سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۰
پرچم نشانه ایستادگی و استواری در رزم است/از درفش کاویانی تا پرچم جمهوری اسلامی ایران

درفش، بیرق و پرچم نشانه هویت ملی هر ملت و سرزمینی است. پرچم ایرانی در درازنای روزگاران تاریخ پرفراز و نشیبی داشته است؛ تاریخی که از گزنفون تا مسعودی و طبری آن را روایت می‌کنند. به مناسبت 15 مهرماه روز تعیین رنگ پرچم ایران نگاهی به کتاب‌های تاریخی در این زمینه داشته‌ایم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) 15 مهرماه در گاهشمار ایرانی روز تعيين رنگ پرچم كشور ايران در سال (1286 ش) یاد می‌شود. به همین مناسبت با نگاهی به کتاب «تاریخ پرچم ایران» نوشته نصرت‌الله بختورتاش و دیگر متن‌های کهن تاریخی درفش و پرچم ایرانی از گذشته تا روزگار کنونی روایت شده است.

به کار بردن بیرق از روزگار پیش از تاریخ در میان تیره‌ها و ملت‌های گوناگون رواج داشته و بیشتر در جنگ‌ها برای برقراری نظم، ایجاد شور و هیجان و پایداری از آن بهره می‌گرفته‌اند. نصرت‌الله بختورتاش در کتاب «تاریخ پرچم ایران» به این موضوع اشاره و می‌نویسد: «دو گروه جنگجو پرچمی با رنگی ویژه و نقشی که مورد علاقه آن گروه بوده همراه داشته‌اند. این بیرق همواره در هرجا که چادر فرمانده یا رهبر رزمی برپا می‌گردید، افراشته می‌شد و نماینده پاسگاه فرماندهی، نشانه ایستادگی و استواری در رزم بوده است.» 

وی درباره انتخاب رنگ‌ها و نقش‌های درفش اقوام می‌نویسد: «برگزیدن رنگ‌ها، پیکره‌ها و نشانه‌های پرچم‌ها بی‌شک با شیوه اندیشه، هدف، صلح‌دوستی و نوع‌پرستی، کیش و ملیت و موقع جغرافیایی و سرانجام توتمیسم تیره‌ها بستگی گسست‌ناپذیر داشته است.» 

درفش از روزگاران دور تا کنون در زندگانی ملت‌ها و دولت‌ها نقشی پرشکوه داشته است. چنان‌که در کتاب‌های دینی و حماسه‌های ملی هر ملت یادمانی از آن را می‌توان جست‌وجو کرد. در کتاب دینی زرتشتیان که از ادیان باستانی ایرانیان است، بارها به درفش اشاره شده است. 

برای مثال در بندهای 10 و 11 هرمزدیشت می‌خوانیم: «ای زرتشت اگر تو خواستار پیروزی بر دیوها، جادوان، پری‌ها، کاوی‌ها و کرپان‌های بیدادگر و راهزنان دوپا و گرگ‌های چهارپا و به لشکر دشمن با سنگر فراخ با درفش بزرگ و درفش برافراشته و درفش گشوده و درفش خونین به دست گرفته، باشی؛ پس در مه روزها و شب‌ها این نام‌ها را «نام‌های خداوند» زمزمه کن.»

دیرینه‌ترین درفش آریایی 

اشاره به درفش کاویانی در اساطیر ایران، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژی‌دهاک برمی‌گردد. در آن هنگام، کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیش‌بند چرمی خود را بر سر چوبی کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شوند. سپس کاخ فرمانروای خونخوار را در هم کوبید و فریدون را بر تخت شاهی نشاند. فریدون نیز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پیش‌بند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش آراستند و در و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهی خواند و بدین سان درفش کاویانی پدید آمد. بعدها نیز هر پادشاهی بدان گوهری می‌افزود به گونه‌ای که در شب نیز درفش کاویان می‌درخشید. درفش کاویان نشان جمشید و نشان فریدون نیز نامیده می‌شد. 

برخی پژوهشگران درفش کاویانی را درفش شاهنشاهی می‌دانند و گروهی نیز آن را چرم پیشبند کاوه آهنگر به‌شمار می‌آورند که به دادخواهی برخاست تا بیداد را براندازد و بیگانه را براند. هر دو گروه درفش کاویانی را درفش رسمی ایران در زمان ساسانیان می‌دانند. 



مورخان بسیاری در طول تاریخ به این درفش اشاره داشته و تحلیل‌هایی در این باره ارائه داده‌اند. از جمله این مورخان که بحث‌های بسیاری را درباره درفش کاویان ارائه می‌دهند؛ مسعودی مولف «مروج‌الذهب» و «التنبیه و الاشراف»

وی درباره این درفش باستانی می‌نویسد: «در این روز سردار سپاه ایران بهمن جادویه بود و پرچم ایران را که فریدون هنگام شورش مردم بر ضحاک داشته بود و معروف به درفش کاویان بود همراه داشت، درفش از پوست پلنگ بود و ایرانیان آن را مبارک می‌شمردند و در ایام سختی می‌افراشتند.» این مورخ در اثر دیگرش «التنبیه و الاشراف» می‌گوید، که درفش کاویانی را تنها در جنگ‌ها بیرون می‌آوردند که همراه شاه یا ولیعهد یا جانشین او بود. 

پیکره درفش کاویانی بر دیوار ایوان خسرو در شهر تیسفون، مداین نقش بسته بود و بُحتُری در قصیده سینیه که در وصف این ایوان سروده به آن نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نقش و نگار دیوارهای کاخ را ببین تا به چگونگی نبرد ایرانیان با رومیان در انطاکیه پی ببری. آنجا که انوشیروان پوششی سبزرنگ، گراینده به رنگ زرد زعفرانی بر تن دارد و باشکوه و جلال به آرامی در زیر درفش کاویانی سپاه خود را سان می‌بیند. کاخ خسرو چندان شکوهمند و سربلند است که گویی کوهی سرفراز در آنجا قرار دارد.» 

درفش ایرانیان باستان، از کوروش کبیر تا پادشاهان ساسانی
 
کهن‌ترین اسنادی که درباره هخامنشیان در دست داریم، مدارک و کتاب‌های تاریخ‌نویسان و سرداران یونان باستان مانند هرودوت، گتزیاس و گزنفون است. در این میان گزنفون در اثر مشهورش «تربیت کوروش» یا «کوروش‌نامه» در بخش لشکرکشی و حمله به سرزمین لیدیه به درفش هخامنشیان اشاره کوتاهی می‌کند و می‌نویسد: «کوروش با سرعت پیش رفت. ترتیب حرکت قشون چنین بود که سواره‌نظام در جلوی قشون حرکت می‌کرد، بعد از آن بار و بنه و در آخر پیاده‌نظام می‌آمد. هر دسته از گروهان بیرقی داشت که به دست اسکوفور بود.» 

درهر حال پرچم دوران هخامنشی عقابی با بال‌های گشوده با قرص خورشیدی در پشت سر عقاب بوده‌ است. در زمان اشکانیان پرچمی استفاده می‌شد که به خورشید آراسته بود. دسته‌های هزارتایی ارتش اشکانی نیز دارای پرچمی ابریشمی مزین به اژدها بودند. در کتیبه‌های سنگی دوران ساسانی نقش چهار پرچم را می‌توان یافت. یکی در بیستون مربوط به شاپور دوم است که پرچم ترسیم شده گشوده نیست. سه پرچم دیگر نیز در نقش رستم حک شده ‌است. یکی متعلق به هرمز دوم منقش به چلیپای (صلیب) افقی که دارای سه دنباله آویزان است. 

در نقش مربوط به بهرام دوم بر بالای سر نیزه بهرام حلقه‌ای دیده می‌شود که دو پارچه از آن آویزان است که دارای خطوطی عرضی است و منگوله‌هایی نیز به آنها متصل است. در نقش شاپور دوم در نقش رستم، پرچم دارای یک چلیپا و منگوله‌هایی آویزان سه گوی راه راه مشابه گوی موجود در تاج پادشاهان ساسانی است. فیلیس آکرمن مولف «بررسی هنر ایران»، پروفسور اپهام پوپ و کریستین سن محققانی هستند که به پرچم‌های دوران ساسانی در آثار خود اشاره کرده و نقش و نگاره‌‌های آنها را بررسی کرده‌اند.

مورخان از پرچم ایرانیان تازه مسلمان سخن می‌گویند 

بنا به گفته طبری، پرچم امویان سفید بود، هرچند تاریخ بلعمی این پرچم را سبز رنگ توصیف می‌کند. طبری نقل می‌کند که: «ابومسلم خراسانی دو پرچم می‌افراشت یکی سیاه رنگ و دیگری پرچمی سفید رنگ مزین به یک آیه قرآنی. نشان عباسیان نیز سیاه رنگ بود که به عبارت محمد رسول الله مزین بود.» مخالفان عباسیون نیز به نشانه اعتراض از رنگ‌هایی دیگر استفاده می‌کردند.

در زمان مامون خلیفه عباسی رنگ سبز رنگ شیعه بود. هنگامی که امام رضا به ولایت عهدی رسید برخلاف سنت عباسیان رنگ سبز را به عنوان رنگ خود برگزید و در نتیجه به پیروی به سنت‌های ایران پیش از اسلام متهم شد. گفته می‌شود او پس از این اعتراضات رنگ سیاه عباسیان را پذیرفت. 

مطابق تصویری در کتاب «تاریخ رشید الدین» پرچم غزنویان معمولا قرمز و غزنویان اغلب از طرح شطرنجی به عنوان نشان استفاده می‌کردند. هر چند بعضی نوشته‌های موجود آن عصر براین نکته تاکید دارند که آنان پرچمی مزین به همای طلایی یا شیر طلایی حمل می‌کردند. قزوینی در قرن ششم هجری چنین نقل می‌کند در آن زمان پادشاهان شیعی پرچم‌هایی به رنگ‌های سبز و سفید و سایر پادشاهان کماکان به رسم عباسیان پرچمی سیاه رنگ داشتند.

به نوشته بیهقی سران قبایل سلجوقی علامت‌ها یا بیرق‌های مخصوص داشته‌اند. درباره نقش این پرچم‌ها سندی در دست نیست. پس از آن که سلسله سلجوقی در خراسان پدید آمد و خلافت عباسی تابع طغرل بیگ شد، سلجوقیان از آداب عباسی- غزنوی -سامانی تقلید کردند و مظاهر حکومتیشان رنگ و بوی اسلامی گرفت.

سلجوقیان از زمان طغرل پرچم سیاه را همراه با سایر نشان‌های قدرت از خلفای عباسی گرفتند. ازرقی در قصیده‌ای در رسای طغانشاه، پرچم سپاه او را قرمز خوانده ‌است. با این حال رنگ پرچم رسمی سلجوقیان معلوم نیست و به احتمال زیاد، همان رنگ رسمی عباسیان و غزنویان، یعنی سیاه بوده ‌است. همچنین از اشعار شاعران آن دوره، چون انوری و ظهیر فاریابی، چنین برمی‌آید که پرچم‌ها نقش‌هایی از قبیل ماه، اژدها، شیر، پلنگ و هما داشته‌اند، اما معلوم نیست که این نقش‌ها بر روی پرچم‌ها ترسیم شده یا بر بالای چوب پرچم نصب شده بوده‌اند و احتمالا به هر دو صورت وجود داشته‌ است. پرچم خوارزمشاهیان در نگاره‌ای ایرانی که بخارا را در محاصره مغول‌ها نشان می‌دهد، به رنگ زرد نشان داده شده ‌است، ولی چون این نقاشی در عصر خوارزمشاهیان ترسیم نشده‌ است، نمی‌توان خیلی به آن استناد کرد.

فواد کوپریلی در اثری که درباره پرچم قبایل ترک دارد، در مورد پرچم‌های دوره ایلخانان و تیموریان می‌نویسد: «در نقاشی‌های برخی از نسخه‌های فارسی درباره تاریخ مغول، پرچمی با زمینه آبی و تصویر گرگ و سایر نقوش مشاهده می‌شود که اثبات مطابقت آنها با واقعیات تاریخی نیاز به تحقیق دارد.» به نوشته حافظ ابرو، امیراحمد خلج پرچم سرخ داشته ‌است. در سپاه از پرچم‌هایی به رنگ‌های زرد و قرمز نیز استفاده می‌شده و روی آنها تصاویر گوناگونی از قبیل اژدها، شیر، قره قوش و شیر و خورشید منقوش بوده ‌است.

کوپریلی همچنین می‌نویسد: «تصویر شیر و خورشید در سکه‌های برخی از فرمانروایان این سلسله [آق قویونلوها] و بعضی سلسله‌های دیگر ترک فقط نقشی نجومی است نه مظهر حکومت. با وجود این، می‌توان حدس زد که به منزله نقش نیز در بعضی پرچم‌ها به کار رفته باشد.»

در دوره صفویان نیز تغییراتی در رنگ و نقوش پرچم بوجود آمد که مورخان به آن اشاره کرده‌اند. شاه اسماعیل اول بر روی پرچم خود نقش شیر و خورشید نداشت. بیرق‌های این پادشاه به رنگ سبز و بر بالای پیکره ماه بود. شاه تهماسب صفوی نیز چون خود زاده فروردین ماه یا برج حمل بود، دستور داد به جای شیر و خورشید تصویر گوسفند یعنی نماد برج حمل را هم بر روی پرچم‌ها و هم بر سکه‌ها ترسیم کنند. شاه اسماعیل دوم برای نخستین بار نماد شیر و خورشید را به رنگ طلایی بر روی پرچم ایران سوزن‌دوزی کرد. این پرچم تا آخر دوره صفوی نیز درفش رسمی ایران بود. با وجود این‌که صفویان در طول فرمانروایی خود از علم‌ها و پرچم‌های متفاوتی استفاده می‌کردند، چنین به نظر می‌رسد که تا زمان شاه عباس کبیر پرچم شیر و خورشید پرچم اصلی صفوی می‌شود. در این زمان اروپاییانی که از ایران بازدید کرده‌اند و سفرنامه‌های باارزشی از خود برجای گذاشته‌اند، پرچم‌های ایران را سه گوش، مزین به نقش‌های شیر و خورشید، ذوالفقار یا آیات قرآنی توصیف کرده‌اند. 

در درفش شاهی نادرشاه افشار رنگ سبز دوران صفوی که در آن زمان نشان تشیع بود٬ جایی نداشت. پرچم نادرشاه، درفشی سه رنگ با رنگ‌های قرمز، آبی و سفید و دیگری درفش‌هایی که دارای رنگ‌های قرمز، آبی، سفید و زرد و بدون تزئین بود.

شیر و خورشید، آذین‌بخش پرچم قاجاریان 

سرهنگ گاسپارد ورویل که در سال‌های 1227-1228 هجری آموزش و پرورش سپاهیان ایران را برعهده داشت در سفرنامه خود درباره بیرق ایرانیان در این عهد می‌نویسد: «درفش‌های بزرگ و کوچک ایرانیان دارای نقش کشور است که شیر خفته‌ای است در برابر خورشیدی در حال طلوع با این عبارت: سلطان ابن سلطان فتحعلیشاه قاجار مانند بیرق‌های ما مزین از نوارهای تافته سفید و ریشه‌های زرین است. بیرق‌های بزرگ سرخ است و بالای آنها دستی است از نقره که دست علی باشد، بیرق‌های کوچک کبود است و در بالای آن نیزه‌ای زرین است که به تیزی نیزه‌های سواران اروپایی است.»

لویی دوبو می‌گوید که جانشین فتحعلی شاه، محمدشاه قاجار دو پرچم داشته ‌است: «یکی با نقش شمشیر علی، که دو لبه ‌است» و دیگری «با نقش یک شیر خوابیده و خورشیدی که از پشت آن طلوع می‌کند». پرچم دوم پرچم اصلی کشور بود. ورویل تصاویر جالبی از پرچم ایران در کتاب خود آورده ‌است. در یکی از این تصاویر شیر با شمشیری در دست تصویر شده  و این نخستین باری است که با ظهور شیر شمشیر در دست روبه‌رو می‌شویم؛ نمادی که از عصر محمدشاه قاجار به بعد به نشان متعارف ملی ایران تبدیل شد. 


افسانه نجم‌آبادی، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد می‌گوید: «از زمان فتحعلی شاه به تدریج جنبه مذهبی حکومت و شاهان ایران کم‌رنگ می‌شود و به دنبال آن تفسیر شیعی شیر و خورشید جایش را به تفسیری ملی گرایانه می‌دهد.» نوشته‌های باز مانده از آن زمان از جمله شعری به قلم خود شاه ایران نشان می‌دهد که خورشید در آن زمان استعاره از شاه ایران است و اشاره به جمشید، شاه اسطوره‌ای ایران در شاهنامه فردوسی داشت. در این نوشتارهای برجای مانده از آن زمان به شیر نیز استعاره‌ای برگرفته از اسطوره‌های شاهنامه نسبت داده‌اند.

نخستین درفش سامان‌یافته ایران 

براي اولين بار در دوران ناصرالدین‌شاه و صدارت اميركبير به سال ۱۸۴۹ در سفارت ایران در لندن پرچم شیر و خورشید ايران برافراشته شد. همچنین گزينش رنگ‏هاي سه‌گانه سبز، سفيد و قرمز را به دوران ناصرالدين شاه قاجار می‌رسانند. در جريان انقلاب مشروطيت این سه رنگ تثبيت شد و از اين پرچم براي ساختمان‏‌هاي دولتي و يادمان‌‏هاي سلطنتي، قلعه‌‏ها و بنادر و هر آن چه به دولت و سلطنت مربوط بود استفاده مي‏‌كردند. با تدوين قانون اساسي مشروطه، رنگ پرچم ايران معين شد كه بر اساس اصل پنجم متمم اين قانون، رنگ سبز در پرچم ايران به‌عنوان نشانه دين اسلام و مذهب شيعه و نيز خرمي كشور و صفاي روح و باطن؛ رنگ سفيد نشان صلح‌‏خواهي، دوستي و آرامش‌طلبي ملت ايران؛ و قرمز نشان مشروطيت ايران و آمادگي ملت براي دفاع از استقلال و آزادي به قيمت ريخته شدن خون فرزندان خود، به كار رفته است. 

بختورتاش در «تاریخ پرچم ایران» درباره نخستین درفش سامان‌یافته ایران می‌نویسد: «به هنگام بررسی پرونده پرچم در کاخ نخست‌وزیری به نامه‌ای که نویسنده آن آقای ملک‌زاده است برخورد کردم. نامبرده در این نامه از نخست‌وزیری درخواست کرده بودند که کوشش شایسته‌ای برای تعیین درازا و پهنای پرچم‌ها و به طور کلی تهیه آیین یکسانی در دوخت، شکل و رنگ پرچم به عمل آید و نیز اشاره به بیرقی که خود آن را اولین بیرق ایران نامیده‌اند که با هواپیما به آسمان پرواز کرده است، نموده بودند. این موضوع کنجکاوی مرا برای دیدن پرچم و بررسی آن برانگیخت و خوشبختانه دیدم که این پرچم به پیوست نامه‌ای به موزه ایران باستان فرستاده شده است.» 

وی پس از بازدید از این پرچم می‌نویسد: «این بیرق نخستین پرچم کشور ایران است که پس از مشروطه با وضع سامان‌یافته و یکنواخت از نظر رنگ و شیوه قرارگرفتن رنگ‌ها آماده شده و نیز با مواد قانون اساسی مشروطه مطابقت دارد. این بیرق در کرمانشاهان دوخته شده و با هواپیما در سال 1334 هجری قمری 10 سال بعد از فرمان مشروطیت با هواپیما به آسمان برده شده و شاید از همان‌جا به تهران آورده شده است.»

ابعاد و شكل دقيق پرچم ايران در سال 1336 ش دوباره تعيين شد و تا انقلاب اسلامي ايران بدون تغيير با همان شير و خورشيد و گاهي تاج پهلوي، باقي ماند. پس از انقلاب، نشانِ پرچم جاي خود را به طرحي شبيه به واژه اللَّه داد كه مانند لاله سرخي است كه از خون شهيدان انقلاب سربرآورده و چهار قسمت آن شبيه هلال و جزء قائم مياني، يادآور شمشير به نشانه قدرت و ايستادگي ملت مسلمان ايران است و مجموعا كلمه توحيد (لااله الا اللَّه) را تشكيل مي‏ دهد. همچنين عبارت اللَّه اكبر 22 بار در حاشيه پایين نوارِ سبز و حاشيه بالاي نوار قرمز كه نشانه و نماد 22 بهمن 1357، روز پيروزي انقلاب اسلامي ايران است، تكرار شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها