ولیئی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گفت: اگر بخواهیم از جایگاه شعر شهریارسخن بگوییم باید جایگاه او را در مفهوم غزل (غزل نو و غزل کلاسیک) بررسی کنیم. بهنظر من این تقسیمبندی برای قالب غزل، تقسیمبندی بسیار قابل پذیرشی است.
وی با تاکید بر احیای قالب غزل از سوی شهریار ادامه داد: بزرگترین کار شهریار در زمان حیاتش، احیای قالب غزل بود. به عبارت دیگر قالب غزل را که در دوران بازگشت ادبی به ورطه تقلید غلتیده بود از این وضعیت رهایی داد و با زندگی و عواطف انسان معاصر پیوند زد.
این شاعر به ویژگیهای غزل شهریار اشاره کرد و گفت: غزل شهریار، غزلی ساده، روان، دارای اثرگذاری بالا و توانایی برقراری ارتباط سریع با مخاطب است. برهمین اساس مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرد. البته در شرایطی که انوع شاخههای شعر جدید چون نیمایی، چهارپاره یا سپید در در شعر فارسی شکل گرفته بود. شهریار توانست غزل را احیا و آنرا برجسته کند.
وی از شاعرانی که تحتتاثیر کار بزرگ شهریار، یعنی احیای قالب غزل، این راه را ادامه دادهاند یاد کرد و توضیح داد: شاعرانی چون هوشنگ ابتهاج، حسین منزوی، منوچهر نیستانی و سیمین بهبهانی از جمله افرادی بودند که راه شهریار را در زمینه غزل ادامه داده و در این عرصه آثار ماندگاری خلق کردهاند. به عبارت دیگر پس از احیای غزل، آنرا بهطور کامل به فضای امروزی کشانده و از ظرفیت بسیار بالای غزل برای بیان عواطف و هیجانات انسانی استفاده کردهاند.
ولیئی درباره اختلافنظر میان پژوهشگران درباره غزل شهریار گفت: به نظر من فارغ از اینکه شعر از نظر زبانی و بیانی در چه سطحی است باید به عنصر اصلی آن یعنی تاثیرگذاری و بعد عاطفیاش توجه داشته باشیم. اگر شعری از زبان کهن برخوردار باشد، اما تاثیرگذاری لازم را داشته باشد نمیتوانیم آنرا نادیده بگیریم.
وی افزود: شعر شهریار از نظر زبانی و بیانی، بینابین است. به بیان بهتر حلقه واسط غزل کلاسیک و غزل نو به حساب میآید.
این پژوهشگر با تاکید بر بعد عاطفی اشعار شهریار اظهار کرد: شهریار عواطف و تجربیات روحی دسته اول و بسیار قوی داشته است. صداقت عاطفی او در اشعارش سبب شده است که رویکردی بدون تصنع و تکلف به زبان داشته باشد. از سوی دیگر بسامد واژگان و تعبیرهای امروزی در شعر او بسیار بالاست.
وی یادآور شد: هرچند بهکارگیری تعبیرها و واژگان امروزی غزل شهریار را کاملا در گونه غزل امروز قرار نداده است اما از آنجا که با عاطفه و تجربه دست اول شعری در آمیخته، فوقالعاده تاثیرگذارست. بنابراین در آینده نیز همچنان مخاطب خود را خواهد داشت.
ولیئی در ادامه به ساحت پژوهش در حوزه ادبیات معاصر اشاره و تشریح کرد: بهطور کلی پژوهش در حوزه ادبیات معاصر بسیار فقیر است و جای کار بیشتری دارد. شاعران جوانی که به این عرصه پای میگذارند با تئوریهای وارداتی روبرو میشوند و از رهگذر ترجمههای نادرست براساس جریانهای شعری خارج از ایران با ادبیات معاصر آشنا میشوند.
وی تاکید کرد: حجم تئوریهای ادبی در دیگر کشورها بسیار زیاد است. بنابراین یکی از دلایل اضطراب، بحران و تنش در شعر معاصر نبود تئوری براساس شعر و ادبیات بومی است. بنابراین ابتدا باید چهرههایی چون شهریار، بهبهانی یا منزوی را معرفی و ترسیم کنیم و سپس براساس آثار آنها تئوریها استخراج شود.
این شاعر در ادامه توضیح داد: فراموش نکنیم که در زمینه پژوهش باید نخست اثر ادبی خلاق ساخته شود و سپس برمبنای آن، تئوریها استخراج شوند؛ چراکه مواد پژوهش آثاری هستند که خلق شدهاند. خوشبختانه این مواد پژوهشی در میان ادبیات ما به وفور فراهم است اما کار پژوهشی روی آنها صورت نمیگیرد.
وی با تاکید بر لزوم تئوریهای بومی اظهار کرد: غزل شهریار و دیگر آثار او در ادبیات معاصر از جایگاه خوبی برخوردار است و از بهترین مواد پژوهشی در حوزه ادبیات معاصر به حساب میآید. بنابراین بررسی آثار او و بازگویی تئوریهای بومی نهفته در آثارش امری ضروری است.
ولیئی در پایان به نکته دیگری در زمینه پژوهش اشاره کرد و یادآور شد: متاسفانه واحد درسی ادبیات معاصر که در رشته زبان و ادبیات فارسی ارائه میشود، بسیار اندک است. دانشجویان تنها دو واحد شعر و دو واحد نثر معاصر را میگذرانند. اگر تعداد این واحدهای درسی افزایش یابد و همچنین گرایش ادبیات معاصر در مقاطع بالاتر نیز ایجاد گردد میتوانیم در آینده گامهای استوارتری برای استخراج تئوریهای ادبیات معاصر برداریم.
جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۰
نظر شما