به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، «گودردز» (goodreads)، شبکه اجتماعی کتاب است که کاربران در آن میتوانند کتابهایی را که خواندهاند بیابند، به آنها امتیاز بدهند و کتابهای محبوب خود را به دوستان خود توصیه کنند. در این شبکه اجتماعی کاربران به سه شکل میتوانند وضعیت مطالعه کتاب را نشان دهند؛ یا کتاب را پیشتر خواندهاند، یا در حال مطالعهاند، یا اینکه قرار است بعدا کتاب را بخوانند. کاربران میتوانند درباره کتابها نظراتشان را بنویسند و در کلوبهای مجازی بحث کنند. برای هر کتاب امکان امتیازدهی اعضا هم وجود دارد و کسانی که کتاب را مطالعه کردهاند به کتاب امتیاز میدهند.
«ایبنا» بر همین اساس و با مبنا قرار دادن این شبکه، فهرستی از تاثیرگذارترین کتابهای سیاسی را مورد بررسی قرار داده است. در سه شماره قبلی، به کتابهای «نبرد من»، نوشته «آدولف هیتلر»، «شهریار»، اثر «نیکولو ماکیاولی» و «مزرعه حیوانات» نوشته «جورج اورول» پرداختیم. در ادامه فهرست «تاثیرگذارترین کتابهای سیاسی جهان» به کتاب «مانیفست کمونيست» نوشته «کارل مارکس» اشاره میشود.
کارل هاینریش مارکس (به آلمانی Karl Heinrich Marx) متفکر انقلابی، فیلسوف، جامعهشناس، تاریخدان، اقتصاددان آلمانی و از تاثیرگذارترین اندیشمندان تمام اعصار است. او به همراه فردریش انگلس، «مانیفست کمونیست» که مشهورترین رساله تاریخ جنبش سوسیالیستی است را منتشر کرد.
تاریخ همه جوامع، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است
مارکس همچنین مولف «سرمایه» مهمترین کتاب این جنبش است. این آثار به همراه سایر تالیفات او و انگلس، بنیان و جوهره اصلی تفکر مارکسیسم را تشکیل میدهد. «تاریخ همه جوامع تاکنون، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است» از مشهورترین جملات مارکس درباره تاریخ است که در خط نخست مانیفست کمونیست خلاصه شده است.
مارکس بعد از تبعید از آلمان و فرانسه در سال پر جنجال 1848 که انقلابی خونین در فرانسه آغاز شده بود به پاریس بازگشت و مرامنامه کمونیسم را در جزوهای منتشر کرد که با استقبال فراوان روبهرو شد.
«مانيفست كمونيست» بيانيهاي بود كه كارل ماركس و فردريک انگلس در سنين جواني طي آن برنامه نخستين سازمان مدرن كارگران كمونيست را اعلام كردند. نويسندگان اين بيانيه با تفسيري ماترياليستي از تاريخ و تاكيد بر نقش طبقات و مبارزات طبقاتي معتقد بودند براي رسيدن به جامعه بيطبقه و تحول سوسياليستي جامعه، طبقه كارگر بايد چنان قدرتي را در دست خود متمركز كند كه بتواند هرگونه مانع سياسی در سر راه خود به سوي نظام جديد را به كلي خرد و نابود كند. به زعم آنها تنها در اين صورت، يك طبقه حاكم به نام «پرولتاريا» يا جمع بزرگي از تمامي ملت تنها دموكراسي واقعي يا «دموكراسي پرولتاريا» را ايجاد میكند. در مانيفست كمونيست، نظام سرمايهداري به علت ايجاد وقفه در رشد نيروهاي توليدي محكوم میشود.
«مانیفست کمونیست» نسخه درمان دردهای بشر است!
«مانیفست» در واقع برنامه «اتحادیه کمونیست» بود که از سوی مارکس و انگلس منتشر شد. تز اصلی این برنامه چگونگی سرنگونی سرمایهداری با عمل انقلابی پرولتاریا و حرکت به سوی جامعهای بیطبقه است. اثری منظم و به اصطلاح علمی، که عهدهدار تبیین مطالبات اجتماعی ـ سیاسی کارگرانی بوده است که با وجود کثرت جمعیت، همواره مطالباتشان از سوی بورژوازی (که به واقع اقتدار سیاسی و اقتصادی خود را مدیون این طبقه بود) پشت گوش انداخته میشد.
این بیانیه از آنجا که تبیینگر مطالبات اجتماعی ـ سیاسی کارگران جهان به شمار میآمد، بسیار ساده به تمایزات فاقد مشروعیت پرداخته است. خواستهایی برحق در سمت و سوی آزادی و زندگی متعالی که در آن امنیت از هر حیث، حقی همگانی فهمیده میشود اما چنانکه مانیفست تصریح کرده است، این مطالبات تنها زمانی عملی خواهد بود که ساختارهای موجود قدرت و ثروت به کلی دگرگون شوند. یعنی مشروط به زمانی است که پرولتاریا یا همان طبقه کارگر هم از نقش انقلابی خویش آگاه شده باشد و هم در عین حال فراموش نکند که در حین از بین بردن «شرایط موجودیت تضادهای طبقاتی، و به طور کلی تمام طبقات، و بدین سان سلطه خویش را [هم] به عنوان یک طبقه از میان بردارد.» (ص302)
به واقع پرولتاریای انقلابی خواهان جامعهای است که کمک میکند تا تمامی انسانها بدون هرگونه تبعیضی به بلوغ فکری خویش دست یابند: «به جای جامعه کهنه بورژوازی با طبقات و تضادهای طبقاتیاش، اجتماعی خواهیم داشت که در آن تکامل آزاد هر فرد شرط تکامل آزاد همگان است»
این کتاب که به نظر آنها نسخه درمان دردهای بشر است بر پایه تامین برابری کامل اقتصادی - اجتماعی انسانها در دسترس عموم قرار دادند. طبق این مانیفست، برای رسیدن به هدف تامین برابری کامل انسانها، مالکیت خصوصی اراضی و وسایل تولید (سرمایه) باید لغو، آموزش و پرورش و درمان رایگان و برابر (یکنواخت) و بازنشستگی به همه مردم تعمیم داده شود و هرگونه تبعیض و نیز ترس از بیکاری، از کارافتادگی و پیری از میان برود.
مارکس «کاپیتالیسم» را گرفتار تضاد از درون میبیند
مارکس، سوسیالیسم را جانشین منطقی کاپیتالیسم میداند که خروج آن از صحنه (به زعم مارکس؛ نابودیاش) اجتنابناپذیر است. مارکس نابودی کاپیتالیسم را نتیجه جنگ طبقاتی دانسته که این طبقات اجتماعی، خود زاییده کاپیتالیسم (نظام سرمایه و بازار آزاد) هستند و سرمایهدار (صاحب منابع تولید و کارفرما) را برتر و بالاتر از دیگران میکند، این عملی مغایر نظام طبیعت است. مارکس «کاپیتالیسم» را گرفتار تضاد از درون میبیند و این تضاد نابودی آن را تسریع میکند.
وی اشاره دارد هرچه که شکاف (جدایی) میان دارا و نادار بیشتر شود و اکثریت به حقوق انسانی خود واقف شود جدال طبقاتی شدیدتر و انقلاب نزدیکتر میشود. به باور مارکس، این جدال طبقاتی به پیروزی طبقه زحمتکش، محروم و استثمار شده خواهد انجامید که زحمت و رنج این طبقه است که تولید ثروت میکند و در نظام کاپیتالیستی، این طبقه زحمتکش (کارگر) کمترین سهم را از این ثروت میبرد و این ثروت است که میان انسانها که مساوی به دنیا میآیند فاصله میاندازد. هر چه سطح فهم و آگاهیهای افراد طبقه زحمتکش که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند افزایش یابد تحمل کاپیتالیسم و زنجیر استثمار سستتر و انفجار اجتماعی نزدیکتر میشود.
کارگران تمام کشورها متحد شوید!
مانیفست کمونیست گرچه آشکارا لحنی متخاصم دارد و به تعبیر میشل لووی آکنده از «خوشبینی جبرباور» درباره آینده پرولتاریاست (البته اشارهای ضمنی در مانیفست موجود است که نشان میدهد مارکس و انگلس چندان نیز در خوشبینی خود راستکیشی نمیورزیدهاند)، اما در ترسیم حوزههای تنازع ملی و جهانی بسیار موفق بوده است، چه آنکه نه تنها جهانیسازی حوزههای منازعه و گونهگونی صور این منازعات اندکی کاستی نگرفته است، بلکه انسان معاصر را بیش از پیش درگیر خود ساخته است.
«کارگران تمام کشورها متحد شوید!» یکی از معروفترین جمله این کتاب است که نه تنها شعار احزاب کمونیستی مختلف بوده است که بر مقبره کارل مارکس در هایگیت نیز درج شده است.
«مانيفست كمونيست» تاكنون از سوي ناشران و مترجمان مختلف ايراني به چاپ رسيده است. از جمله از سوي انتشاراتي چون «پكن: اداره نشريات زبانهاي خارجي» (چاپ دوم/1354)، «تهران» با ترجمه فروغ ايماني(چاپ سوم)، «حزب توده ايران» با ترجمه محمد پورهرمزان (1359)، «مسكو: اداره نشر مطبوعات به زبانهاي خارجي» (1330)، تهران: بينا، ترجمه مصطفي مفيدي (1359).
جديدترين چاپ اين كتاب از سوي انتشارات «طلايه پرسو» با ترجمه مسعود صابري (چاپ سوم) در سال 1392 بوده است.
نظر شما