یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۳:۲۵
نيازمند الگوي بومي پيشرفتيم

نويسنده كتاب‌هاي سياسي و اجتماعي در نشست «فرهنگ ايراني و تعامل آن با الگوي بومي پيشرفت» به مولفه‌هاي هويتي مردم ايران از گذشته تاكنون اشاره كرد و با نظر به برخي از ويژگي‌هاي خاص جامعه ايراني كنوني، بر ضرورت ارايه الگويي بومي براي ايجاد تحول تاكيد ورزيد./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اين نشست علمي امروز(29 خرداد) با حضور جمعي از علاقه‌مندان و محققان مسايل اجتماعي با سخنراني دكتر محمدصادق كوشكي در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تشكيل شد.

در ابتداي اين برنامه سيدهاشم بهشتي‌نژاد، عضو هيات علمي گروه سياست‌گذاري و مديريت فرهنگ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و دبير جلسه، مقدمه خود را بر اساس كتاب «تأملی بر الگوی اسلامی ـ ایرانی توسعه علم و فناوری» با گردآوری مصطفی تقوی و یاسر خوشنویس، بيان كرد و از كارشناس نشست خواست بر مبناي محورهاي تعيين شده در حوزه بررسي مولفه‌هاي ايراني پيشرفت و نكات مثبت و منفي كنوني، آرا و راه‌كارهاي خود را بيان كند.

سپس دكتر محمدصادق كوشكي، نويسنده و پژوهشگر مسايل سياسي و اجتماعي، با اشاره به گستردگي اين مبحث بررسي اين موضوع را در سه حوزه «واكاوي مولفه‌هاي هويتي تاريخي ايراني، بُعد كنوني اين مولفه‌ها و نحوه تعامل اين مولفه‌ها با الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت» امكانپذير خواند و با بحث از دوره صفوي كه دوران طلايي هويت تمدني و فرهنگي اخير به شمار مي‌آيد، برخي از ويژگي‌هاي جامعه و مردم آن سرزمين را در مقايسه با وضعيت كنوني برشمرد.

نويسنده كتاب «تبار ترور» با تاكيد بر اين كه نمي‌توانيم از مولفه‌اي ثابت براي معرفي هويت ايراني سخن بگوييم، چرا كه بخش اعظم آن از گذشته تاكنون دچار تغيير و تحولات فراواني شده است، گفت: در تاريخ ايران با فراز و فرودهاي تمدني مواجهيم كه معرّف جنس انسان‌هاي دوران خود محسوب مي‌شوند.

دانش‌آموخته دكتراي انديشه سياسي درون‌گرايي معنوي يا احساس توأم با عقلانيت و تفكر را ويژگي غالب مردم زمان صفوي برشمرد كه از آثار برجاي مانده از آن دوره مشهود است و گفت: بر اساس متون تاريخي و اطلاعات به دست آمده از اواسط دوره صفوي به تدريج شاهد افول اين فرهنگ و تمدنيم.

دكتر كوشكي يادآور شد: در اوايل اين دوره با وجود آن كه نظام آموزشي دولتي وجود نداشت و افرادي به عنوان مكتب‌خانه‌دار با علاقه شخصي به آموزش ادبيات، صرف و نحو عربي و برخي از كتاب‌هاي معروف آن زمان نظير شاهنامه‌، ديوان حافظ و مولانا، قرائت و حفظ قرآن كريم و برخي از كتاب‌هاي قديمي مي‌پرداختند، افرادي نيز بر اساس علاقه، فرزندان خود را براي آموزش؛ آن هم طي ساعات محدودي در هفته به اين مكتب‌ها مي‌فرستادند. نكته جالب اين كه شغل اصلي مكتبخانه‌دار تدريس نبود و از اين بابت حقوق دريافت نمي‌كرد. همچنين محصلان نيز كارهايي نظير همكاري با والدين خود در انجام مشاغل و امور مختلف داشتند و هيچ يك بيكار نبودند، اما همگي با علاقه در اين آموزش شركت داشتند.

كارشناس و پژوهشگر مسايل فرهنگي ادامه داد: با اين حال كه تنها چند ساعت محدود در هفته اين آموزش‌ها انجام مي‌شد، اما تمامي كساني كه به مكتب مي‌رفتند، علاوه بر يادگيري و تسلط بر متون اصيل ادبيات فارسي، زبان ديگري نظير زبان عربي و صرف و نحو آن را مي‌آموختند و از علومي كاربردي نظير محاسبه و ... نيز بهره‌مند مي‌شدند، واقعه‌اي كه متاسفانه اكنون حتي براي دانشجويان فارغ‌التحصيل دانشگاه‌ها دستيابي به آن با چنين كيفتي امكان‌ناپذير است! در گذشته دانش‌آموزان در مكتب‌خانه‌ها مي‌آموختند كه علاوه بر قرآن كريم، چگونه شاهنامه و گلستان سعدي را بي‌عيب بخوانند و معاني آن را شرح كنند. آنها به جزئيات و كيفياتي در زندگي توجه داشتند كه در زندگي كنوني ما به آنها توجه نمي‌شود.

نويسنده كتاب «جستاری در مبانی سیاست مطلوب قرآن کریم» با تاكيد بر اين كه ويژگي هويتي جامعه در زمان صفويان برخاسته از اخلاقيات و درونيات مردم جامعه بود و ارتباطي با حكومت يا پادشاهان اين دولت نداشت، گفت: در ادوار بعدي كه پادشاهان ديگر نظير كريم‌خان‌زند خواستند از طريق بازگشت به هويت تمدني گذشته، به همان دوران بازگردند، به دليل اين كه اين ويژگي در مردم تغيير يافته بود، اين امر محقق نشد.

وي با اشاره به ادوار تاريخي ايران، ويژگي غالب مردم جامعه كنوني را مشابه مردم جامعه دوران قاجار توصيف كرد و بيان داشت:‌ اكنون با نوعي «دورن‌گرايي» رازآلود كه به صورت الزامي با معنويتي روش‌مند همراه نيست، مواجهيم كه موجب پيچيدگي رفتار و تعاملات انساني شده است. از تبعات اين رفتارها مي‌توان شفاف نبودن و صراحت نداشتن را نام برد كه منجر به ايجاد «تعارف و تكلف» در ميان عموم مردم جامعه و تظاهر به آن‌چيزي مي‌شود كه نيستيم. اين امر با مشاهده نامه‌هايي كه در اواخر دوره صفوي نوشته مي‌شدند، مشهود است كه بيش از چهار سطر(150 كلمه) صرف مي‌شد تا به نام پادشاه برسند. اين مساله با بررسي ادبيات آن دوره و كتاب‌هايي مانند «جهانگشاي جويني»، «درةالتاج نادري» و «منشآت قام مقائم» هويداست، چنان كه با حذف تعارفات، حجم اين كتاب‌ها به نصف تقليل مي‌يابد.

وي همچنين «احساسي بودن و اتخاذ تصميمات احساسي» را از مولفه‌هاي هويتي اغلب ايرانيان كنوني خواند و با اشاره به اين كه در اين ميان استثنائاتي نيز همواره وجود دارد، اظهار داشت: «قضا و قدرگرايي» البته نه به مفهوم ديني آن و «دوري از نظام‌مندي سيستماتيك» و برنامه‌ريزي‌هاي منجسم، از ديگر ويژگي‌ها ايراني كنوني است.

دكتر كوشكي در پايان تاكيد كرد: با بررسي اين مسايل و دور از تعارفات متداول، نيازمند الگوهاي بومي پيشرفت خاص خودمانيم، چرا كه ما مشكلات و مسايل خاصي داريم. مشكلاتي از قبيل اين مساله كه رفاه را نه حاصل دست‌رنج خود، بلكه در سايه تلاش ديگران مي‌خواهيم و به جاي كار كردن، موضوعاتي نظير داشتن پول و ثروت براي ما ارزش شده است. از اين رو، در جلسات آينده به تفصيل به آنچه با توجه به شرايط كنوني به عنوان الگوي پيشرفت ايراني ـ اسلامي به آن نياز داريم، مي‌پردازم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط