داستانهای از پنج کتاب اخیرش انتخاب شده و این انتخاب به گونهای بوده است که روزنامهنگار و تحلیلگر گاردین آن را مهارت نویسنده کانادایی در برخورد با موضوع عنوان کرده است.
در یکی از داستانهای انتخاب شده به نظر میرسد خود را در شخصیت یکی از مادران جوان گذشته جا زده و شیطنتهای خود در جوانی را نوشته است. وی از چنین اعترافی مانند یک انفجار اتمی یاد می کند که جزئی از زندگی محرمانهاش را لو میدهد.
به اعتقاد خبرنگار گاردین مونرو بعد از نوشتن مجموعه داستانش با عنوان «فراری» در سال 2004 قله های افتخار را با سرعت بیشتر طی کرد که جایزه نوبل ادبیات 2013 و جایزه بین المللی من بوکر 2009 از جمله آنهاست.
وی می نویسد مونرو برای اعتبار یا کسب شهرت نیازی به چاپ کتاب جدید ندارد. در کتاب جدید وی،بیشتر داستانها در شهر کوچکی که تمام عمرش در آن زندگی کرده رخ میدهد و شخصیت داستانهایش نیز از همان محل زندگیاش گرفته شدهاند. به نظر وی تنها هنر مونرو این است که از یک جای محدود داستانهای زیبایی خلق کند.
به عنوان مثال جولیت در سه داستان محوری این کتاب تازه چاپ شده شخصیت اصلی است. وی زنی مستقل و کوشا است که بعد از ازدواج تمام تماسهای خود را با دخترش از دست میدهد.
در داستانهای انتخاب شده کتاب جدید مونرو، نوعی فاصله معین در زندگی به مخاطب القاء میشود و ثابت میکند چگونه صمیمیتهای کوچک موجود در زندگی روزمره صحنهای زیبا از زمان و شرایط اطراف را خلق می کند.
نظر شما