چهارشنبه ۴ تیر ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۹
نظر ضیاء موحد درباره نقش صادق هدایت در جهانی کردن میراث ادبیات ایران

ضیاء موحد گفت که صادق هدایت در زمانی که کافکا شهرت چندانی نداشته، مترجم آثار او شد و از سویی آثار خیام را هم ترجمه کرده است. او به نوعی میراث ادبیات ایران را تازه کرده و سعی داشته ادبیات ایران را جهانی کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ضیاء موحد،‌ شاعر و مترجم هم در نشست بررسی کتاب «جمهوری جهانی ادبیات» که شب گذشته، سوم تیر، در شهر کتاب برگزار شد، با بیان این‌که کتاب می‌خواهد مفهوم جمهوری جهانی ادبیات را شرح  دهد، گفت: برای توضیح این موضوع من یک باشگاه جهانی فوتبال را مثال می‌زنم؛ آیا اصلاً چیزی به اسم فوتبال محض در جهان وجود دارد؟ باید اقتصاد، سیاست و ملیت‌گرایی را کنار گذاشت و اگر روی این تمرکز به دنیای فوتبال محض برسیم، باید بدانیم آیا به آن تعلق داریم یا نه؟ 
 
موحد با بیان این‌که مدام پرسیده می‌شود چرا ادبیات ایران جهانی نیست، توضیح داد: نخست باید بدانیم اصول جهانی ادبیات چیست؟‌ در یک جامعه میزان فروش کتاب، مدت زمان مطالعه، حقوق نویسندگان، تعداد تصاویری که از نویسندگان روی اسکناس‌ها، تمبرها منتشر می‌شود و تعداد خیابان‌هایی که به نام نویسندگان نامگذاری شده و زمانی که مطبوعات و رسانه‌ها به کتاب اختصاص می‌دهند، همه در جهانی شدن ادبیات دخیل‌اند.
 
موحد ادامه داد: صادق هدایت تنها نویسنده‌ ایرانی است که در این کتاب از او نام برده شده است. چون اولاً او مترجم آثار کافکا بود،‌ آن هم زمانی که کافکا،‌ شهرت چندانی نداشت و ثانیاً هدایت رباعیات خیام را بازنویسی کرده و به این ترتیب میراث ادبیات ایران را به نوعی تازه کرده است. این‌ها عواملی است که یک نویسنده و یک ادبیات را جهانی می‌کند.

شاپور اعتماد، مترجم کتاب نیز در این نشست گفت: کتاب «جمهوری جهانی ادبیات» از دو بخش تشکیل شده است. در این کتاب از تمام نویسندگان برجسته‌ای که اسمشان قابل تشخیص است، یاد شده. وقتی صبحت از قیام ، انقلاب یا شورش می‌شود، این مفاهیم در یک چارچوب تعریف می‌شوند که می‌توان از آن نتیجه گرفت، پدیده‌ای که مورد توجه نویسنده است، یک نقطه منظم و تکراری دارد و این تکرار به نویسنده کمک می‌کند. 

اوی در ادامه توضیح داد: نکته‌ای که نویسنده برای تبیین جریان‌های مختلف تعیین می‌کند، این است که طیف نویسندگان انقلابی چگونه جذب ارزش‌های حاکم می‌شوند. نکته‌ای که نویسنده روی آ‌ن تاکید دارد این است که چگونه کسانی که این انقلاب‌های ادبی را به راه انداختند، عملاً می‌دانستند علیه چه چیزی قیام کنند. 

این مترجم درباره بخش دیگر کتاب توضیح داد: وقتی در بخش دوم کتاب حرکت می‌کنیم، خودمان را برابر یک سوال می‌بینیم و چه بخواهیم و چه نخواهیم،‌ اینجا با یک کار تحقیقی روبرو هستیم. محدوده‌ای که پاسکال از آن صحبت می‌کند، از جنوب آفریقا تا شمال اروپا و از آمریکا تا خاور دور را دربر می‌گیرد. او درباره هرکدام از این بخش‌ها، شواهدی ارایه می‌دهد. 

وی افزود: وقتی از ادبیات جهانی سخن می‌گوییم،‌ با تاریخی از مبداء‌ تا زمان حال سر و کار داریم. وقتی صبحت از ادبیات جهانی و مشروعیت بخشی به آثار ادبی می‌شود،‌ باید بدانیم با چه نوع جامعه ادبی روبرو هستیم، چون غالب کارهایی که به مشروعیت ادبی رسیده‌اند در زبان خود به مشروعیت نرسیده‌اند. منشا بسیاری از آثاری که به ما می‌رسد، ترجمه است و نویسنده ادعا می‌کند ما ترجمه را دست کم گرفته‌ایم. در حالی که ادبیات تا حدود زیادی یعنی ترجمه و ادبیات به اعتبار این‌که ترجمه می‌شود، می‌تواند نقش اجتهادی بازی کند و آثار ادبی را مشروع کند. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها