شنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۱
بچه‌ها! «ميك هارته اين‌جا بود»

«ميك هارته اينجا بود» داستان مرگ و زندگي است. داستان مرگ نوجواني به نام «ميك هارته» و زندگي خواهرش پس از اين ماجرا. اين كتاب با ترجمه‌ي «نازنين ديهيمي» منتشر شده است.

ايبنا نوجوان: «بگذارید از همین اول بگویم که تصادف کرد. کل ماجرا نمی‌شد که از این «تصادفی»تر هم باشد. یعنی میک نه داشت خل‌بازی درمی‌آورد، نه لایی می‌کشید. هر دو دستش روی دسته‌های دوچرخه بود و همه‌چیز هم به قاعده. فقط چرخش به یک سنگ گیر کرد و پرت شد و خورد به پشت کامیونی که داشت رد می‌شد. حتی یک خراش هم برنداشته بود. ضربه‌ی مغزی. تمام

وقتي كتابي با اين جمله‌ها آغاز مي‌شود يعني مي‌خواهد مخاطب را درگير موضوعي جدي به نام مرگ كند. موضوع و واقعيتي كه خيلي‌ها از فكر كردن به آن هم فرار مي‌كنند اما همه به ناچار با آن روبه‌رو مي‌شويم.

خانواده‌ي «هارته» هم از اين قاعده مستثنا نيستند و «ميك»، پسر بچه‌ي شيطان‌شان را در حالي از دست مي‌دهند كه مشغول دوچرخه سواري بوده. حالا خواهرش «فيبي» كه دل‌بستگي خاصي به برادرش داشته بايد با اين موضوع كنار بيايد و جاي خالي برادرش را تحمل كند.

فيبي مانند هر انسان ديگري نگاه مخصوص خودش را به دنيا دارد. مثلاً در جايي هنری هشتم را این‌گونه توصیف می‌کند: «هنری هشتم یک شاه گنده‌ی چاق پرخور انگلستان بوده که یک عالمه زن داشته. احتمالاً فیلم‌هایی را که از زندگی‌اش ساخته‌اند توی تلویزیون دیده‌اید. تقریباً همیشه یک ران مرغ دستش است و یک تکه گوشت بریان هم از دهنش بیرون زده...»
بنابراين اين دختر نوجوان براي گذراندن دوره‌ي افسردگي‌اش هم روشي منحصر به‌فرد در پيش مي‌گيرد و همواره تلاش مي‌كند خاطرات برادرش را زنده نگه دارد؛ گرچه هر لحظه از خود سوال مي‌كند «چگونه كسي مانند ميك مي‌ميرد؟»

شايد به نظرتان «ميك هارته اين‌جا بود»‌ كمي غمناك بيايد اما كتاب بيش از آن‌كه داستان مرگ باشد، داستان زندگي است. زندگي‌ كه با وجود همه‌ي مشكلات و غم‌ها هم‌چنان ادامه دارد.

داستان آنقدر جذابيت دارد كه شما را با خود همراه كند؛ به‌طوري كه در همه‌ي صفحات كتاب با شخصيت‌ها همذات‌پنداري كنيد و خود را جاي آن‌ها بگذاريد. انگار كه اين اتفاقات براي شما افتاده است. البته نويسنده در پايان كتاب مي‌گويد: «لطفاً داستان میک هارته را تبدیل به داستان خودتان نکنید. موقع دوچرخه‌سواری از کلاه ایمنی استفاده کنید

«ميك هارته اين‌جا بود» نوشته‌ي «باربارا پارك» نويسنده‌ي آمريكايي است. او با نگارش مجموعه‌ي «جوني بي‌جونز» در حوزه‌ي كتاب‌هاي كودكان و نوجوانان به شهرت رسيد. پس از آن، كتاب‌هاي ديگري مانند «عمليات دك كردن كپك»، «ميك‌ هارته اين‌جا بود» و «بچه‌اي با ژاكت قرمز» را نوشت.
«ميك هارته اين‌جا بود» را نازنين ديهيمي ترجمه و انتشارات ماهي با قيت 2000 تومان منتشر كرده است.

اين مترجم پيش از اين هم كتاب «عمليات دك كردن كپك» را از «باربارا پارك» ترجمه كرده بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها