شنبه ۲ آذر ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۷
جشنواره‌‌ها وجهه بیرونی حوزه اندیشه‌اند

جشنواره ها در جوهره خود نه برگزیده کننده یک یا چند اثر که معرفی کننده فکر ادبی و ژرف ساخت نگاه هنرمندانه داوران و برگزار کنندگان است. جشنواره‌ها عموما وجهه بیرونی، عمومی و ظاهری حوزه اندیشه و نظریه و نقد ادبی به شمار می‌آیند.-

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، احمد شاکری، نویسنده و منتقد: فرایند اجرای جشنواره برای برگزار کنندگان فرایند تطبیق موازین و ملاک‌ها و رویکردهای نقد بر آثار داستانی و نه مرحله‌ای برای تولید تئوری است. بستر تولید تئوری دانشگاه‌ها، محافل نقد و نظریه ادبی و جلسات تئوریک، همایش‌ها و سمینار‌های ادبی است، مجلات نقد و کارگاه‌های فعال در زمینه نقد، می‌توانند در بستر مناسب شکل گیری فکر و اندیشه، به تضارب آراء پرداخته، گستره نظری ادبیات داستانی انقلاب را توسعه دهند. درحالی که جشنواره تنها مرحله‌ای برای نمود این اندیشه است. مرحله‌ای که به مراتب کم اهمیت‌تر و ساده‌تر از مراحل گذشته است. 
جریان شبه روشنفکری، از آنجا که ریشه در خاستگاه متکبرانه شبه روشنفکری داشته و مردم را در انقلاب اسلامی همراهی نکرده و حتی ادبیات مردمی انقلاب اسلامی را بایکوت کرده بودند رفتاری قابل پیش بینی در جشنواره های ادبی از خود بروز دادند. در بیان این طیف، ادبیات غیر دولتی به معنای ادبیات ضد دولتی است. ادبیاتی که با حاکمیت اسلام و مظاهر آن چون ولایت فقیه و ارزش‌های فقهی آن سر سازگاری ندارد. 
اصطلاح جشنواره‌های مردمی نیز از سوی این طیف تلاشی است برای مردمی نشان دادن خود و القای این امر که مردم با دولت همراه نیستند و انتخاب مردم چیزی غیر از انتخاب دولت‌ها است. این طیف تلاش کردند تا برگزای جشنواره‌های متعدد را نشانه مرزهای روشن خود با نگاه حاکمیت و نشانه از از حیات ادبی این طیف – بلکه نقش راهبردی آن‌ها در ادبیات- بشمارند. گرچه خلاف ادعای استقلال مالی این مجموعه‌ها در طول ادوار مختلف به اثبات رسید. 
از سوی دیگر، برگزاری جشنواره‌هایی از سوی طیف متعهد به انقلاب اسلامی، با شعار جشنواره مستقل همراه شد. "استقلال" در شعارهای این طیف جشنواره‌ها گویای خطاهایی راهبردی، موردی، روشی یا دوره‌ای در جشنواره‌های برگزار شده توسط دولت بود. مجموعه‌ای از تحلیل‌ها در این زمینه قابل احصاء است:
• برخی با استناد به دوره اصلاحات که با کم توجهی به نویسندگان متعهد همراه بود، تاسیس جشنواره‌های غیر دولتی را حرکتی در جهت ایجاد پشتوانه برای ادبیات داستانی متعهد دانستند.
• جشنواره‌های دولتی از وحدت رویه برخوردار نیستند. با عوض شدن دولت‌ها، رویکرد‌ها و بعضا اولویت‌ها و سیاست‌ها در جشنواره‌های ادبی تغییر می‌کند. چنین فرایندی که دچار تشویش و ناهمگونی است نمی‌تواند جریانی در حوزه ادبیات داستانی ایجاد کند.
• جشنواره‌های دولتی از شفافیت لازم برخوردار نیستند. عدم معرفی داوران در برخی دوره‌ها ابهاماتی را پدید آورده است.
• جشنواره‌های دولتی-بخصوص کتاب سال- در برخی ادوار خود در معرفی آثار بر‌تر محتاطانه و حتی مغرضانه و ظالمانه رفتار کرده است و نویسندگان را از حق مسلم شان- برگزیده شدن بهترین کتاب سال- محروم ساخته است.
• جشنواره دولتی با نگاهی سیاسی به مقوله ادبیات ورود می‌کند. از این رو، مقوله ادبیات داستان فرع برخی ملاحظات سیاسی قرار می‌گیرد. لذا این جشنواره‌ها قادر به معرفی بهترین‌ها نیستند.
• مخاطبان عام ادبیات داستانی، اقبال قابل توجهی به جشنواره‌های دولتی نشان نداده‌اند. این نشانه عدم توفیق این جشنواره‌ها است. لذا تاسیس جشنواره‌های مردمی می‌تواند به عمق انتظارات مردمی از داستان نفوذ کند.
• فرایند اداری جشنواره‌های داستانی دولتی موجب شده است برگزاری چنین جشنواره‌هایی عموما به برنامه‌ای عادی و تکراری برای برگزار کنندگان آن که بعضا دغدغه یا علایق داستانی ندارند تبدیل شود. قرار گرفتن جشنواره در تقویم کاری یک مجموعه دولتی، آن را از نشاط و پویایی و تحرک لازم می‌اندازد.
برخی دلایل مورد اشاره از سوی برگزار کنندگان جشنواره‌های به اصطلاح غیر دولتی از آسیب‌های حقیقی در جشنواره‌های دولتی حکایت می‌کرد. آسیب‌هایی که جشنواره‌های غیر دولتی نیز به دام آن افتادند و با تکرار این اشتباهات زمینه را برای تاسیس جشنواره‌های دیگر فراهم آوردند. این خط تسلسلی است که گرچه چندان اهمیت ندارد از کجا آغاز شده، اما همچنان ادامه دارد.
برخی دلایل نیز ناشی از تحلیلی ناقص از حوزه ادبیات داستانی است. شعار معرفی قطعی اثر بر‌تر در هر دوره از جشنواره که با داعیه اعاده حق نویسندگان همراه شد، عملا منجر به ضعف جشنواره‌های مدعی آن شد. زیرا اصرار بر معرفی اثر بر‌تر –حتی اگر آثار منتشر شده در طول یک دوره ضعیف باشند- معیارهای ادبیات داستانی را دچار تزلزل و بلکه تردید ساخت. تا جایی که جشنواره‌ای چنین ناگزیر بود به حداقل‌ها در یک دوره بسنده کند و به جای ترغیب جریان ادبی به پیشرفت به سکون ادبیات یا انحطاط آن جایزه دهد. چنین معیاری همچنین با معرفی آثار متوسط و ضعیف، عملا طراز ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و هر جشنواره‌ای را زایل می‌سازد.
بدیهی است آنچه استقلال جشنواره‌ای را تامین می‌کند، از جنس دستور مقام بالا‌تر یا وابستگی مادی جشنواره به منابع مالی نیست. بلکه استقلال گرچه شرط لازم یک جشنواره است اما شرط کافی برای آن به حساب نمی‌‌آید. آنچه بیش از هر چیز با اهمیت جلوه می‌کند برخورداری از تئوری‌ای بر پایه جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی است. با وجود چنین خصوصیتی، هیچ جشنواره غیر مستقلی از عدم استقلال خود ضرر نخواهد کرد و بدون چنین ویژگی‌ای هیچ جشنواره مستقلی از استقلال خود طرفی نخواهد بست.
جشنواره‌های ادبی یکی از ابعاد سه گانه ذیل را پوشش می‌دهند: امکان پذیری تئوری ادبی را در حوزه تولید خلاقه اثبات نمایند، دیگر آنکه، مخاطب هدفگذاری شده جشنواره را با خود همراه سازند و سوم آنکه، جریانی مستمر را در تولید ادبیات داستانی پدید آورند و هرسه این معیار‌ها در پیوندی ناگسستنی، ریشه در تاملات نظری ادبیات داستانی دارند. چرا که ادبیات داستانی انقلاب اسلامی حتی برای پاسخ گویی به انتظارات مخاطب از حوزه ادبیات داستانی نمی‌تواند خود را به جریان مخاطب گرایی بیفکند. بلکه نیازمند مخاطب‌شناسی و تدوین تئوری در این زمینه است.
اما پشتوانه جایزه ادبی جلال آل احمد به عنوان گران ترین جایزه در حوزه ادبیات، نیز با تبئین و احراز روش های داوری، دقت علمی، شایستگی هنری داوران محقق می شود. برگزیده شدن یا برگزیده نشدن اثری در این جایزه اگرچه رخدادی تلخ در حوزه ادبیات و برای نویسندگان داستان تلقی می شود. اما در عین حال حکایت از واقعیت موجود ادبیات داستانی و کیفیت اثار منتشره در طول دوره یک ساله دارد. طبیعی است اثری که در این جایزه برگزیده می شود باید کیفیت طراز این جشنواره را به عنوان جشنواره ای ملی دارا باشد. جشنواره ها زمانی قادر خواهند بود ادبیات را گامی به پیش ببرند که نگاهی به اینده و وضعیت موجود ادبیات داستانی در کشور داشته باشند. این امر همانطور که با انتخاب اثر برگزیده محقق می شود، با اعلام عدم احراز شایستگی اثری به عنوان برگزیده نیز محقق خواهد شد. به نظر می رسد نکات هفت گانه ذیل، اهم مواردی است که بخصوص نتیجه جایزه ادبی جلال را در دوره کنونی رقم زده است.
1- آفرینش داستان ارتباط مستقیمی با تجربه غنی از زندگی دارد. و تجربه با نگاه هنری و عمق فکری و تحلیلی، دانش فلسفی و دریافت عرفانی محقق می شود. طرح نادرست و ناقص مقوله سفارشی نویسی و عدم رعایت لوازم فنی و حرفه ای ان در دو بخش سفارش عام و خاص، برخی از نویسندگان مستعد را به تکرار مهارت های گذشته وادار ساخته است. تحلیل شرایط فعلی ادبیات داستانی در ضمن پژوهشهای ادبی و تغییر برخی راهبردها و برنامه های منتهی به سفارش نویسی های ناتمام از ضرورت های کنونی حوزه ادبیات داستانی است.
2- بحران نقد ادبی و فقدان جریان های زنده، منصف و قوی نقد در حوزه ادبیات داستانی متعهد کاملا مشهود است. با وجود برگزاری جشنواره های داستانی متعدد که هر ساله به تعداد انها افزوده می شود، تنها "جشنواره نقد" که توسط خانه کتاب برگزار می شود نمی تواند پاسخگوی نیاز وسیع در این حوزه باشد. در شرایط کنونی غلبه گرایش تولید داستان منتقدین، نقدهای ادبی و مجلات تخصصی نقد را به حاشیه برده است. از سوی دیگر، گمان حیات داستان بدون جریان نقد قوی، عملا نقد را به اولویت دست چندم در برنامه های کلان تبدیل کرده اس.ت
3- آسمان ادبیات داستانی انقلاب اسلامی در هر دوره با درخشش ستاره هایی پر نور یا کم نور روشن می شود. فارغ از اینکه جشنواره ها به معرفی اثار برجسته بپردازند یا اثار داستانی در هر دوره یک ساله قابلیت معرفی به عنوان اثر برگزیده را داشته باشند، تبئین نظری ساختار و محتوای داستانهای شاخص از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهشهای ادبی، تضمین کننده تفسیر و تحلیل اثار داستانی بر اساس بن مایه های اندیشه اسلامی و ارمان های انقلابی اند. مع الاسف، محافل دانشگاهی انگونه که شایسته است ادبیات داستانی انقلاب اسلامی را همراهی نمی کنند. چرا که اساسا یا موضوع پایان نامه های دانشگاهی را از اثار داستانی نویسندگان چپ با لیبرال بر می گزینند یا اثار داستانی انقلاب اسلامی را با پیش فرضهای سکولار ادبیات غرب مورد مطالعه قرار می دهند.
4- از جمله خصوصیات برجسته اثار داستانی در این دوره می توان به توجه داستان نویسان به مقوله شخصیت و شخصیت پردازی یاد کرد. یافت و طراحی شخصیت های جدید و کمتر پرداخت شده و تلاش برای پرداخت عمیق شخصیت از جمله برجستگی های دوره فعلی است. با توجه به اهمیت شخصیت به عنوان خلیفه الله و عبدالله در اموزه های قرانی و اسلامی، توجه به شخصیت در ادبیات داستانی را می توان سرمنشا دریافتهای عمیق تر از هستی و تجربیات غنی تر دانست.
5- از جمله نکات هشدار آمیز در سالهای اخیر در ادبیات داستانی انقلاب اسلامی رشد نوعی دیدگاه صوفی مابانه و شریعت گریز در نویسندگان انقلاب است. نگاه تاویلی به امور بدون توجه به مبانی و اموزه های وحیانی و روایی، دامنه گسترده و بعضا انحرافی از تلقیات شبه دینی پدید اورده است.
6- جشنواره های ادبی بدون پشتوانه قوی و قابل دفاع و شفاف تئوریک نمی توانند در طولانی مدت تاثیر لازم را در جهت جریان سازی ادبیات داستانی انقلاب اسلامی ایفا نمایند. از این رو، توجه به معیارهای داوری، تبئین و بحث و گفتگو و مناظره درباره این معاییر می تواند به معرفی و دفاع از انتخابهای جشنواره منجر شود. در طول این سالها همواره جشنواره جلال متهم به دولتی بودن و سفارش بودن شده است. این در حالی است که انتخابها بر اساس دلایل روشن و قابل دفاع ادبی و داستانی انتخاب شده یا کنار گذاشته شده اند. از این رو، برگزاری نشست نقد اثار با حضور نویسندگان و گروهی از داوران بخش داستان می تواند فضایی سازنده ایجاد نماید. همچنین تدوین مجموعه نقدهای اثار راه یافته به مرحله نهایی از سوی داوران و اهالی نظر فضای ژورنالیستی غیر سازنده موجود را به فضایی علمی و ادبی نزدیک می نماید.
7- در مجموع عدم معرفی اثر برتر در این دوره خود گویای واقعیت های ادبیات داستانی در طول چند سال اخیر است. با وجود حمایت های نهادهای مختلف و برگزاری جشنواره های متنوع به نحو بی سابقه در سراسر کشور، به نظر می رسد همچنان اسیب هایی در این زمینه وجود دارد که سیاست های شتابزده و مقطعی نتوانسته است این معضلات را حل نماید. از این رو، تشکیل و تاسیس اتاق فکر ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و ترسیم افقی روش برای اینده می تواند در این مقطع مسیر ادبیات داستانی انقلاب اسلامی را اصلاح نماید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها