یک بخش به بخش دیگر مراجعه کنید.
حکمت تاکید کرد: برای فهم نهجالبلاغه باید تمامی بخشهای آن را خواند و فهمید.
دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۴
نظر شما