کتاب «عشق سرخ/ قیرمیزی سئوگی» اثر مرتضی مجدفر دربرگیرنده 9 داستان به دو زبان فارسی و ترکی آذری است که بر اساس خاطرات هواداران تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز، بهار امسال منتشر و روانه بازار نشر شد؛ مجموعهای که هرچند از نظر اصول داستاننویسی، ضعفهای عدیدهای دارد اما باید شهامت و نوآوری نویسنده را در گره زدن دنیای توپ گرد با ادبیات داستانی، تحسین کرد.-
داستانهای این مجموعه به گفته مولف آن، برگرفته از اتفاقات واقعی و خاطرات هوادارن تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز است. زاویه دید به کار گرفته شده در بیشتر داستانهای این مجموعه «دانای کل سوم شخص» است. البته داستان «جاده دیوانگان» با زاویه دید نمایشی روایت شده و همچنین نویسنده در نوشتن داستان «سیاه یا قرمز؟» از شیوه گزارشی بهره برده است.
هرچند در نگارش چنین آثاری که به یقین بیشتر مخاطبشان را علاقهمندان به فوتبال تشکیل میدهند، استفاده از بازیهای فرمی و کلامی و بهره گرفتن نویسنده از تکنیکهای مدرن داستاننویسی لزوم چندانی ندارد اما به نظر میرسد ساختار داستانهای این کتاب بیش از حد ساده است. این سادهنویسی در گام نخست توانسته است داستانهای مجدفر را به آثاری عامهپسند به ویژه برای هواداران تیم تبریزی تبدیل کند اما فاصله گرفتن نویسنده از استانداردهای داستاننویسی و کمرنگ بودن استفاده از عناصر داستانی در متن، باعث شده است تا «عشق سرخ» در گروه کارهای جدی و اثرگذار ادبیات ورزشی ایران قرار نگیرد.
مجدفر نویسنده خام و تازهکاری نیست. هرچند که بیشتر آثار وی در زمینههای پژوهشی است و وی را باید نویسندهای پژوهشگر دانست اما «عشق سرخ» نخستین کار داستانی وی به شمار نمیرود. پیش از این اثر دو کتاب با تم داستانی به نامهای «کوچه لره سوسپمیشم» و «قارادوواق» که اولی مجموعه داستانهایی به زبان ترکی و دیگری 20 داستانک ترکی همراه با ترجمه فارسی است، به قلم وی روانه بازار نشر شدهاند. به نظر میرسد وی در آخرین کتابش وسواس عجیبی در سادهنویسی به خرج داده است تا این اثر به دور از پیچیدگیهای روایت داستان، مورد توجه هواداران تراکتور قرار بگیرد.
ساختار خطی داستانها که اغلب با استفاده از تعلیق روایت میشوند و گرههای سادهای که در ابتدا یا اواسط داستان مطرح و در پایان به آسودگی باز میشوند، باعث شدهاند در بیشتر داستانها مچ نویسنده برای مخاطب باز باشد و خواندن داستانهایی که از قبل پایان آنها معلوم است، بیش از حد برای خواننده این اثر ملالآور است. اکثر داستانهای این کتاب بسیار خوب شروع میشوند اما در ادامه و درست جایی که خواننده انتظار دارد داستان اوج پیدا کند، انگار تراکتوری که مجدفر در ذهن آنها ترسیم کرده است، توان پشتسر گذاشتن سربالایی و رسیدن به نقطه اوج را ندارد و دوباره به نقطه صفر بازمیگردد.
این داستانها برپایه خاطرات هواداران تیم تراکتورسازی جان گرفته اما نتوانستهاند گذار موفقی از این نوع گونه نگارشی به قالب داستان داشته باشند و خواننده مدام با این پرسش روبهرو است که آیا میتواند روی این آثار نام داستان بگذارد یا باید آنها را خاطراتی بداند که سعی در نزدیک شدن به قالب داستان داشتهاند. شاید دوزبانه بودن این اثر موجب شده است تا نویسنده در برگردان فارسی داستانها وسواس زیادی به خرج ندهد و بیشتر دقتش را روی قسمتهای ترکی متمرکز کند.
شخصیت پردازی که یکی از مهمترین ویژگیهایی آثار داستانی است، به شکل کاملی در این آثار دیده نمیشود و نویسنده کوشش چندانی برای ارایه تصویر روشنی از شخصیتهایش ندارد. فضای همه داستانها به غیر از «عروسی در دقیقه واپسین» که در روستا روایت میشود، شهری است و این مساله با توجه به محور اصلی داستانها که تیم فوتبالی از شهر تبریز است، اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
شاید بتوان داستان «سیاه یا قرمز؟» را به عنوان بهترین و پرکششترین اثر این مجموعه معرفی کرد، داستانی که با استفاده از زاویه دید گزارشی و بهره گرفتن از تعلیق، این فرصت را به خواننده میدهد که با قهرمان آن همراه شود و انتظار مشخص شدن فرجام وی را بکشد. پرسش و پاسخی که بین بازجو و متهم درمیگیرد، مخاطب را با داستان همراه میکند و هرچند میتوان پایان این اثر راهم از پیش حدس زد اما نوع روایت به گونهای است که با پایان آن، خواننده احساس نمیکند که داستانی را خوانده است که پایانش را از پیش در ذهنش داشته است.
در مجموع، مجدفر میتواند با ادامه روند داستاننویسی در حوزه ورزش و مکتوب کردن وقایع ورزشی، البته با بهکارگیری بیشتر عناصر داستانی، نام خود را به عنوان یکی از پیشگامان این حوزه مطرح کند.
مجموعه داستان دوزبانه «عشق سرخ/ قیرمیزی سئوگی» نوشته مرتضی مجدفر بهار 1392 با شمارگان دو هزار نسخه و بهای سه هزار و 300 تومان از سوی نشر امرود روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما