دايرهالمعارف فارسي نخستين دانشنامه نوين به زبان فارسي است كه به سرپرستي غلامحسين مصاحب و با كوشش گروهي از مترجمان، نويسندگان و كارشناسان برجسته تهيه و نخستين جلد آن در سال 1345 منتشر شد.
طرح كار
اين دانشنامه بر پايه دانشنامه كوچك يك جلدي كلومبيا وايكينگ(چاپ نيويورك، 1953) تنظيم شده كه داراي 1092 صفحه و قريب 3000 مقاله بوده است. بر پايه برآورد يكي از پديدآورندگان آن دانشنامه، حدود نيمي از مقالههاي آن داراي سه سطر يا كمتر، يك سوم آنها داراي 4 تا 6 سطر، يك ششم آنها داراي 7 تا 11 سطر و فقط نزديك 500 مقاله آن داراي بيش از 11 سطر و ميانگين درازي مقالههاي آن 5 سطر بوده است.
طرح آغازين كار اين بود كه دانشنامه كوچك يك جلدي كلومبيا وايكينگ به زبان فارسي ترجمه و برخي از مقالههاي آن كنار گذاشته شود و به جاي آن مقالههايي درباره موضوعهاي مورد نياز ايرانيان و ساير فارسيزبانها نوشته شود؛ اما پس از آغاز كار مشخص شد كه چنين كاري پاسخگوي نياز فارسي زبانان نخواهد بود؛ زيرا چنان كه مصاحب در مقدمه دايره المعارف فارسي گفته است، دانشنامه كلومبيا وايكينگ براي خوانندگان آمريكايي نوشته شده و به نيازهاي آنها توجه داشته است. براي مثال، تعداد مقالههاي آن درباره دين، تاريخ، جغرافيا، ادبيات، تمدن و غيره از 100 تجاوز نميكند و حال آنكه در يك دانشنامه عمومي كه به نيازهاي ايرانيان توجه دارد، بايد دستكم 10000 مقاله به آنچه ياد شد، اختصاص داده شود.
همچنين، در كشورهايي كه علاوه بر كتابهاي بيشمار در هر رشته از دانش بشري، گونههاي بسياري از دانشنامههاي بزرگ، متوسط و كوچك و كتاب هاي مرجع در رشتههاي مختلف در دسترس است، البته يك دانشنامه فشرده با مقالههايي، براي مثال 5 سطري، جايگاه دارد. براي مثال ممكن است در موضوعهاي بسيار مهمي مانند اتم، حسابگرهاي الكتروني، تلويزيون، رادار، رياضيات، دستگاه عصبي، دين مسيح، و غيره به چند سطر بسنده شود؛ زيرا خواستاران اطلاعات جامعتر همواره مي توانند به كتابهاي بزرگتر مراجعه كنند؛ اما براي فارسيزبانان، كه از اينگونه وسايل محرومند، ناچار مقالههاي مربوط به موضوعهاي گوناگون بايد تا اندازهاي جامع و جامعالاطراف باشد تا مراجعهكننده را از مطالعه آنها فايدهاي به دست آيد.
از ترجمه تا پژوهش
به دليلهايي كه گفته شد، كار فراهم آوردن دايرهالمعارف فارسي، چندي پس از آغاز آن، از صورت ترجمه بيرون رفت و جنبه تأليف و در بسياري از موضوعها، جنبه پژوهش پيدا كرد؛ بنابراين، دايرهالمعارف فارسي، هر چند بر اساس يك دانشنامه امريكايي تنظيم شده، اما يك اثر ترجمهاي نيست و حتي چيزي بيشتر از ترجمه و تاليف است. اين دانشنامه حتي از دانشنامه "كلمبيا وايكينگ" نيز كاملتر شده و دانشنامه امريكايي فقط راهنمايي براي شيوه انجام كار بوده است. چنانكه حتي برخي از مقالههاي مرتبط با كشورهاي غربي نيز از مقالههاي دانشنامه كلمبيا وايكينگ قويتر است؛ زيرا بسياري از موضوعها براي خوانندگان غربي معلوم است و نيازي به توضيح نيست؛ اما براي روشن شدن موضوع براي خواندگان ايراني، بهناچار مقالههاي جداگانهاي به كتاب افزوده شده است.
مصاحب، براي پيشبرد بهتر كار بر آن شد نخست با پديدآورندگان دانشنامههاي پرآوازه جهان ديدار كند تا با روند توليد دانشنامه بيش از پيش آشنا شود. او توانست با سرپرستهاي دانشنامه "آمريكانا" (خانم لوينيا دادلي) و حتي سرپرست دانشنامه كلومبيا وايكينگ (آقاي ويليام بريجواتر) ديدار كند. همچنين، غيرمستقيم با مركزهاي پژوهشي و كتابخانههاي مرجع جهان ارتباط برقرار كرد. به عموان مثال، براي زندگينامه و آثار شرقشناساني كه از منبعهاي فارسي حتي نام آنها به دست نميآمد و در منبعهاي عمومي غربي هم فقط از عدهاي از برجستگان آنها نام برده شده بود، يك كارشناس كتابشناس آمريكايي در آن كشور براي تهيه مقالههاي مستند در آن زمينه، به كار گرفته شد كه كمك زيادي به پژوهشگران ايراني كرد.
نمونهاي از مقالهها
ابراهيم ادهم: ابواسحاق ابراهيمبن ادهمبن منصور بلخي، وفات 161 يا 162 هجري قمري، زاهد و عارف مشهور ايراني. وي بنا بر مشهور، از اميرزادگان بلخ بود؛ اما بر اثر تمايل به زهد و عرفان، از سر ملك و مال پدر برخاست؛ جامهاي پشمين پوشيد و به سياحت و عبادت و رياضت پرداخت. حكايت حال او از بعضي جهات به احوال بودا شباهت دارد. ابراهيم ادهم در طريقه تصوف مقام بزرگ يافت و به صحبت سفيان سوري و فضيلبن عياض رسيد. در كتابهاي صوفيه حالات و كرامات بسيار به وي منسوب شده است و از او سخنان بلند و موثر نيز نقل شده است. ابراهيم ادهم در مكه وفات يافت.
درباره مصاحب
دكتر غلامحسين مصاحب(1358-1289) در خانوادهاي فرهنگي، با پيشينه خدمات فرهنگي و اجتماعي 300 ساله، در شهرستان نايين ـ استان اصفهان ـ به دنيا آمد. تحصيلات خود را در ايران، فرانسه و انگلستان گذراند و موفق به دريافت درجه دكترا در رياضيات به سال 1327 از دانشگاه كمبريج شد. رساله پايان تحصيل وي نيز در جلد ششم مجله انجمن فلسفه كمبريج در سال 1950 به چاپ رسيد. گرچه رشته تحصيل و پژوهشي اصلي ايشان، رياضيات بود؛ ولي وسعت اطلاعات او در علوم قديم و جديد كمنظير بود. او زبانهاي فارسي، عربي، فرانسوي و انگليسي را در حد كمال ميدانست و با زبان آلماني هم به اندازه رفع نياز و درك كتابهاي رياضيات و فيزيك آشنا بود. در علوم معقول و منقول و علوم عربي هم تبحر و تحصيلات عميق داشت به طوري كه از سوي مرجع وقت شيعيان به دريافت درجه اجتهاد مفتخر شد.
محمود مصاحب، درباره ايشان ميگويد: "مهمترين ويژگي اخلاقي دكتر مصاحب، نظم و سختگيري ايشان در انجام كارها بود. ايشان هميشه حدود ساعت سه صبح بيدار ميشدند و به مطالعه و نوشتن ميپرداختند و تا ساعت پنج و نيم كار ميكردند. سپس حمام ميكردند، لباس ميپوشيدند و بين ساعت شش تا شش و نيم جلوي دانشسرا بودند. حتي گاهي زودتر از نگهبانها ميرسيدند و منتظر ميماندند تا در باز شود. ساعت دوازده به منزل بازميگشتند و پس از خوردن نهار، مدتي استراحت ميكردند. اين پركاري و مطالعه فراوان باعث ميشد كه گاهي همسرشان به ايشان بگويند: اين كتاب را از جلوي صورتتان كنار ببريد تا من چهره شما را فراموش نكنم!"
غلامحسين مصاحب با فراهم كردن نخستين دانشنامه نوين به زبان فارسي سنت ديرين ايرانيان در دانشنامهنويسي را زنده كرد و ادامه دهنده راه بزرگاني چون كاتب خوارزمي، نويسنده مفاتيحالعلوم، شد. چنانكه همايون صنعتيزاده، در آغاز كار به او گفته بود: "با اقدام به چنين كاري و عملي كردن آن، سنتي در اين كشور گذاشته خواهد شد." و چنين شد كه امروزه دانشنامههاي متعددي در اين كشور در دست تهيه و انتشار است.
نظر شما