برای جذب جوانان آشنا با کتاب هایی مثل «گرگ و میش»، کتاب های کلاسیک شکلهای جذابتری به خود گرفتهاند.-
بحث این است که جوانان امروزی هنوز هم کتاب های کلاسیک می خوانند، فقط نمی خواهند که این کتابها خیلی کلاسیک به نظر برسند.
آیا «مطالعه تابستانی» در حال حاضر فقط «مطالعه» است؟ آیا رمانها جذابتر شدهاند و کمتر به عنوان معیار فرهنگی و یا صدای سیاسی به حساب میآیند؟ دیگر ناشران کمتری به این سوالها فکر میکنند و تئوری ناشرانی است که دارند کتابهایی مثل «اما» و «جین ایر» را با جلدهای جدید بسته بندی میکنند چنین است: بسته بندیهایی محرک و مدرن که در سایههای جذاب سرخ و سبز لیمویی پیچیده شدند و مستقیما به سمت نوجوانانی هدف گرفته شدهاند که با کتابهایی مثل «گرگ و میش» و «عطش بازی» بزرگ شدند.
نسخه های جدید جایگزین مدرن روی جلدهایی هستند که دههها نشانه کتابهای کلاسیک بودهاند؛ همان تصویرگری آشنا از زنانی که لباسهای پر از تزیینات پوشیده اند. اما به جای این تصاویر، تصویر رومئو با ته ریش و یک بلوز سفید تنگ، روی جلد یک نسخه جدید از کتاب «رومئو و ژولیت» جا خوش کرده است.
بعد از این که کتابهای «گرگ و میش» نوشته استفانی مهیر تبدیل به یک شور جمعی شد و در کنار آن عشق فراطبیعی هم محبوب شد، در یکی دو سال اخیر سه گانه «عطش بازی» موجب روی آوردن به کتابهایی با موضوع دردناک شده است. در هر حال فروش بعضی از این کتاب های نوجوانانه-بزرگسالانه بسیار زیاد بوده است.
نسخه جدید هارپرکالینز از کتاب «بلندیهای بادیگر» از زمان انتشارش در شکل جدید در سال 2009 تا به حال 125 هزار نسخه فروش داشته، که آمار فوقالعاده است و کتاب را دوباره به فهرست پرفروشها بازگردانده است.
از آن جا که کتاب هایی چون «غرور و تعصب» در دایره مالکیت عمومی به حساب میآیند و دیگر کپی رایت بر آن ها اعمال نمی شود، هر ناشری می تواند نسخهای از آن ها را، تا زمانی که محتوی کتاب دست نخورده بماند، چاپ و منتشر کند.
در کتابفروشی بوک رویو در هانتینگتون نیویورک، نسخههای جدید کتاب های کلاسیک در شمارگان زیاد به فروش می روند و همین موجب تعجب صاحب مغازه جولی کلاین شده است. او می گوید: اگر بخواهم راستش را بگویم اصلا فکر نمی کردم آنها فروش کنند. به عنوان یک کتابفروش، دوستدار کتابهای کلاسیک هستم و وقتی بتوانم آن ها را به نسل جدید بفروشم خوشحال میشوم. هر چیزی که باعث شود بچهها به آنها توجه کنند خوب است.
نظر شما