ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
اما مهمتر از همه، عدم رعايت مسائل بهداشتی در زندان بود، چه از جانب زندانيان و چه مسئولان زندان. وقتی يك بيماری مسری در بين زندانيان رواج میيافت، آنها كه تحصيلكرده بودند، حتی در بين 53 نفر كه چند نفر پزشك بين آنها بود به ديگران كمك میرساندند، اما مسئولان زندان از كمك به زندانيان فعال خودداری میكردند و آنها را به بهداری زندان نمیرساندند، يا داروی موردنياز را در اختيارشان نمیگذاشتند. بيماری رايج بين زندانيان قصر، تيفوس (حصبه) بوده و طبق گفته زندانيان، ليمو براي بهبودی آن بسيار مفيد بوده، اما مسئولان زندان نه تنها آنها را تهيه نمیكردند، بلكه وقتی خانواده زندانيان برايشان ليمو میآوردند، مقدار خيلی كمی از آن را به آنها میدادند. چند نفر از زندانيان بر اثر ابتلا به حصبه جان خود را از دست دادند. در بين روحانيون زندانی، بحرالعلوم قزوينی به تصريح حبسيه زيبای خود، در مريضخانه زندان قصر بستری بوده و پس از رهايی از زندان نيز از بيماری و درد پا شكوه دارد. شيخ عباسعلی محقق نيز درد پا داشته كه در زندان تشديد میشود.
صفحه 21/ مرثيههای زندان قصر/ عليرضا اباذری/ انتشارات موزه عبرت ايران / چاپ اول/ سال 1391/ 128 صفحه/ 2000 تومان
نظر شما