سه‌شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۲
نقد محصول مدرنیسم است/ فرهنگسازي براي اخلاق نقد

اسماعیل قدیمی، مدرس دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است که برای پیشرفت در حوزه نقد کتاب‌های دانشگاهی، فرهنگ‌سازی از هر چیزی مهم‎تر است؛ روزنامه‎ها، خبرگزاری‎ها، مجلات و تمامی وسایل ارتباط جمعی باید پیشگامان فرهنگ‌سازی براي نقد باشند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- زهرا رستگار: نقد کتاب‎های علمی و دانشگاهی موضوعی است که در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده، در حالی‌که جایگاه نقد در دنیا بسیار ارزشمند است و نقد علمی یکی از دلایل پیشرفت در محافل علمی است. با نقد در محافل علمی و دانشگاهی است که می‎توانیم به رشد و بالندگی قابل قبول در زمینه علوم و فنون نزدیک شویم. دکتر اسماعیل قدیمی، مدرس علوم ارتباطات دانشگاه‌‌های علامه طباطبایی‌ و سوره و مترجم کتاب‌های «جامعه‌ اطلاعاتی»، «جامعه‌ اطلاعات (ویرایش اول و سوم)» نوشته‌ فرانک وبستر و «نظریه امروز ارتباط» نقد را محصول مدرنیسم می‎داند. به عقیده وی، نقد در همه زمینه‎های دانشگاهی، اجرایی، سیاستگذاری و همه ارکان جامعه از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع موردنیاز است. (ايبنا) در اين باره با  اسماعیل قدیمی گفت‌و گو كرده است.

هدف از نقد چیست و اصولا نقد چگونه صورت می‎گیرد؟
نقد محصول مدرنیسم است. به این معنا که یک دستاورد انسانی، در بهبود و اصلاح فرآیندها، شیوه‎ها، گرایش‎ها و رفتارهای انسانی در جامعه است. نقد اساس علم و دانش، رشد و پیشرفت است؛ یعنی سره را از ناسره جدا می‎کند؛ یعنی ما با معیارها، شاخص‎ها و ملاک‎های علمی، عقلانی و منطقی، رفتار و عملکرد خود، رویه‎ها، فرآیندها و روش‎هایی که در حال حاضر به آن تاسی می‎کنیم را اصلاح کنیم. 

بنابراین نقد یک امر ضروری است. اگر نقد در عرصه اجتماعی، به یک اصل تبدیل نشود، مطمئن باشید که جامعه هیچ رشد و پیشرفتی نمی‎کند و ایران به‌عنوان کشوری با سابقه رشد علمی  دو ‌هزار و 500 ساله، همچنان در جهان، در همه شاخص‎ها و زمینه‎ها در یک جایگاه بسیار نامطلوب قرار می‎گیرد. 

نقد یک امر ضروری و واجب در همه رشته‎هاست. به خصوص در دانشگاه‎ها، ملاک اصلی کار، نقد است. دانشگاه‎ها کاری جز نقد ندارند. بنابراین نقد در همه زمینه‎های دانشگاهی، اجرایی، سیاستگذاری و همه ارکان جامعه از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع نیاز است.

نقد در کشور ایران چه رویکردی را دنبال می‎کند؟
متأسفانه نقد در کشور ما جایگاه مطلوبی ندارد. پس از انقلاب اسلامی، نقد به یک معنا وارد همه عرصه‎ها شده و در حال حاضر نیز وجود دارد و نسبت به قبل از انقلاب، موقعیت بهتری از نظر نقد داریم. اما نقد کردن آداب و آئین، ضرورت‎ها و الزاماتی دارد؛ یک سری چارچوب‎ها، قاعده‎ها و مقرراتی نیاز دارد. نقد کردن باید ملاک سنجش وضع موجود باشد. نقد باید با آمار و ارقام، روش‎های تحقیقاتی و امثال آن شکل گیرد. به این معنی که هنگامی‌که قصد دارید چیزی را نقد کنید، باید ابزارهای لازم نقد را بشناسید. 

ابزار اصلی نقد تحقیق و ابزار اصلی‎تر آن آمار و ارقام است. در نقد باید مقایسه کنید، باید منابع آماری وجود داشته باشد که همه امور را بررسی کند. هر فردی در رشته خود، باید شاخص‎های مرتبط با کار خود را در نظر بگیرد. ضمن آن‌که وضعیت موجود را بسنجند، نسبت به دنیا مقایسه کند و از پیش‎فرض‎ها و تجربه‎های دیگران استفاده کند. در حال حاضر نقد در ایران، در اولین گام‎های خود به‌سر می‎برد. همگان به ضرورت نقد واقف شده‎اند، اما نقدها همچنان احساسی، بدون پایه‎های علمی، بدون آمار و تحقیق است و بر مدار امور شخصی می‎چرخد. 

بسیاری از کسانی که نقد می‎کنند، همچنان نمی‎توانند بین حوزه نقدی و اجتماعی خود تفکیک قائل شوند. بنابراین معتقدم که جایگاه نقد در ایران نسبت به گذشته پیشرفت کرده اما این ویژگی‎ها را ندارد:
 
- سیستماتیک نیست؛ یعنی مبتنی بر یک سری روش‎های علمی، مهارت‎ها و تخصص‎ها نیست.
- حوزه‎های شخصی از حوزه‎های اجتماعی در نقدها از یکدیگر جدا نمی‎شود.
- نقدها بیشتر به جناح‎بندی‎ها گرایش دارند؛ یعنی ملاک‎های‌ نقد جناحی است و گرایش‎های منافع شخصی دارد.
- نقدهای موجود محققانه و علمی نیستند؛ خالی از هرگونه پیشنهاد و ارائه راهکار هستند.
- نقدهای موجود جهت‎دهنده نیستند. نقدهای موجود به تصمیم‎گیری یا تصمیم‎سازی منجر نمی‎شوند. 

من این 5 ضعف را در حوزه نقد شناسایی کرده‎ام. با این وضعیت به جایی نخواهیم رسید و همچنان نمی‎توانیم در حوزه نقد پیشرفت کنیم. در کنار این ضعف‎های موجود، بخش کثیری از نقدها، غیر‎منطقی و غیرتخصصی بوده و در چارچوب‎های عقلانی و تحقیقی مورد استفاده قرار نمی‎گیرد.

امروزه جایگاه نقد در حوزه کتاب‎های دانشگاهی کجاست؟ بیشتر نقدهای صورت گرفته در حوزه علوم‎انسانی و ادبیات است؛ در حوزه علوم فنی و مهندسی و کاربردی کمتر نقد دیده می‎شود. دلیل این امر را در چه می‌دانید؟
به طور کلی نقد یک هنر و تخصص است، به این معنا که نقد کتاب مهارت بسیار بالایی است. کسی که نقد می‎کند، باید آداب و رسوم و چارچوب نقد را بداند. فرد نقاد باید از نظر توانایی فکری و نظری؛ در جایگاه بالایی باشد. هنگامی‌که کتاب یک فردی را نقد می‎کنید، باید در موقعیت برتری نسبت به آن فرد قرار گرفته باشید. بنابراین به نقادان و افرادی که نقادان را پرورش می‎دهند، اشکالاتی وارد است. 

اساسا در کشور ما جایی برای پرورش نقد و مرکزی برای آموزش نقد وجود ندارد. دانشگاه‌های ما فاقد یکی از اصلی‎ترین نیازهای جامعه، یعنی نقد هستند، بنابراین کتاب‎های علوم مختلف فنی، مهندسی، انسانی و سایر موارد، قطعا نیازمند نقد هستند؛ در حالی‌که نقدهای امروز، نقدهای صوری و تعارفی است. طبق تجربه‎های موجود، هنگامی‌که کتابی نقادی می‎شود و به‌صورت جدی کتاب فردی را موشکافی می‎کنید، از طرف نویسنده کتاب خوش نمی‎آید و آن فرد برخورد شایسته‎ای با شما ندارد.

بنابراین برای نقد نیازمند ایجاد مراکز آموزش نقد هستیم؛ یعنی نیازمند مراکز علمی هستیم که نقد را آموزش دهند. ما نیازمند افرادی هستیم که توانایی فکری و علمی لازم را برای نقد داشته باشند و این افراد را باید در آن مراکز آموزش دهیم. ما در حوزه نقد نیازمند اخلاق نقد هستیم. یعنی اخلاق نقد را فرهنگ‎سازی کنیم. 

بزرگترین خدمتی که می‎توانیم به فردی داشته باشیم، آن است که اثرش را نقد کنیم. بیشتر نقدهایی که می‎بینید اکثرا با تعارف همراه است. فرض کنید، بنده اگر به‌عنوان شاگرد دکتر کاظم معتمدنژاد، کتاب‎های وی را نقد کنم، مسلما از سوی درصد زیادی از دانشجویان و استادان این رشته مورد حمله قرار خواهم گرفت، اولین اتهام من هم این خواهد بود که آیا شما ظرفیت لازم فکری را برای نقد کار ایشان دارید؟ در حالی‌که این مورد نباید سوال باشد و باید بگویند؛ نقد کنید ما نیز کمک می‎کنیم. چون نقد ما از یکدیگر است که باعث رشد، هوشیار شدن و قوی‎تر شدن می‎شود. 

نقد باعث می‎شود نسبت به چیزی که می‎گوییم و کاری که انجام می‎دهیم، مراقب باشیم و بیشتر توجه کنیم. این نقد کردن به معنای لطف و هدیه دادن است. اگر در جامعه‎ای، نقد کردن را لطف ندانیم، این جامعه وضعیت خوبی نخواهد داشت.

من معتقدم که مراکز آموزشی باید ایجاد شوند، آموزش نقد باید در کشور رواج پیدا کند، استعدادها شناسایی شوند و سپس مردم به نقد تشویق شوند. از طرف دیگر فرهنگ‎سازی را به گونه‎ای گسترش دهیم تا افرادی که آثارشان نقد می‎شود، از نقاد تشکر کنند. حتی اگر نقاد اشتباه کرده است با تشکر از او، قدرت نقد او را تقویت کنند. 

اگر شما به آثار غربی مراجعه کنید، متوجه خواهید شد که در آثار مهم آن‌ها از کسانی که اثر را خوانده و نقد کرده‎اند، سپاسگزاری می‎شود. بنابراین در غرب این امر یک نماد فرهنگ‎سازی شده است. در غرب بزرگترین دانشگاه‎ها و استادان کسانی هستند که تندترین نقدها را ایراد می‎کنند. وسایل ارتباط‎جمعی بیشترین استقبال را از افرادی دارند که نقدهای تند و تیز، صریح و شفاف دارند.
 
ما در حال حاضر در بیشتر محیط‎های دانشگاهی با تعارفات و برخوردهای تعارف‎آمیز و تملق روبرو هستیم که این مورد برای دانشگاه‎های کشور یک فاجعه بزرگ در امر نقد کتاب است.

با توجه به صحبت‎هایی که مطرح کردید؛ برای نقد باید دانش تخصصی داشت؟
بله 100 درصد باید به دانش نقد مجهز شویم. کسی که نقد می‎کند، باید چارچوب‎های نقد را بداند. هر فرد نقاد، باید چارچوب‎های آن حوزه‎ای که نقد می‎کند و افرادی را که در آن حوزه صاحب‎نظر هستند و نقد می‎کنند بداند و بشناسد. فرد نقاد باید از نظر ظرفیت علمی، ادراکی و استدلالی قوی باشد؛ البته این موضوع نیازمند تربیت، آموزش، تجربه و مهارت است. جامعه ما فاقد چنین افرادی است. اگر هم افرادی هستند که امر نقد را به‌طور علمی انجام می‎دهند، به دلیل ظرفیت‎ها و توانایی‎های فردی آن‌ها است.

چرا نهادهای متولی اقدامی برای برگزاری جلسات نقد علمی نمی‎کنند؟
به نظر من نقد کتاب علمی و دانشگاهی باید در خود حوزه‎های دانشگاهی صورت گیرد. این امر به دلیل آن نیست که نهادهای متولی نمی‎توانند جلساتی برای نقد برگزار کنند، بلکه من این مورد را در حد ظرفیت خارج از دانشگاه‎ها نمی‎دانم ولی متاسفانه دانشگاه‎ها در برگزاری جلسات نقد ضعیف هستند.
 
کتاب‎هایی که از نظر سیستماتیک و از نظر منطق کتاب‎نویسی و آن‌که این متن کاملا از بافت اجتماعی، زمینه‎های اجتماعی، از تحقیق و تفحص برآمده باشد، بسیار کم است. افرادی که بتوانند چنین کاری انجام دهند و کتاب دانشگاهی مبتنی بر نیاز جامعه و برآمده از تحقیقات جامعه و درونیات جامعه ارائه کنند، بسیار کم هستند. 

البته در این بخش منابع ضعیفی نیز داریم. تحقیقاتی که در حال حاضر انجام می‎شوند، مبتنی بر نیازهای کاربردی و مبتنی بر مواضع و اصول منابع علمی نیستند. چندین سال است که در حال پایان‎نامه‎نویسی هستیم ولی درصد بسیار پایینی از پایان‎نامه‎ها و کتاب‎های چاپ شده کاربردی و مبتنی بر نیاز جامعه هستند. بسیاری از ادارات دولتی الزامی به پیروی از متن پایان‎نامه‎ها وکتاب‎ها برای بهبود شرایط ندارند. 

علاوه بر ضعف‎های مربوط به دانشگاه، ضعف‎های نامربوط به دانشگاه مانند حمایت نكردن دولت‌ها را نیز داریم. یعنی اگر یک سری مطالبات اجرایی پشت دانشگاه‎ها قرار داشت؛ تحقیقات علمی دانشگاه‎ها رونق پیدا می‎کرد، اما به دلیل آن‌که مطالباتی نیست؛ نقد و کار علمی پیش نمی‎رود. در حال حاضر دانشگاه‎های ما اجباری به نوشتن کتاب‎های علمی و کاربردی 100 درصد مبتنی بر نیاز جامعه را ندارند؛ چراکه متاسفانه مطالباتی در این راستا وجود ندارد.

به نظر شما نقد مکتوب اثر بهتری دارد یا نقد شفاهی؟
جامعه ایران، جامعه‎ای با گرایش شفاهی است و مردم حوصله خواندن ندارند. حتی در بین مدرسان دانشگاه نیز میزان مطالعه بسیار کم است، چراکه برخی از مدرسان دانشگاه درگیر کارهای اجرایی هستند. در حالی‌که یک استاد بخش اعظم فعالیتش باید مبتنی بر خواندن کتاب باشد. بنابراین تاحدی فرهنگ مکتوب کشور ما ضعیف است. مقالاتی که در فصل‎نامه‎های علمی‌-‌ پژوهشی دانشگاه‎ها چاپ می‎شوند؛ بسیار کم خوانده می‎شوند، به این معنا که فرهنگ خواندن آثار مکتوب در همه اقشار، در ایران کم است. 

به نظر من، نقد شفاهی می‎تواند اثرگذارتر باشد، چراکه غایت فرهنگ ارتباطی ما شفاهی است. اما در اصل، نقد مکتوب است که قابل ارجاع، استفاده، خواندن مجدد، یادگیری و تمرکز است. از نظر منطق مطالعه، نقد مکتوب برتر است. در نقد مکتوب، به دلیل آن‌که کسی که می‎نویسد فرصت بیشتری برای فکر کردن دارد، مطالب وی فنی‎تر، بازنویسی و اصلاح می‎شود. 

بنابراین نقد مکتوب کمتر انتزاعی است، چون شما در محیط‎های شفاهی ممکن است بسیاری از موارد را بدون آن‌که به آن فکر کرده باشید بگویید، اما در نقد مکتوب به آن موضوع فکر می‎کنید، تمرکز بیشتر دارید، فرصت بازخوانی و اصلاح دارید. در کلیت امر من نقد مکتوب را ترجیح می‎دهم. اما متاسفانه در کشور ما روابط ارتباط شفاهی بر مکتوب غلبه دارد و همچنان مردم کشور ایران گرایش بیشتری به ارتباط شفاهی دارند. 

مشکلات نقد بیشتر از کدام بخش ناشی می‎شود؟
من مقصر اصلی را دولت‎ها و مقصر دوم را دانشگاه‎ها می‎دانم.  هر کدام از دولت‎هایی که بر سر کار آمدند، با عنوان بنیانگذاری علمی نیامدند تا اصلاح را بر اصلاح علمی، تحقیقی و پژوهشی بگذارند. امروزه دانشگاه‎ها و صنایع و مراکز علمی و پژوهشی با دولت و نظام یا حکومت گره خوره‎اند، یعنی این موارد باید مرتبا با یکدیگر تعامل داشته باشند و از یکدیگر استفاده کنند. 

در دانشگاه‎های آمریکا یک سیستم قوی دولتی و یک نظارت دولتی در دانشگاه وجود دارد. چرا آمریکا در حال حاضر بر دولت‎های مختلف سلطه و غلبه پیدا کرده است؟ به دلیل آن‌که به خوبی از دانشگاه‎ها استفاده می‎کند، اقتدار علمی دارد. اما دولت‎های ما متاسفانه به‌صورت صوری از دانشگاه استفاده می‎کنند. تعامل دولت با دانشگاه سیستماتیک نیست و همچنان به‌صورت ثبت و ضبط ظواهر در گزارش کار و تبلیغات است.
 
مشکلات موجود در کشور به دلیل آن است که ما از ظرفیت‎های دانشگاه‏های خود اندکی استفاده نمی‎کنیم. دولت باید توافقات و مطالباتش منطقی شود و دانشگاه‎ها مجبور به بروز استعدادها و بالندگی و بهبود وضعیت‎های موجود شوند.

برای نقد آثار باارزش و شاخص چه کارهایی باید انجام شود؟
به نظر من نقد کردن یک فعل، اقدام و کنش اجتماعی است؛ یک عمل هوشمندانه اجتماعی است. بنابراین هر عمل هوشمندانه اجتماعی بخواهد در جایی رواج پیدا کند، مراکز علمی و پژوهشی و مراکز متولی مسئول آن هستند. این امر به سیستم‎های دولتی و وزارتخانه‎ها و دانشگاه باز می‎گردد. در این بخش‎ها است که باید نقد را رواج دهند و فرهنگ‎سازی را ایجاد کنند. 

برای نقد آثار باارزش، شاخص و نقد آثار بزرگان، به جای یک نفر، باید دو یا سه نفر از افرادی که خبره‎اند و صاحب استعداد و ظرفیت هستند، این‌کار را انجام دهند، تا یک نقد اجتماعی انجام دهیم. بخش اعظم دانشگاه‎های ما نظریه‎پرداز ندارند، بلکه متخصصان نظریه‎های غربی هستند. هنوز در کشور نظریه‎پردازانی نداریم که نقد آثار آن‌ها سخت باشد. کار نقد می‎تواند هم به‌صورت جمعی و هم به‌صورت فردی انجام گیرد. بنابراین نقد امروزین ما بیشتر نقد تفسیر اندیشمندان ایرانی از نظریه‌های غربی است. نه نقد یک صاحبنظر!

جایگاه نقد علمی در دنیا کجاست و ما چه فاصله‎ای با نقد علمی در دنیا داریم؟
یکی از مهم‎ترین ویژگی‎های دانشگاه‎ها در دنیا، نقد است. دانش، علم، نظریه‎پردازی به چه معناست؟ به این معناست که شما در مورد پدیده‎های مختلف و رویدادهای مختلف مطالعه کنید، متغیرها را شناسایی کنید و همبستگی بین متغیرها را نیز شناسایی کنید، ریشه‎ها و علت‎های آن را بیابید؛ این‌کار نقد می‎شود. 

نقد، موشکافی کردن و تشخیص مسائل و کژکارکردی‎ها است. دانشگاه‎های دنیا، نقد را به‌عنوان اصل و اساس فعالیت‎های خود انجام می‎دهند. همانطور که می‎دانید؛ انگلستان از 700 سال پیش دانشگاه دارد. برخی از این دانشگاه‎ها از همان اول نیز بنیادهای علم‎ورزی را گذاشته‎اند. دنیا در زمینه نقد علمی، به مراتب از ما جلوتر است. نقدها توسط وسایل ارتباطی آن‌ها، پخش می‎شوند. 

هنگامی‌که افراد شاخص کشورشان نقد می‎شوند؛ آن افراد نقد را به حساب ضعف نمی‎گذارند، بلکه نقد را به‌عنوان اقتدار می‎شناسند. دانشگاه‎های دنیا سال‎های زیادی است که نقد را بومی‎سازی و تولید علم می‎کنند. ما عقب‎تر از آن‌ها هستیم و نمی‎توانم بگویم که چند سال عقب هستیم، چون کار ساده‎ای نیست. با وضعیت موجود، فاصله بسیار زیادی در حوزه نقد با دانشگاه‎های دنیا داریم.

سخن پایانی ...
 معتقدم فرهنگ‎سازی نقد از هر چیزی مهمتر است. روزنامه‎ها، خبرگزاری‎ها، مجلات و تمامی وسایل ارتباط جمعی باید پیشگامان فرهنگ‎سازی نقد باشند؛ آنچه رهبر انقلاب به آن اقتدار علمی می‌گوید. ایشان سال گذشته گفته بودند که باید به سمت اقتدار علمی برویم و این اقتدار علمی است که موقعیت ما را در دنیا تحت الشعاع قرار می‎دهد. 

به نظر من تنها راه‎حل آن نقد علمی است. وسایل ارتباط جمعی باید فرهنگ‎سازی کنند، دانشگاه‎ها باید طرح جامع داشته باشند تا نقد در همه ارکان وجودی‎شان رواج پیدا کند. ما باید هر روز در دانشگاه‎ها شاهد برگزاری جلسات نقد باشیم. باید بسیاری از ضعف‎ها و عادات رفتاری خود را به این ترتیب اصلاح کنیم. بنابراین تصور می‎کنم باید به فرهنگ‎سازی بیشتر برای نقد بپردازیم و گسترده کردن آن در تمامی سطوح جامعه را فراموش نکنیم؛ هر زمان این حرکت صورت گیرد، آغاز پیشرفت ما خواهد بود.

مروری بر پرونده
مدیر پژوهشکده پوشش‌های سطح و فناوری‌‌های نوین، با اشاره به اهمیت ایجاد جریان نقد علمی در کتاب‌های تخصصی گفت: جامعه دانشگاهی برای نقد منابع دانشگاهی انگیزه ندارد. متن کامل گفت‌و‌گوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر زهرا رنجبر را اینجـــــــــا بخوانید.

سردبیر فصلنامه نقد علوم محض و کاربردی معتقد است که برای تاثیرگذاری جریان نقد، وجدان بیدار جامعه و مجازات‌های قانونی باید به‌عنوان اهرم‌های بازدارنده عمل کنند. متن کامل گفت‌و‌‌گوی خبرنگار (ایبنا) با یونس کرامتی را اینجــــــــــــا بخوانید.

مدیر خانه نقد کتاب ایران معتقد است که نقد بیشتر درباره یک اندیشه یا تحلیل یک اندیشه ارائه می‌شود که متاسفانه در حوزه علوم و فنون ما تولیدکننده اندیشه نیستیم و بیشتر داشته‌های ما اکتسابی است. متن کامل گفت‌وگوی خبرنگار (ایبنا) با جمشید کیا‌نفر را اینجـــــــــــا بخوانید.

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، با اشاره به لزوم تغییر ساختار نظام آموزش عالی گفت:‌ منتقد کتاب‌های علمی، باید از مشوق‌های معنوی بهره‌مند شود. متن کامل گفت‌و‌گوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر میترا ذوالفقاری را اینجـــــــــا بخوانید.

استاد دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف، معتقد است که نقد کتاب‌ جزو وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست و این وزارتخانه فقط می‌تواند نقش حامی را در جریان نقد کتاب‌های علمی بازی کند. متن کامل گفت‌و‌گوی خبرنگار (ایبنا) با رضا منصوری را اینجــــــــــا بخوانید.

عضو هیات علمی و مدیر پیشین دفتر ارتباط با صنعت دانشگاه کردستان با انتقاد از وضعیت نقد کتاب‌های علمی گفت: شکل فعلی نقد در کشور ما، دانش یا اطلاعاتی را به مخاطب ارائه نمی‌کند درحالی‌که نقد باید مخاطب را به مطالعه متن اصلی مشتاق کند. متن کامل گفت‌و‌گوی خبرنگار (ایبنا) با عبدالحسین بصیره را اینجـــــــــــا بخوانید.

محمدحسین صبور، مدرس دانشگاه تهران، با اشاره به تمایل جامعه دانشگاهی به انتشار مقاله به جای تالیف کتاب گفت: منتقد صاحب‌نظر کتاب‌های علمی به دلیل بی‌توجهی به مقوله تولید کتاب بسیار اندک است؛ به طوری‌که برای پیدا کردنش نیازمند ذره‌بین هستیم. متن کامل گفت‌و‌گوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر محمدحسین صبور را اینجــــــــــا بخوانید. 

عضو هیات علمی دانشکده علوم زیستی دانشگاه خوارزمی و نویسنده نقدهای علمی در نشریات اروپایی، با انتقاد از نبود آمادگی برای پذیرش نقد در برخی مولفان کتاب‌های علمی ایران گفت: برخی مولفان حتی در به‌کارگیری نشانه‌های ویرایشی مانند نقطه و ویرگول هم دچار مشکلند. متن کامل گفت‌و‌گوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر فرخ قهرمانی‌نژاد را اینجـــــــــــا بخوانید.

عضو هیات علمی سازمان انرژی اتمی، با اشاره به نقش مخاطب در تقویت جریان نقد کتاب‌‌های علمی گفت: بیشتر مخاطبان به دنبال متن متفاوت نیستند، به‌عبارت دیگر کتاب‌های فاخر حوزه علم مشتری ندارند. متن کامل گفت‌و‌گوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر فرید سمسار‌ها را اینجـــــــــــا بخوانید.

استادتمام پژوهشگاه شیمی و مترجم اثر برگزیده کتاب سال در سال 86، با اشاره به نبود نشریه‌ای برای انتشار نقد کتاب‌های علمی در کشور گفت:‌ انجمن‌های علمی و ناشران، در ایجاد و تقویت جریان نقد کتاب‌های علمی موثرند. متن کامل گفت‌و‌گوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر کاظم کارگشا را اینجـــــــــــا بخوانید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها