نویسنده توضیح می دهد که یک منتقد باید اثر مورد نقد خود را سه بار مورد مطالعه قرار دهد؛ مرتبه اول مثل یک خواننده معمولی بخواند تا عطش خواندن فرو بنشیند و کنجکاوی خواننده برطرف شود. بار دوم، کتاب را بخواند تا بداند چرا از آن لذت برده یا برعکس. در خوانش سوم متن را میخوانیم تا ببینیم یادداشتهایی که برداشتهایم درست و منطقی بوده یا از روی احساس و ذوقزدگی آنها را نوشتهایم. از اینجا به بعد وارد مرحله نقدنویسی میشویم.
آشنایی با شیوههای نقد ادبی برای یک منتقد حرفهای از لوازم ضروری است. پرواضح است که نمیتوان داستانهای واقعگرا، فانتزی، علمی تخیلی، تاریخی و دینی را با یک شیوه نقد کرد. هر شیوهای امکانات و محدویتهای خاص خود را دارد. بنابراین برای هر داستان باید شیوه نقد مناسب آن را پیدا کرد.
کتاب در هجده عنوان مجزا به معرفی شیوههای مختلف نقد ادبی میپردازد؛ بخشهایی چون "ضرورت روشمند بودن نقد"، "اصول و مبانی نقد"، "سه بار خواندن"، "کاربرد اصطلاحات و نقد ادبی"، "زبان نقد"، "بازخوانی"، چکیدهنویسی"، "تغییرات مهم نقد در پنجاه سال اخیر"، "راهنمای شیوههای نقد ادبی"، "انواع نقد سنتی"، "تاریخی-زندگینامه ای"، "اخلاقی-فلسفی"، "نقد روانشناختی"، "نقد ساختارگرایانه"، "نقد جامعهشناختی"، "نقد زنمدارانه"، "نقد تحلیلی-تطبیقی" و "نقد علمی".
داشتن روش خاص در نقد، موضوعی است که اولین عنوان از مطالب کتاب به آن میپردازد. منتقد باید از همان ابتدا مشخص کند از چه زاویه و با چه رویکردی میخواهد اثر مورد نظرش را نقد کند.
معیارهایش چیست و در نقد خود به چه چیزهایی اهمیت میدهد. اهمیت روشمند بودن نقد برای دوری از التقاط و آشفتگی در کار است. پرداختن به نقد با چند روش موجب از شاخهای به شاخهای پریدن میشود و نوعی سردرگمی ایجاد میکند. به عنوان نمونه در داستان "سه گلدان" اثر احمدرضا احمدی، که اثری فانتزی است، اگر با معیارهای داستان واقعگرا وارد شویم و بخواهیم عناصر داستان را با دنیای واقعی تطبیق دهیم، به اشتباه میافتیم و پرسشهایی برایمان مطرح میشود که با توجه به ژانر داستان، از اساس جای طرح ندارد. پرسشهایی نظیر اینکه چرا داستان هیجان ندارد، ماجرا ندارد، اوج ندارد، و یا چرا دریا پر از پرتقال میشود.
نویسنده در رابطه با اصول و مبانی نقد نکاتی را مطرح میکند که دانستن آنها برای منتقد لازم است. اول اینکه منتقد باید دیدگاه خود را نسبت به نقد یک اثر ادبی پیرایش کند و تنها به اطلاعات نیمبندی که درباره کتاب دارد اکتفا نکند. خواندن کتابهای زیاد لزوماً دلیل بر این نیست که نقد کتاب را هم میدانیم. منتقد باید بداند که نقد از سایر مقولات مربوط به کار با کتاب متفاوت است. معرفی کتاب با نقد کتاب فرق دارد. همینطور کارگاه داستاننویسی نقد کتاب نیست و نیز اینکه گزارش کتاب جدای از نقد کتاب است. با خطکشی میان حوزههای مختلف مربوط به کتاب، منتقد میتواند دیدگاه خود را پیرایش کند و به یک جمعبندی کلی درباره نقد برسد. در آخر این بخش نویسنده چند تعریف جامع از نقد را بیان میکند. تعریف نقد از سیروس شمیسا: « نقد ادبی میکوشد با تجزیه و تحلیل اثر ادبی اولاٌ ساختار و معنی آن را برای خوانندگان روشن کند و ثانیاٌ قوانینی را که باعث اعتلای اثر ادبی شده است، توضیح دهد.»
سرفصل بعدی، ارائه راهکاری به منتقدان است تا بتوانند هرچه بهتر اثر مورد نظر خود را مورد نقد قرار دهند. نام این روش " سه بار خواندن" است. نویسنده توضیح می دهد که یک منتقد باید اثر مورد نقد خود را سه بار مورد مطالعه قرار دهد؛ مرتبه اول مثل یک خواننده معمولی بخواند تا عطش خواندن فرو بنشیند و کنجکاوی خواننده برطرف شود. بار دوم، کتاب را بخواند تا بداند چرا از آن لذت برده و یا برعکس. در این خوانش از نکاتی که به نظر مهم و برجسته هستند یادداشت برداری میکنیم و خواندنمان اینبار رویکردی آگاهانه و منطقی به خود میگیرد. در خوانش سوم که بهتر است یک هفته بعد صورت گیرد، متن را میخوانیم تا ببینیم یادداشتهایی که برداشتهایم درست و منطقی بوده یا از روی احساس و ذوقزدگی آنها را نوشتهایم. از اینجا به بعد وارد مرحله نقدنویسی میشویم.
انصاریان در بخش بعدی منتقد را به لزوم بهکارگیری اصطلاحات و مفاهیم نقد ادبی تشویق می کند تا منتقد بتواند به شیوهای درست منظور خود را به خواننده منتقل کند. مورد بعدی که مورد بسیار مهمی در امر نقد کتاب است، زبان نقد است. نقد و بررسی، مقولهای علمی، استدلالی و جدی است. بنابراین زبان آن هم باید جدی، روشن، روان و به دور از احساساتیگری و عواطف و جانبداری باشد. مساله دیگری که در نقد یک اثر مهم است و نیاز به توجه دارد، بازخوانی نقد نوشته شده است. متن مورد نظر باید دو تا سه بار خوانده شود و ایرادش برطرف شود. چرا که بعید نیست هنگام نوشتن به دلایلی تمرکزمان را از دست داده باشیم و نوشتهمان آشفته و مغشوش شده باشد. بازخوانی کمک میکند تا این خطاهای احتمالی را اصلاح کنیم. بعد از آن با چکیدهنویسی از کتاب مورد نظر یک دید کلی به خواننده میدهیم تا وی بتواند به شیوهای درست به اثر مورد نظر ما ورود پیدا کند.
بخشی دیگر از کتاب شیوههای نقد ادبی، به تغییرات مهم نقد کتاب کودک در پنجاه سال اخیر میپردازد. این بخش از آن جهت حائز اهمیت است که منتقد را به لحاظ تاریخی متوجه چگونگی روند نقد و رسیدن آن تا نقطه حال میکند. در دو ثلث اول قرن بیستم مطالب بسیار ناچیزی درباره ادبیات کودکان نوشته شد. نقد در ادبیات کودکان، متاثر از تحول و تغییرات رویکردهای انتقادی در ادبیات بزرگسالان دچار تحول و دگرگونی شد. نقد در سیر تطور خود تا به امروز از مراحلی همچون نقد نویسندهمحور، نقد متنمحور و نقد خوانندهمحور عبور کرده است.
آخرین بخش کتاب شامل طبقهبندی انواع مختلف نقد ادبی است. این دستهبندی به منتقد کمک میکند تا هر اثری را با توجه به موضوع آن مورد نقد قراردهد و از داخل شدن به حوزههای دیگر بپرهیزد.
کتاب "راهنمای شیوههای نقد ادبی" را انتشارات کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان در تیراژ 3000 نسخه منتشر کرده است. کتاب در 64 صفحه و با قیمت 3400 تومان در دسترس خوانندگان است.
نظر شما