«باغ پر از پروانه» اثري از نرگس افروز براي كودكان است. اين كتاب بهتازگي توسط انتشارات شباويز منتشر شده است.-
ثمين هنگام نوشتن تكاليفش و وقتي آواز ميخواند با پروانهاي روبهرو ميشود: «پروانهاي از روي يك گل بلند شد و روي موهاي او نشست. ثمين موهايش را تكان داد، اما پروانه بلند نشد.»
پروانه ميخواهد به سنجاق سر ثمين تبديل شود: «مگر تو سنجاق سر نميخواستي كه به موهايت بزني؟ بفرما، من هم سنجاق سر! روي موهايت مينشينم تا موهايت خوشگلتر شوند!»
ثمين هم به پروانه به عنوان سنجاق سر خود قناعت ميكند و ديگر در پي چيزي بيشتر از آن نيست. اين همان نكتهاي است كه افروز در سخنانش درباره اين كتاب به آن اشاره ميكند: يكي از پيامهايي كه در اين داستان دنبال ميكردم طرح مساله قناعت بود. در بخشي از داستان ميخوانيم كه دوستان ثمين گل سرهاي زيادي به سر خود زدهاند اما ثمين تنها به پروانه خود قناعت ميكند. قناعت به چيزي كه انسان با عشق آن را انتخاب ميكند، يكي از پيامهايي بود كه در داستان به آن اشاره كردهام.
اين نويسنده در ادامه گفت: البته اين قناعت باعث نميشود ثمين راه رسيدن به پروانه را از ديگران پنهان كند. گرچه ثمين به درخواست دوستانش براي دادن پروانه به آنها جواب رد ميدهد اما راه پيدا كردن پروانه را به آنها نشان ميدهد.
«بچهها گفتند: ما دلمان ميخواهد از اين پروانهها داشته باشيم.
ثمين كمي فكر كرد و گفت: باشد، همه با من به باغ بياييد و آواز بخوانيد.
بچهها پرسيدند: بعد چه ميشود؟
ثمين گفت: آنوقت پروانهها ميآيند و روي موهاي شما مينشينند.»
اين نويسنده به بخش ديگري از «باغ پر از پروانه» اشاره كرد و گفت: ثمين نگران از دست دادن پروانهاش است. درست مثل همه ما كه نگران از دست دادن چيزي در زندگيمان هستيم و ميخواهيم به نوعي از ماندگاري آنها مطمئن باشيم. شخصيت اصلي داستان هم نگران از دست دادن پروانهاش است و ميخواهد از بودن هميشگي آن اطمينان پيدا كند. پروانه با چسبيدن به موهاي ثمين به او اين اطمينان را ميدهد. در اين قسمت قصد داشتم به شيوهاي سمبليك اين نكته را يادآور شوم كه اگر انسان به جايي محكم و آسماني متصل شود ديگر داشتههايش را با هر بادي از دست نخواهد داد.
«ثمين گفت: من بايد به مدرسه بروم.
پروانه گفت: عيب ندارد، من هم با تو ميآيم.
ثمين گفت: خانم معلم گفته پروانههامان را به مدرسه نبريم!
پروانه كمي فكر كرد و گفت: باشد، من روي گلها مينشينم تا درس تمام شود بعد باهم به خانه برميگرديم.
ثمين خنديد و قبول كرد. بعد از پروانه پرسيد: اگر باد بيايد، با باد ميروي؟
پروانه گفت: معلوم است كه نميروم. وقتي كه باد بيايد، محكمتر به موهايت ميچسبم تا من را با خودش نبرد.»
ادامه داستان كوتاه «باغ پر از پروانه» هم پيرامون ثمين و پروانهاش ميگذرد. اين كتاب را انتشارات شباويز با قيمت 2800 تومان منتشر كرده است.
نرگس افروز متولد 1356 و دانشجوي كارشناسي ارشد ادبيات فارسي است. او نوشتن براي كودكان را بهطور جدي از سال 1383 و با انتشار كتاب شكوفهها آغاز كرده است.
باغ پر از پروانه دومين كتاب او براي كودكان است.
نظر شما