«قطع شدن زنجیرهی غذایی» کتابی از «کریس دولیسی» دربارهی محیط زیست و اهمیت حفاظت از آن است. این کتاب به تازگی با ترجمهی «فرمهر منجزی» منتشر شده است./
شخصیت اصلی این کتاب پسری به نام «بیلی» است که علاقهی زیادی به قطب شمال دارد: «او دیشب تا دیر وقت بیدار مانده و با سی دی جدیدش بازی کرده بود. اسم این سیدی قطب شمال یخ زده بود و چیزهای جالب زیادی درباره قطب شمال نشان میداد. با فشار یک دکمه روی یک تکه برف یا یخ، خرسی به اسم لورل از پناهگاهش بیرون میآمد و دربارهی آب و هوای یخبندان قطب صحبت میکرد.»
البته این علاقه کمی هم باعث دردسر بیلی شد چرا که باعث شد تا سر کلاس خوابآلود باشد؛ آن هم درست زمانی که «خانم هریسون» مشغول صحبت راجع به زنجیرهی غذایی خرسهای قطبی بود: «خانم هریسون دستهایش را به هم زد و گفت: بیدار شو بیلی!
بیلی با تعجب از جایش پرید. خانم هریسون به او اخم کرد و با عصبانیت پرسید: امروز چه یاد گرفتیم؟
بیلی لبش را گاز گرفت. او اصلاً از چیزی خبر نداشت. به صمیمیترین دوستش، جوزی وستاکوت نگاه کرد. جوزی سعی کرد به آرامی جواب را به او برساند. اما بیلی نمیتوانست درست حرفهایش را بفهمد. او گفت: قطارهای غذایی خانم؟»
همین موضوع باعث شد خانم هریسون از بیلی بخواهد تا دربارهی زنجیرهی غذایی خرسهای قطبی تحقیقی انجام دهد.
تحقیقی که با اتفاقات عجیبی همراه شد. اول تلویزیون یک برنامه راجع به احتمال قطع شدن زنجیرهی غذایی در قطب بر اثر غرق شدن یک کشتی نفتی خبر داد و پس از آن هم بیلی، لورل، همان خرس قطبی بازی رایانهایش را به چشم خود دید: «ناگهان از میان مه چیزی بیرون آمد. یک چیز بزرگ و سفید با گوشهای گرد و یک دماغ گندهی سیاه. بازدم نفس یک خرس بزرگ قطبی از دهانش بیرون آمد. او لورل بود، همان خرس بازی قطب شمال یخ زده!»
بیلی از دیدن لورل تعجب کرده بود اما وقتی متوجه لکههای نفتی روی بدنش شد شروع كرد به تمیز کردن خرس قطبی.
او در حین این کار سوالاتش دربارهی زنجیرهی غذایی را هم از لورل پرسید: «بیلی نفس عمیقی کشیده و گفت: به جز این که اینقدر کثیف و به هم ریخته شدی، این همه نفت چه ضرر دیگری دارد؟
خرس به پشتش غلتید و چهار دست و پایش به هوا رفت و گفت: وقتی شنا میکنیم، همهی پشمهایمان به هم میچسبد و اگر سعی کنیم با لیسیدن آنها را پاک کنیم دل درد میگیریم. ماهیها آنها را دوست ندارند؛ نفت بدن ماهیها را سمي میکند و اگر فکها، ماهیها را بخورند، آنها هم مسموم میشوند...»
به این ترتیب زنجیرهی غذایی در قطب شمال به خطر میافتد: «بیلی گفت: خب! فکر میکنی کسی هست که ماهیها را تمیز کند؟ کار سختی است، حتی اگر با برس تمیز کردن ناخن باشد.
خرس گفت: نه. متاسفم که باید بگویم ماهیها میمیرند.
بیلی گفت: اما اگر آنها بمیرند، فکها غذایی برای خوردن ندارند. پس آنها هم میمیرند.
خرس گفت: میدانم و بعد ما هم غذایی برای خوردن نداریم.
بیلی فریاد زد: و شما هم میمیرید؟!»
بیلی با درک مفهوم قطع شدن زنجیرهی غذایی بیش از گذشته نگران این موضوع شد و البته بیکار هم ننشست.
او با کمک خانم هریسون و بقیهی بچههای کلاس دست به کاری زد که توانست موجودات زنده در قطب شمال را از خطر نجات دهد.
برای اینکه بدانید بیلی چگونه قهرمان نجات خرسهای قطبی شد میتوانید کتاب کم حجم و 46 صفحهای «قطع شدن زنجیرهی غذایی» را بخوانید.
این کتاب را «فرمهر منجزی» ترجمه و انتشارات قطره با قیمت 1500 تومان منتشر کرده است.
نظر شما