بيست و پنجمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران چون سالهاي گذشته با استقبال چشمگير بازيدكنندگان مواجه شده است. همزمان با حضور ناشران در اين نمايشگاه، به رسم سالهاي گذشته شاهد حضور غرفههاي اغذيه فروشي در فضاهاي باز نمايشگاه كتاب تهران هستيم. حضور گرم مردم در غرفههاي اغذيه فروشي شايد اين سوال را در ذهن هر كسي ايجاد كند كه آيا بازار اين غرفهها در نمايشگاه كتاب تهران داغ تر است يا غرفههاي ناشران؟/
ازدحام جمعيت را كه ميبيني با خود فكر ميكني آيا آنها فراموش كردهاند كه براي بازديد از نمايشگاه كتاب آمدهاند؟! خوب شايد بايد به آنها حق داد چون آنقدر نمايشگاه كتاب، بزرگ و تعداد ناشران شركتكننده زياد است كه بعد از مدتي گشت و گذار در نمايشگاه كتاب، تواني در خود با هدف ادامه جستوجوي كتاب مورد نظرشان نميبينند و ناگزير از تغذيه جسمشان قبل از تغذيه روحشان ميشوند.
البته در اين ميان افرادي را نيز مييابي كه با خستگي ناشي از يافتن كتاب مورد نيازشان و با دستاني مملو از بستههايي كه كتابهاي متعددي را در خود جاي دادهاند، وارد غرفههاي اغذيهفروشي ميشوند.
چون مسير طولاني را براي رسيدن به نمايشگاه كتاب تهران طي كرده بودم، براي رفع تشنگي خود و به قصد خريد آب معدني وارد يكي از اين غرفههاي مواد غذايي شدم. آنقدر ميان جمعيت به اين سَمت و آن سَمت حركت كرده بودم كه پشيمان از خريد آب معدني، از آنها خواستم تا اجازه دهند از اين ازدحام خارج شوم. در همين حال مادر كودكي را ديدم كه در آن گرماي هوا، طفلش را در آغوش گرفته بود و گويي چشم انتظار كسي بود.
دوست داشتم باب سخن را با او باز كنم كه ناگاه خودش با لحني خسته و اعتراض آميز گفت: الان نزديك به نيم ساعت است كه در انتظار بازگشت همسرم از يكي از اين غرفهها اين جا ايستادهام.
از او پرسيدم آيا از نمايشگاه كتاب تهران بازديد كرده يا نه؟ جواب او مثبت بود. اما اثري از كتابهاي خريداري شده در اطراف او نميديدم. به او گفتم آيا همسرت در اين شلوغي كتابها را با خود به غرفههاي اغذيهفروشي برده است؟ جواب داد: نه آنقدر بهاي كتابهاي مورد نظر ما بالا بود كه فقط توانستيم يك عنوان كتاب از نمايشگاه كتاب تهران خريداري كنيم كه آن هم در كيف من است.
او در حالي كه كودكش را روي دست ديگرش جاي ميداد، گفت: نمايشگاه كتاب تهران فرصت خيلي خوبي براي كتاب دوستان بهويژه كتاب دوستاني كه در شهرستانها هستند، به شمار ميرود. اما متاسفانه همه اقشار جامعه به دليل بالا بودن اغلب كتابهاي ارايه شده در برخي از غرفهها، توان خريد ندارند.
با او به قصد رفتن به داخل شبستان خداحافظي كردم. به سراغ يكي از ناشراني كه در حال پاسخگويي به بازديدكنندگان از غرفه خود بود، رفتم.
او ارايه كتابهاي مناسب با نياز جامعه و بهويژه جوانان را يكي از علتهاي استقبال چشمگير مردم از نمايشگاه كتاب تهران برشمرد و ادامه داد: ازدحام جمعيتي كه در نمايشگاه كتاب تهران وجود دارد، نشاندهنده علاقهمندي مردم به كتاب و كتابخواني است و همچنين نشان ميدهد كه مردم نيازمند برپايي چنين نمايشگاههايي در سطح جامعه و بينالملل اند.
اين ناشر عمومي افزود: اغلب بازديدكنندگان وقتي كتاب مورد علاقهشان را در غرفه پيدا ميكنند، بلافاصله بهاي كتاب را از ما ميپرسند. خوب اين يك امر طبيعي و بديهي است كه از بهاي كتاب مطلع شوند و متناسب با توان ماليشان اقدام به خريد كتاب كنند اما به نظر من كتاب يك كالاي والاي فرهنگي محسوب ميشود كه هر اندازه هم كه گِران باشد باز هم ارزش خريد و مطالعه را دارد چرا كه دريچهاي تازه از دنيا را به روي مخاطبانش ميگشايد.
وي عنوان كرد: درست است كه بهاي اغلب كتابها بالاست اما اين نبايد دليلي براي حضور كم رنگ جوانان در غرفههاي نمايشگاه كتاب تهران به شمار رود. چرا كه به اعتقاد من انسان يك بار براي خريد كتاب مورد نظرش هزينه ميكند اما يك عمر از مطالب آن و آموزشهاي ارايه شده در آن به عنوان يك راهگشا در زندگي بهره مي برد.
صحبت او با صداي يكي از بازديدكنندگان غرفه كه ميخواست از وجود كتاب مورد نظرش در اين غرفه مطلع شود، قطع شد. در فاصله خيلي كوتاه، به قدري غرفه شلوغ شد كه از اين ناشر خداحافظي كردم و به تماشاي ساير غرفهها ادامه دادم.
در راه متوجه حضور فردي در يكي از غرفهها شدم كه دستانش به دليل حمل بسته های متعدد كتابهايي كه خريده بود، ديگر تواني نداشتند. او بارها و بارها بسته های کتاب را زمين ميگذاشت و دوباره آنها را بلند ميكرد و با چشماني كه ظاهرا به دنبال كتاب ديگري ميگشت، به راه خود ادامه ميداد. با خود گفتم كه اين فرد حتما بايد خيلي پولدار باشد كه اين همه كتاب خريده است!
از ميان ازدحام جمعيت توانستم خودم را به او برسانم. از او علت اين همه خريد كتاب را پرسيدم. در حالي كه خيلي خسته بود، خنديد و نفسي تازه كرد و گفت: خانم خريدن كتاب كه ديگر علت نميخواهد. كتاب بهترين دوست من است.
از او درباره وضعيت بهاي كتابها پرسيدم. جواب داد: من در زندگي مشكلات مالي زيادي دارم اما هيچگاه به دليل بالا بودن بهاي كتابها، از خريد آن سر باز نزدهام. اصلا ارزش كتاب را نميتوان با چيز ديگري مقايسه كرد. من با وجود سه فرزند دانشجو و نداشتن منزل از خود و مبتلا بودن به بيمارياي كه درمانش هزينه بالايي را ميطلبد، به نمايشگاه كتاب تهران آمدهام و كتابهاي مورد نيازم را خريداري ميكنم.
او خم شد كه بستههاي كتابهايش را از روي زمين بردارد و در حالی که کتاب ها را برمی داشت رو به من گفت: مشكلات هميشه بودهاند و هستند اما نمايشگاه كتاب تهران تنها يك بار در سال برگزار ميشود. پس چرا نبايد فرصت را غنيمت شمرد و به اين جا نيامد. خيلي از كتابهايي را كه اغلب اوقات در بازارهاي كتاب پيدا نميشوند، به راحتي ميتوان در نمايشگاه كتاب پيدا كرد. او ديگر فرصت سوالي ديگر را به من نداد و با جمله نصيحتگونه كه «كتاب را بخر هر چند كه گران باشد» از من دور شد.
بيست و پنجمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران روزهاي پاياني خود را سپري ميكند. اين در حالي است كه اغلب ناشران از پايين بودن قدرت خريد برخي از بازديدكنندگان احساس نارضايتي دارند و در مقابل غرفههاي اغذيهفروشي از بازار گرمي در نمايشگاه كتاب برخوردارند. به نظر من بازديدكنندگان به دليل اين كه با هدف خريد تمام كتابهاي مورد نيازشان به نمايشگاه كتاب تهران پا ميگذارند، احساس ميكنند كه بهاي كتابها بالا است و نميتوانند همه آن کتاب هایی را که می خواهند تهيه كنند اما در واقعيت اين طور نيست. چرا كه در نمايشگاه كتاب تهران كتابهايي نيز يافت ميشوند كه بهاي آنها در برابر بهاي بسياري از مواد غذايي ارايه شده در نمايشگاه كتاب تهران ناچيز است. به نظر ميرسد كه كمي درايت و مديريت مالي شخصي ميخواهد تا بتوان از كتابهاي نمايشگاه كتاب تهران به نحو احسن بهرهمند شد.
نظر شما