«حقيقت دارد من یک فیلسوف کوچکم» داستان زندگی کودکی است از زبان خودش. کودکی که دنیا را با نگاهی متفاوت نسبت به ما میبیند و سوالهای اساسی در ذهن خود دارد.-
شوبیگر که چند سالی میشود به نویسندگی در حوزه کودک و نوجوان مشغول شده، در این کتاب به برخی سوالات بنیادی که ذهن کودکان را مشغول خود میکند پرداخته است. او، راوی داستان را که یک پسر بچه است در موقعیتهای گوناگون قرار ميدهد و پرسشهايش را بیان میکند: «آیا انسانهایی وجود دارند که بتوانند چیزهای بزرگ را بی آنکه کوچکشان کنند، تصور کنند؟ احتمالا این سوال سختی است»، «چه درختهایی، چه حیواناتی هنوز در این دنیا نیستند؟»، «وقتی دروغ میگوییم چه اتفاقی میافتد؟ آیا زبان غلط میشود؟» و سوال اساسی تری درباره مرگ «مردن برای تمام آدمها، حیوانات و گیاهان طبیعی است، اما نه برای کسی که شاید الان در حال مردن است. برای او مردن یک حالت خاص است. نمیتوانم احساس درست در این مورد را پیدا کنم. پدر هم همینطور.»
راوی مانند همه بچهها پس از مواجه با پدیدهای مانند مرگ فکرهای به سرش میزند که چندان از واقعیت دور نیست: «بعد از مرگ مادربزرگ، پدر کوچکتر به نظر میرسید. انگار آب رفته. شاید من هم آب رفتهام. دور و بر سینهام چیزی احساس میکنم. دکتری که با پدر صحبت کرد، پیش از این هم کوچک بوده است، مخصوصا در این مورد وقتی پرستارها از او چیزی میپرسند، همیشه پاسخ را میداند. در آخر فقط مادربزرگ که دراز کشیده بود بزرگ ماند. پدر بزرگ دوباره روی بالکن ایستاد و سیگار کشید. نمیفهمیدم که او چطور میتوانست باز به زندگی خود ادامه دهد. فکر کنم خودش هم نمیفهمید.»
و البته احساسات متفاوتی دارد: «موقع ناهار در رستوران، عمه بئاتریس گفت: «زندگی ادامه دارد» خیلیها سر تکان دادند و در آن هنگام دلتنگ به نظر میرسیدند. اینکه او کلمه زندگی را به کار برد، مرا اذیت کرد. شاید لحن آن عجیب و غریب است. شاید هم خود آن عجیب و غریب است. این مرا خیلی اذیت کرد. انگار او حقی بر این کلمه نداشت، انگار این کلمه فقط مال ما بود، ما، مادر، پدر، من و همینطور آنا. بهخاطر همه کند و کاوی که درباره زندگی کرده بودیم.»
ترسهای بچهها یکی دیگر از موضوعاتی است که نویسنده به آن پرداخته است: «گه گاه از این میترسم که روزی یا شبی، کل دنیا بر اثر زلزله ناپدید شود. حتی زلزله هم تمام شده باشد: من بیدار میشوم و همه چیز ناپدید شده است. گاهی دراز کشیده و بیدارم، صبح زود، و جرات نمیکنم تا چشمانم را باز کنم. من تنها هستم و تا چشم کار میکند، دنیایی نیست. نفس میکشم، من تنها کسی هستم که در این همه هوا، نفس میکشد. نفسم را نگه میدارم و ضربان قلبم را حس میکنم. بوم، بوم، مثل یک طبل...»
گرچه راوی «حقیقت دارد من یک فیلسوف کوچکم» کودک است اما «الهام مقدس»، مترجم این اثر معتقد است بیش از کودکان و نوجوانان، بزرگترها مخاطب کتابند. او در این باره گفت: «نویسنده، کتاب را برای بچهها نوشته است؛ اما بیش از آنها، والدین، معلمان و مربیانی که با آنها سر و کار دارند میتوانند از کتاب استفاده کنند؛ چرا که با مطالعه این کتاب تا حدودی میتوانند از آنچه در ذهن بچهها میگذرد مطلع شوند. چون بچهها تاثیراتی از محیط میگیرند که گاهی ما متوجه آن نیستیم.»
مترجم «گام به گام تا مدرسه» ادامه داد: «در واقع این کتاب نوعی دفترچه خاطرات است که راوی درباره موضوعاتی که هر روز با آنها روبهرو هستیم صحبت میکند. او پرسشهای زیادی دارد که میخواهد پاسخشان را پیدا کند. مثل اینکه «وقتی ما میمیریم کجا میرویم؟» در هر فصل این کتاب به چند سوال پرداخته شده و هر چه پیش میرویم، شخصیت اصلی با اتفاقات بیشتری روبهرو شده و در واقع میتوان گفت بزرگتر میشود. با روند داستان او میفهمد که ماجراهاي زندگي طور دیگری است.»
طوری که هنوز بعد از تکامل تدريجی دنیا، انگار چیزی کم است: «گاهی هنوز این احساس قدیمی را دارم که در دنیا چیزی روبهراه نیست. چیز مهمی هنوز در راه است، به همان مهمی هوا، زمین، باران، نور، یک چیز آخری هنوز کم است...»
«حقیقت دارد، من یک فیلسوف کوچکم» اثر یورگ شوبیگر را «الهام مقدس» ترجمه کرده که پیش از این نیز كتابهاي «جادوی رنگها» و «روح کوچولو» با ترجمه او برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
این کتاب با همکاری انتشارات قطره و ایرانبان و با قیمت 2800 تومان منتشر شده است.
نظر شما