دوشنبه ۶ تیر ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۱
فضاي مدرسه بايد تاحدي گسترده شود كه كل جامعه را دربر گيرد

كارشناسان نشست نقد و بررسي كتاب «مدرسه‌زدايي از جامعه» با اشاره به برخي از محدوديت‌هاي سيستم‌هاي آموزشي، گسترش يافتن مدرسه به كل جامعه و آموختن دانش‌آموزان از افراد جامعه را در فضايي كه امكان خلاقيت، نوآوري‌هاي و آموزش‌هاي كاربردي وجود دارد، بهترين نوع آموزش خواندند.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اين برنامه عصر روز گذشته(پنجم تير ماه) با حضور دكتر داور شيخاوندي، مترجم كتاب و استاد دانشگاه آزاد اسلامي، سيدمحمدمهدي شجاعي، نويسنده و كارشناسان حوزه جامعه‌شناسي آموزش و پرورش به عنوان منتقد اثر و دبيري زهره سعيدي در سراي اهل قلم خانه كتاب برگزار شد.

در ابتداي اين نشست، زهره سعيدي، دبير جلسه، با ارايه معرفي مختصر از كتاب و مباني كه مولف درباره آراي خود در حوزه مدرسه‌زدايي عنوان كرده است، از كارشناسان خواست تا آراي خود را در تحليل محتوا و نقد كتاب عنوان كنند.

سپس دكتر شيخاوندي با اشاره به فعاليت‌هايي كه از سال‌ها قبل در حوزه‌هاي گوناگون آموزشي داشته است، از «ايوان ايليچ» مولف اين كتاب به عنوان مردي وارسته ياد كرد كه در تاليفات خود توانست چالش‌هاي بزرگي نه تنها در نظام آموزشي بلكه در ساير نظام‌هايي كه به نوعي انسان‌ها را به اسارت درآورده‌اند، ايجاد كند.

سپس سيدمحمدمهدي شجاعي، نويسنده و مدرس حوزه جامعه‌شناسي، با اشاره به اين كه عنوان كتاب براي وي از آن جهت جاذبه داشت كه يكي از دغدغه‌هاي هميشگي اين حوزه كه مدرسه تا چه حد مي‌تواند پاسخگوي نياز ما باشد را به چالش مي‌كشيد، عنوان كرد:‌ مساله اصلي اين است كه زمان خروج محصلان از مدرسه آموزش‌هاي آنها تا چه حد مي‌تواند در مواجهه و حل مسايل مختلف زندگي به آنها كمك كند؟ آيا اين آموزش‌ها، كاربردي در زندگي آينده و مسايل اجتماعي افراد دارند يا خير؟

وي افزود: همچنان كه در اين كتاب نيز اشاره مي‌شود، مدرسه چيزي شبيه به پادگان است كه افراد با قرار گرفتن در قالب‌هايي مشخص، آموزش‌هاي خاصي را دريافت خواهند كرد و در نهايت در يك قالب يا بسته بزرگتر، اين سيستم آموزشي را ترك مي‌كنند.

در ادامه مترجم كتاب با اشاره به محتواي اين اثر درباره انگيزه مولف از مدرسه‌زدايي، اظهار داشت: به اعتقاد نويسنده كتاب از آنجايي كه كاركنان سيستمي مانند آموزش و پرورش تمام آموزش را در نهاد مدرسه مصادره كرده‌اند، دانش‌آموزان فرصتي براي افزايش آموخته‌هاي خود در خارج از اين فضا يا پياده كردن تجاربي كه پيش از ورورد به مدرسه كسب كرده‌اند، ندارند. در اين سيستم مفهوم «تدريس» با «يادگيري» اشتباه گرفته مي‌شود، چرا كه يادگيري تنها در تدريس خلاصه نمي‌شود، بلكه تدريس بخشي از يادگيري است، اما يادگيري تنها محدود به تدريس در فضاي مدرسه نمي‌شود. يادگيري حتي از طريق گردش در طبيعت نيز امكان‌پذير است.

دكتر شيخاوندي با اشاره به اين كه در محيط مدرسه قالب رفتاري معلمان نيز محدود است، گفت: در واقع مدرسه نوعي قفس آهنين است كه دانش آموزان و معلمان توسط قوانين در آن محصور شده‌اند و امكاني براي انحراف از قوانين يا نوآوري ندارند. به زعم نويسنده طوطي‌وار سخن گفتن دانش‌آموزان ـ كه در اين سيستم امتياز تلقي مي‌شود ـ به معناي توانايي بيان نياز آنها و رفع نيازشان نيست.

در ادامه دبير نشست با پرسش اين سوال كه «آيا مطالب اين اثر كه بيشتر به جامعه اروپا و آمريكا اشاره دارد، درباره جامعه و سيستم آموزشي ما نيز مصداق دارد يا خير» از منتقد كتاب خواست آراي خود را بيان كند.

سپس دكتر شجاعي گفت: از آنجا كه الگوي نخستين مدرسه‌ها در ايران از كشورهاي ديگر اقتباس شدند، قالب اصلي آموزش و پرورش كشور ما نيز از كشورهاي غربي گرفته شده است، با اين تفاوت كه طي ساليان متمادي كه آنها تغييراتي را در اين سيستم ايجاد كردند، ما همچنان به همان شكل قبلي به اين شيوه ادامه داديم.

وي درباره مجموعه‌اي از برنامه‌هاي پنهان كه در مدارس توسط دانش‌آموزان انجام مي‌شود، گفت: دانش‌آموزان براي غلبه بر برخي از ضعف‌هاي سيستم آموزشي تلاش‌هايي را شكل مي‌دهند كه در اين كتاب از آن به عنوان برنامه‌هاي پنهان ياد شده است. دانش‌آموزان مي‌خواهند خود را به اين شيوه نجات دهند، چرا كه سيستم آموزشي تبديل به فضايي بسته و خلاقيت‌كُش مي‌شود. در اين ديدگاه مدرسه‌زدايي نبايد به معناي از ميان برداشتن نهادي به نام مردسه باشد، بلكه در اين نگرش مدرسه تاحدي گسترش مي‌يابد كه كه جامعه را در بر مي‌گيرد و ديگر معلم و مربي فردي نيست كه در كلاس در برابر دانش‌آموزان قرار گيرد، بلكه هركسي در جامعه مي‌تواند معلمي براي آموزش نكته، حرفه يا تجربه‌اي باشد.

شجاعي با تاكيد بر اين كه هرچه فضاي آموزشي بازتر و فرصت ايجاد خلاقيت بيشتر باشد، به همان ميزان مشكلات آموزشي و بحران‌هاي اين حوزه كم‌رنگ‌تر خواهد شد، به برخي از نقاط مثبت اين كتاب اشاره كرد و گفت: مولف اين اثر با نقد نظام‌هاي آموزشي كنوني، در پايان اثر خود الگوهايي را براي يك سيستم آموزشي قوي عنوان كرده است. وي به وجود امكانات كافي و فرصت‌هاي برابر براي تمامي دانش‌آموزان تاكيد دارد.

منتقد اثر يكي ديگر از نكات برجسته كتاب را اشاره مولف به موضوع هم‌درس‌يابي خواند و تصريح كرد: اين موضوع چيزي است كه در سيستم‌هاي آموزشي كنوني نداريم، اما در سيستم حوزوي انتخاب هم‌درس وجود دارد؛ يعني يافتن افرادي براي گفت‌وگو درباره دغدغه‌هاي مشترك، انتقال اطلاعات و آموخته‌ها و محك‌زدن دانش خود. همچنين در اين كتاب مبحثي با عنوان «آزادي ارايه دانش» جاي دارد كه اكنون در جوامع ديگر مورد توجه قرار گرفته است. به اين معنا كه براي آموزش تجارب، حرفه‌هاي گوناگون يا مسايل مختلف، نياز قطعي به داشتن مدرك تحصيلي نيست و افرادي كه حرفه‌اي را به شكل تجربي به دست آورده‌اند يا با تلاش خود به مرحله‌اي از دانش رسيده‌اند نيز بتوانند اين اندوخته را به ديگران انتقال دهند.

در پايان اين نشست مترجم كتاب درباره نحوه بازگردان اثر گفت: باتوجه به لحن انتقادي و تند مولف نسبت به برخي از ساختارهاي موجود در زمان تاليف اثر، كوشيدم به‌گونه‌اي ترجمه اين كتاب را انجام دهم كه اين لحن انتقادي در متن فارسي نيز به صورت كامل مشهود و براي مخاطبان قابل درك باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط