به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، 15 مهر، هشتاد و چهارمین سالروز تولد سهراب سپهری، شاعر و نقاش، است. شعرهای او به زبانهای بسیاری چون انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شدهاند. سپهری یکم اردیبهشت 1359 بر اثر بیماری سرطان خون در بیمارستان پارس تهران درگذشت.
مجموعه اشعار او با عنوان «هشت کتاب» و در برگیرنده هشت دفتر های «مرگ رنگ»، «زندگی خوابها»، «آوار آفتاب»، «شرق اندوه»، «صدای پای آب»، «مسافر»، «حجم سبز» و «ماه هیچ ما نگاه» است، که از سوی انتشارات طهوری به چاپ رسید.
قرارداد انتشار این اثر نخستینبار در سال 1356 با شاعر آن منعقد شد و هنگامیکه کتاب به چاپ رسید سهراب هنوز در قید حیات بود و این اثر را دید. از آن زمان تا سال 1389 «هشت کتاب» در چهار قطع به چاپ رسیده است. این مجموعه 47 بار در قطع وزیری، پنج بار قطع رقعی، حدود 16 بار در قطع جیبی نیم وزیری و هشت بار در قطع جیبی نیمرقعی این مجموعه منتشر شد.
اکسیر در گفتوگو با «ایبنا» به مناسبت سالروز تولد سهراب سپهری و در پاسخ به پرسشی درباره سیر تحول زبانی در دفترهای شعرش، گفت: در دفتر «مرگ رنگ» ما با یک زبان شعری ساده روبهرو هستیم، که هنوز زبان سپهری نشده است، اما جرقههایی در آن دیده میشود.
وی ادامه داد: آنچه شعر سهراب را زیباتر و دلنشینتر کرده، ترکیبسازیها، واژهپردازیها و موسیقی بسیار آرامشبخش سهراب است. وی برای نخستینبار در تصویرسازیهای شعریاش واژگان و ترکیبسازیهای شعری جدید را ساخته است.
شعر سهراب سیاسی نشد
این شاعر اشارهای به شهرت سهراب در عرصه نقاشی تا پیش از انقلاب اسلامی ایران داشت و توضیح داد: پیش از انقلاب سهراب را تنها به عنوان یک نقاش میشناختند و محافل نقد ادبی سهراب را چندان به بازی نگرفتند؛ چراکه در آن دوران پرآشوب سیاسی که شعر وسیلهای برای مبارزه بود، از شعر سهراب هرگز چنین انتظاری برآورده نشد.
وی افزود: در دهه 50 اغلب منتقدان ادبی معتقد بودند که شعر باید به مبارزههای سیاسی دامن بزند، اما شعر سهراب به مفهوم مطلق شعر بود و ابزار و وسیلهای برای مبارزههای سیاسی و حزبی نبود. برهمین اساس شعر او به انزوا کشیده شد.
اکسیر شعر سهراب را شعری ساده و پاک معرفی و اظهار کرد: سهراب به واسطه نقاشیهایش به هاشورزدن طبیعت در شعرش میپرداخت و برای نخستینبار شعر را به نام شعر آغاز کرد، تا به جایی رسید که در منظومه «صدای پای آب» یا دفتر شعر «حجم سبز» ما شعر او را در اوج میبینیم.
وی ادامه داد: زمانیکه دفتر شعر «حجم سبز» سهراب منتشر شد، بسیاری از منتقدان زمان سهراب را به یک بودازده اشراقی متهم کردند، بهگونهای که هرگز از شعر سهراب با آن تصاویر ویژه شعریاش در جامعه آن زمان ارزیابی صحیحی صورت نگرفت.
سهراب ساده و صمیمی با مخاطب همراه شد
این منتقد شعر، معتقد است پس از انقلاب نخستین ویژگی شعری که تمامی توجهها را به خود جلب کرد، همان ویژگی دور ماندن از هر جریانی بود. برهمین اساس شعر سهراب در کانون توجهها قرار گرفت.
وی گفت: در حقیقت پس از خوابیدن هیاهوهای شعر دهه 50، متوجه شدیم که شعر میتواند بدون پرداختن به حاشیهها و به جای اینکه کار روزنامهها را انجام دهد، با ذوق و سلیقه مخاطبش همگام شود، آنگونه که شعر ساده و صمیمی سهراب با مخاطب همراه شد.
شعر زندگی را قابل تحمل میکند
وی توضیح داد: پس از آن ما شاهد بودیم که بخشهای نخستینِ منظومه «صدای پای آب» یا «تا شقایق هست زندگی باید کرد» سهراب بر لبها جاری گشت و مردم به این حقیقت شعر پی بردند که شعر در کنار زندگی آمده است، تا زندگی را برای ما قابل تحملتر و قابل قبولتر کند، نه آنکه دردی بر دردهای ما بیفزاید یا تریبون دیگران باشد.
اکسیر اظهار کرد: در اوایل انقلاب و در برهوت نامها هیچ شاعری نتوانست با معیارهای جنگ و انقلاب خودش را وقف دهد و هر شعری از حزب مشخصی طرفداری میکرد؛ در چنين موقعيتي سهراب از سوی محافل دولتی و همچنین از نظر احساس و عاطفه مخاطبی که پس از طی دوران انقلاب و جنگ، به دورانی رسیده بود که میتوانست مخاطب شعر باشد، بهترین گزینه و انتخاب بود.
مضامین مذهبی و تصاویر بدیع طبیعت
وی به دیگر ویژگیهای شعر سهراب اشاره و تشریح کرد: سهراب هم از مضامین مذهبی برای پیشبرد اهداف شعریاش بهره گرفت؛ برای مثال وقتی میگوید «من مسلمانم/ قبلهام یک گل سرخ. جانمازم چشمه/ مهرم نور» و هم از نقاشی و تصاویر بدیع طبیعت در سرودههایش استفاده کرد. این مساله شعر سهراب را با استقبال گستردهای روبهرو کرد. برهمین اساس شعر او مانند ضربالمثلها از سوی مخاطبان عادی بهکار گرفته شد و توجه محافل ادبی را به خود جلب کرد.
این شاعر افزود: براساس زبان شعری ویژهای که سهراب در شعرش بهکار گرفته بود، شاعران نوپرداز بسیاری پا به عرصه گذاشتند و شاعران مطرح بسیاری را میتوان نام برد که ادامهدهنده راه سهراب بودند. مانند سلمان هراتی که با زبانی برگرفته از زبان سهراب پا به عرصه گذاشت و در اندک زمانی به شهرت رسید.
وی ادامه داد: محمدرضا عبدالملکیان، علیرضا قزوه یا قیصر امینپور نیز از دیگر شاعران مطرح ادامهدهنده راه سهراب هستند. پس از فروغ فرخزاد، سهراب توانست با لطافت احساس بر سر زبانها باشد و حتی منتقدانی که از او به عنوان بودازاده اشراقی یاد کرده بودند، دیدگاهشان نسبت به سهراب تغییر کرد.
اکسیر در پایان با اشاره به این موضوع که از سهراب در ادب امروز برائت شده است، گفت: سهراب به نسل امروز و فردای شعر فارسی ثابت کرد، شاعر نمیتواند سخنگوی تریبونهای سیاسی باشد، بلکه باید به منزلت شعری و مخاطبی که از شعر تنها ویژگی تحملپذیرکردن زندگی را انتظار دارد، بپردازد.
شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
نظر شما