ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
چنانكه پيش از اين گفته شد، شناختشناسی و هستیشناسی چنان به هم تنيدهاند كه به قول كاپلستون؛ «دشوار است كه در يك بحث شناختشناسی از مسائل هستیشناسی اجتناب كرد؛ زيرا معرفتی در خلأ وجود ندارد. معرفت اگر اصلاً معرفت است، بايد بالضروره معرفت چيزی باشد و اين معرفت ضرورتاً به نوع خاصی از شیء وابسته است». از همين روی است كه آن شناختشناسی كه مبنايش حس است، عالم هستی، همتای ماده دانسته شده و چيزی كه ماده ندارد، يعنی وجود ندارد؛ اما از دل آن شناخت شناسی كه مبنايش اعم از حس و عقل میباشد، عالم هستی تركيبی است از غيب و شهادت و چيزی كه ماده ندارد، میتواند وجود داشته باشد. و از همينجا اهميت فوقالعاده مسائل مربوط به نظريه شناخت و به تعبير علمای امروز عرب زبان «نظريه المعرفه» روشن میشود، چرا كه دنيا، دنيای مكتب و ايدئولوژی است و مكتب و ايدئولوژی بر پايه جهانبينی است و جهانبينیبر پايه شناخت.
صفحه 51/ روششناسی شارحان حكمت متعاليه/ رضا لك زايی/ موسسه چاپ و نشر عروج/ چاپ اول/ سال 1390/ 155 صفحه/ 4200 تومان
نظر شما