مهدی محدثی، نويسنده و محقق؛ امروز میلاد شخصیت بزرگى است که وجودش در تاریخ، به زن بودن «معنا» بخشید! تجسمى از شجاعت و صبر بود و معلمى براى پاکدامنى و نیز الگویى براى پیروان ولایت و رهبرى._
زادروز فرخنده او را «روز پرستار» نام نهادهاند و چه مناسبت باشکوهی! پرستاران جامعه ما با الگو قرار دادن آن بانوي نمونه، ایثار و فداکارى را از او مىآموزند و مىکوشند زینب وار زندگى کنند. این روز را به پرستاران کشور تبریک مىگوییم.
همچنان كه بارها در كتابهاي ديني و تاريخ اسلام خواندهايم، شخصیت والاى این بانوى گرانقدر از کودکى او شکل مىگیرد؛ آن زمانى که دختران هم سن و سال او بازى را تجربه مىکنند، او مصیبت، رنج و صبر را مىآموزد. گویى از همان آغاز راه، در برابر تازیانه غمها و رنجها قرار مىگیرد تا بتواند روزى به تنهایى همه درد و رنجها را بر دوش کشد!
بارها در متوني كه از عاشورا روايت ميكنند، خواندهايم، زینب(س) پس از حادثه کربلا، سنگ صبور اسیرانى مىشود که زیر سنگینى بار غم خرد شدهاند، اما هرگز به روى خود نمىآورد و به پرستارى از این قافله دردکشیده مىپردازد و همزمان از حریم «امامت» و« ولایت» دفاع مىکند...
زینت پدر
از تلاقى دو دریاى نور و معرفت؛ على و فاطمه(ع) گوهرى پا به عرصه وجود نهاد که در گلزار عترت، عطر محمد(ص)، خوى على(ع) و خُلق فاطمه(س) داشت؛ با تولدش فصلى جدید در تاریخ «عفاف» رقم خورد. از همان دوران طفولیت، چهرهاى نورانى و باوقار داشت و در حیا و عصمت چون زهراى مرضیه بود و در شیوایى و فصاحت کلام، همچون على مرتضى!
هنوز پنج بهار را بیشتر تجربه نکرده بود که نخستین داغ یعنی رحلت رسول خدا(ص) بر دل او نشست و به فاصله اندکى پس از آن، حادثه دلخراش میخ در و سینه مادر را به تماشا نشست! تشییع مظلومانه «مظلومه تاریخ» را دید و گریههاى على(ع) را بر سر چاه نظاره کرد.
آه ... مگر دختر بچهاى پنج ساله چقدر تاب و تحمل دارد؟ اندوه با زندگى او عجین بود و تحمل، در رگهاى او جارى! زینب رشد کرد و بالید و از دریاى بیکران على بن ابى طالب(ع) که 25 سال سکوتى شکوهمندانه را تحمل کرده بود، صبر و استقامت آموخت و آن را همچون چراغى، فرا راه زندگى خود افروخت ... .
سال 60 هجرى، همراه برادرش عازم مکه شد. کاروان کربلا به همراه زنان و کودکان به حرکت در آمد. از کودک شیرخواره گرفته تا بچههایى که باید دستشان را گرفت، از بیابانها و سنگلاخها عبورشان داد، زینب تمام راه را در کنار «خورشید حضور پر تلألؤ حسین(ع)» بود. چه کسى بهتر از زینب حسین را مىشناخت؟ و چه کسى بهتر از حسین، زینب را؟ او لحظه لحظه از وجود حسین نور مىگرفت و یار و غمخوار حسین بود ... دوران اسارتش پس از واقعه عاشورا آغاز شد.
این بزرگ پرستار تاریخ، با آن همه سختىها و ناملایمات، نماز شبش را ترک نمىكرد؛ اما این بار از شدت ضعف، نشسته نماز خواند. مصائب کربلا و اسارت در روح بلند او تأثیرى نگذاشت. او پیام آور کربلا بود!
سرّ نى در نینوا مى ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا مى ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
پشت ابرى از ریا مى ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه ها مى ماند اگر زینب نبود ...(قسمتى از شعر قادر طهماسبى«فرید»)
بر اساس برخي از متون، یک سال و نیم پس از واقعه عاشورا، روح بى آرام آن عالمه غیرمعلمه و عقیله بنى هاشم که از توفانها عبور کرده و از دریاهاى آتش گذشته بود، از کالبد جسمش پر کشید، اما تا آخرین لحظات، چشمانش همواره گرم اشک بود و هماره به یاد حسین(ع).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: كتابهاي جز زیبایى ندیدم، آینه على نما، پیامآور عاشورا، زندگانى حضرت زینب و ... .
نظر شما