جمعه ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۲:۴۴
باید تفکر تهیه کنندگان اصلاح شود تا راه برای اقتباس باز شود

مجید کیانیان پژوهشگر حوزه سینما عنوان کرد: برای تغییر رویکرد سینما به سمت اقتباس ادبی یا باید تهیه‌کنندگان فعلی تغییر کنند و یا باید تفکر خود را اصلاح کنند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ در ادامه پرونده «اقتباس در سینمای ایران» در میزگردی نظرات تخصصی صاحب‌نظران حوزه سینما را جویا شدیم. در این میزگرد سید جواد میرهاشمی پژوهشگر و فیلمساز، علی‌رضا بختیان تهیه‌کننده و فیلمساز و مجید کیانیان پژوهشگر و مترجم حوزه سینما و تئاتر حضور داشتند. در ادامه بخش سوم و نهایی این میزگرد را می‌خوانید:


ایبنا: یعنی شما می‌گویید اگر می‌خواهیم فیلم اقتباسی بد  بسازیم، بهتر است ساخته نشود؟

بختیان : مسلما همین‌گونه است. چرا که هم داستان را از بین می‌برید؛ هم اصل اثر را از بین می‌برید. امکان دارد کسی سراغ داستان نرود، یک برداشت بد از یک اثر اگر برای مخاطب ایجاد شود، مسلما بهتر است اثر ساخته نشود. یکی از مشکلاتی که در سینما، چه سینمای کوتاه و چه بلند داریم بحث بودجه و بحث سرمایه‌گذاری است، وقتی داستان خوب، ساختار بدی داشته باشد، نهایتا بد خواهد بود.

ایبنا: درباره نام‌گذاری فیلم‌های اقتباسی لطفا صحبتی داشته باشید. مثلا زخم‌کاری به عنوان اثری که نزدیک بود، لطفا بفرمایید اساسا نامگذاری کار اقتباسی باید بر اساس کتاب یا اثر ادبی باشد؟ یا نه، لازم نیست. تنها در تیتراژ موضوع اقتباس آورده شود کافی است.

بختیان : در تمام دنیا، حتی یک مقاله را از جایی برمی‌داریم، باید حق کپی‌ رایت را رعایت کنیم و رفرنس بدهیم. باید مستندی داشته باشید که اجازه از صاحب اثر گرفته شده است. در ایران متاسفانه این حق جایگاهی ندارد.  اگر به شما اصولی و قانونی پیش رود، مسلما کارگردانی که از کتاب یا سوژه استفاده می‌کند زیر کار می‌نویسد. آنهایی که نمی‌نویسند، از سوژه‌ای استفاده می‌کنند و نمی‌خواهند جوابگو باشند، اگر هم کسی ایرادی گرفت جواب می‌دهند از جایی شنیده‌ام یا خوانده‌ام. اسم اگر عنوان نشود، همین است. در جاهای دیگر، مرحله به مرحله پیش می‌رود و کارگردان همه را ثبت می‌کند، اگر قرار باشد رضایتی بگیرد می‌گیرد و در پرونده می‌گذارد و کار می‌کند. اما در ایران، شما اثر را می‌سازید تا زمانی که مدعی وجود نداشته باشد. اگر مدعی پیدا شد، برعکس عمل می‌شود. مشابه عروسک جناب‌خان که مشهور شد اما جایی مدعی پیدا شد و به عقب برگشت.
در همه موارد اگر کپی‌رایت رعایت نشود این اتفاقات می‌افتد. مشکل کشور ما این است که کپی‌رایت به شکل قانونی اجرا شدنی نیست، مگر اینکه بعد از ساخت اثر مدعی پیدا کند، در صورتی که در باقی کشورها قبل از ساخت رضایت را می‌گیرند. در موسیقی نیز همین‌گونه است. آنهایی که استفاده درست نمی‌کنند رسما از جواب‌ ‌دادن و مسئولیت‌پذیری در مقابل کاری که کردند ‌شانه خالی می‌کنند.

کیانیان: یک موضوع فرهنگی است. ما نیز قانون داریم، بحث مراوده با بین‌الملل و پیوستن به کنوانسیون‌های خارجی ومباحث دیگر،جای خود. در داخل کشور یک امر نهادینه فرهنگی است، همان طور که آقای بختیان می‌فرمایند. شاخص‌‌ترین موضوعی که اخیراً در بحث کپی رایت داشتیم، بحث اصغر فرهادی بود. به دلیل فعالیت‌های صورت گرفته، تقریبا می‌دانیم چه اتفاقی افتاد، بحثی درباره آن اتفاق ندارم، یا نمایشنامه‌‌ دیگری به نام پدر، آروند دشت آرای که درگیری با مترجم قبلی داشتند، بازیگران گفتند ترجمه کیفیت ندارد و ما خودمان ترجمه کردیم و مترجم اول گفت نه من مکتوباتی دارم که شما تا جلسات اول و دوم از من مجوز گرفته بودید. به جلسه سوم رسید، من گفتم تورم شده و حق‌التالیف را بالاتر ببرید پس من را کنار گذاشتید. دعوای حقوقی هم صورت گرفت. به نظر من الزامی نیست که عنوان فیلم نسبتی با اصل اثر داشته باشد، ولیکن باید در تیتراژ فیلم مشخص باشد، نگاه به سینمای دنیا بیاندازید در تیتراژ جزءبه‌جزء  حتی ترک‌های موسیقی را بیان می‌کنند. هرچند این اتفاق فرهنگی است که باید در ما شکل بگیرد و نهادینه شود و صاحبان سرمایه فرهنگی که کار فرهنگی انجام می‌دهند، توجه داشته باشند.
مثال دیگری بزنم که وضعیت گروتسک امروز ما بیشتر برای شما مشخص شود. پارادوکسی جالبی که به بحث ترجمه ربط داشته باشد و جالب‌تر از آن بحث دوبله را بگویم، ما بدون مجوز اثر مبدا، انگلیسی، آمریکایی یا هر شخص دیگری که است، اثرش را ترجمه می‌کنیم. کتاب برای اوست، او پژوهش کرده، اما بدون اجازه اثرش را ترجمه کرده و حق نشر نیز می‌گیریم. از آن بدتر دوستان حوزه دوبله، رسما فیلم غربی را می‌آورند، دوبله می‌کنند و اگر در پلتفرمی گذاشته شود، اعتراض می‌کنند. جالب است که وزارت ارشاد و  مراکز حقوقی هم معترض می‌شوند. فیلم برای شخص دیگر است، و گروه دوبله تنها صدا روی‌ آن گذاشته‌است، حالا مدعی هستند که فیلم ما است و باید مبلغ هنگفتی بپردازید؟

بختیان: این یک اتفاق فرهنگی است، یک ضعف قانونی نیز داریم، در اغلب موارد و نه تنها در این یک مورد و آن این است که کسی که تخلف می‌کند عمدتا به این امید تخلف می‌کند که تا طرف مقابل بخواهد شکایت کند، اثر پخش شده است و صاحب اثر نیز خسته شده  و رها می‌کند. ما هم در قانون‌ و هم در فرهنگ مشکل داریم. فرهنگ‌سازی نشده است. حتی گاهی در صحبت کردن‌هایمان تخلف می‌کنیم. مثلا نمی‌گوییم این صحبت از آقای کیانیان است، آن را از زبان خود می‌گوییم. متاسفانه فرهنگ این موارد میانمان نهادینه نشده است. 

مجری : چیزی که در صحبت‌های شما برای من پیش آمد این است که با توجه به همه‌ صحبت‌هایی که می‌کنید ما در تئاتر اقتباس را پررنگ می‌بینیم، اساسا کارهای تئاتری داریم که به اسم‌های همان نویسنده‌ها، البته باز تاکید می‌کنم مربوط به نویسنده‌هایی است که کتاب‌هایشان مربوط به حداقل پنجاه سال پیش است، ولی در تئاتر زیاد می‌بینیم. علت این ظرفیت تئاتر است یا چه؟ 
کیانیان: در تئاتر نمایشنامه مگر از داستان ‌کوتاه می‌بینیم؟ از مدیوم‌های دیگر می‌بینیم؟

مجری: خورده روایت‌های زن و شوهری، مکبث و..

کیانیان: کم است. مکبث نمایشنامه است، بیشتر نمایشنامه‌های ترجمه شده را اجرا می‌کنند. در کل با شما موافقم. البته این ظرفیت رسانه است. ما صحبت کردیم، بحث مخاطب را کردیم، بحث هزینه را گفتیم، به قول آقای روحانی جامعه تماشاگر تئاتر ما، جامعه‌ آیینی هستند که فرض کنید دو میلیون نفر هستند که از این سالن به آن سالن می‌روند و از آن به دیگری. ولی سینما اینگونه نیست. هزینه‌های سرسام‌آور، منتظر بازگشت سرمایه است. بازار مخاطب یک ظرفیت‌های رسانه‌ای است که در تئاتر به ‌شما امکان ریسک را می‌دهد. یعنی شما می‌توانید آنجا تجربه‌گراتر یا هنرمندانه‌تر هرکاری می‌پسندی، انجام بدهید. هر نمایش‌نامه خارجی که بخواهید. ظرفیت رسانه‌ای‌ش این امکان را می‌دهد.

بختیان: مطلب دیگر اینکه در تئاتر، جامعه هدف محدود است. و افراد جرئت می‌کنند که کتابی را، اگر معاصر هم باشد، بگیرند و اقتباس کند و در سالن نزدیک خانه‌شان اجرا کنند. این جرئت را پیدا می‌کند چون دویست نفر، پانصدنفر یا نهایتا دو هزارنفر تئاتر را می‌بینند، معترض خیلی کم است و ممکن است شاید حتی به گوش نویسنده هم اعتراضی نرسد. ولی سینما این نیست. شما به محض اینکه متنی از کتابی برداشت کنید و فیلم آن را بسازید، ظرف یک ماه آن‌ سر دنیا، فیلم را دیده‌اند، به خصوص امروزه که در فضای مجازی به راحتی تکثیر می‌‌شود. به همین دلیل جرات اقتباس در تئاتر بیشتر است.

کیانیان: باید همه شرایط را با هم سنجید،  ماهیت آن مدیوم است که امکان تجربه‌گرایی را بیشتر در اختیار می‌گذارد. ظرفیت در تئاتر است و می‌توان بازی‌های بسیاری انجام دهی، به عنوان زبان تئاتر می‌گویم. در سینما اما موضوع فرق می‌کند. بحث بازاریابی آن نیز است. گستره‌ی رسانه‌ای‌ آن نیز وجود دارد. همه این موارد تاثیر می‌گذارد. از همان دوران مدرسه تیز می‌توان کتابی را از کتابخانه برداشت و تئاتر کار کرد، اما در فیلم اینگونه نیست. پیشینه اقتباس در تئاتر نیز بیشتر است. از ترم اول دانشجو را مدام با اقتباس درگیر می‌کنند. اما برای سینما اینگونه نیست. به نظر من کل بسته را باید با هم دید. بحث مالکیت که آقای میرهاشمی بیان کردند، بحث جایگاه اقتباس، چرایی شکل نگرفتن و اینکه آنهایی که شکل گرفتند ولی پررنگ نشدند. این موارد جای کار دارد و می‌شود صحبت کرد.

مجری: وسط صحبت‌هایتان مطرح شد «ده سال بررسی فیلم کوتاه»  متوجه اصل ماجرا نشدیم.

بختیان :  پایان‌نامه کارشناسی ارشد من درباره اقتباس درفیلم کوتاه در خصوص ده سال برگزاری جشنواره فیلم کوتاه است و اشاره کردم که از کمک‌های آقای کیانیان و میرهاشمی استفاده کردم و در حال ویرایش  است. در این پایان نامه فیلم‌های کوتاه برتر بخش اقتباسی جشنواره فیلم کوتاه تهران را در ده سال بررسی کردم. این که این فیلم‌ها از چه روش‌هایی برای اقتباس استفاده کردند و به لحاظ چارچوب نظری روایت‌شناسانه پایان‌نامه‌ام با چه آسیب‌هایی روبرو بودند. مثلا  افراط در نمایه‌پردازی و درونی سازی روایت، یعنی غالباً توجه ویژه‌ای به استعاری کردن داستان مبدا دارند. آسیب دیگر برهنه‌سازی روایت مقصد از چندصدایی و کارکردهای متنوع روایت مبداء، یعنی فیلم‌ها در مسیر همان نمایه‌پردازی، اقدام به حذف سویه‌های مختلف متن و به تعبیر بارت کارکردهای متنوع، کنش‌ها با دلالت‌های متنوع داشته و عملاً چندمعنایی و گاه چندصدایی مستتر در آثار را به یک روایت منفرد، تک صدا و با درون‌مایه ای محدود تبدیل می‌کنند.

​​​​​از دیگر آسیب ها می‌شود به تکرار در به‌کارگیری تمهیدات روایی ، اختلال در سطح روایت (ارتباط میان فرستنده و گیرنده) به این معنی که  در اغلب نمونه‌های مطالعاتی فهم معنا و روایت در مخاطب دچار اختلالی می‌گردد که به موجب آن انضمام روایت مبداء در مواجهه با فیلم ضروری به نظر می‌رسد. به عبارت دیگه، درونی‌سازی و نمایه‌پردازی افراطی‌ روایت‌ها، مثلاً در حذف دیالوگ‌ها و کنش‌های کلامی، تجربه‌گرایی در عناصر دنیای دید و حذف تمامی کارکردهایی که دلالت و معنایی آشنا برای مخاطب دارند، مخاطب رو مجاب می‌کند که برای درک و فهم انبار نمایه‌ها و ایجاز غیرضروری در کلام، رجوعی به روایت مبداء داشته باشد. در نهایت هم آسب عمده این است که تمهیدات بکار رفته در این اقتباس‌ها به شدت  تجربی، خلاقانه و تصادفی است تا اتخاذ رویکردی راهبردی. 

مجری: میان صحبت‌هایتان فرمودید تهیه‌کننده‌ها ترسو هستند و سراغ فیلم‌های اقتباسی نمی‌روند. این یعنی چی؟ یعنی نسل تهیه‌کنندگان ما باید تغییر کند تا این اتفاق بیافتد؟ یا ما باید ادبیات آموزشی برای این افراد داشته باشیم تا بالاخره آنان سراغ این نوع تولیدات هم بروند؟ چون در صحبت‌های هر سه نفر شما بود که سینمای اقتباسی جواب خود را پس داده و احتمالا مخاطب خوبی خواهد داشت، پس چرا تهیه‌کننده ما می‌ترسد؟

کیانیان : نکته من این است که بابد یک راهبرد وجود داشته باشد. آدم‌ها را عوض کنیم، به بیان دقیق‌تر ذهن‌ها را تغییر دهیم، چه ذهن تهیه‌کننده را و چه ذهن مخاطب را.  در تاریخ ژانر که چگونه یک ژانر وارد می‌شود، یک چرخه را در نظر می‌گیرند. می‌گویند فیلمی در کمدی ساخته می‌شود، مخاطب واکنش نشان می‌دهد، و همه شروع به ساخت فیلم کمدی می‌کنند. ناخوداگاه تولید فقط کمدی می‌شود و ادامه پیدا می‌کند. نگاهی به تنوع ژانری فیلم‌های دهه 60 با همه محدودیت‌های آن دوران بیاندازید. مثلاً  آقای ابوالحسن داوودی، آن دوران فیلم علمی تخیلی می‌سازد، جلوتر می‌آید به سراغ فیلم اجتماعی می‌رود. آن دوره فیلمسازها در ژانرهای مختلف تجربه می‌کنند. اما رفته رفته شکل کار عوض می‌شود، چرا که مساله اقتصاد سینما مطرح می‌شود و اهمیت فارابی و نهادهایی که حمایت می‌کردند! نقش آن‌ها کمرنگ می‌شود و موضوع سرمایه‌گذاری خصوصی مطرح می‌شود و امنیت سرمایه. نهایتا تهیه‌کننده می‌ماند که باید فیلمش به فروش برسد و البته قبول‌ دارم که اغلبشان نیز کمک‌های دولتی هم می‌گیرند. ولی خب این ذهن وجود دارد که می‌گوید یک نسخه جواب داده را بسازیم. در کتاب نیز همین‌گونه است. ریسک نمی‌کنند. با این وضعیت نباید هم بکنند. این را باید در نظر گرفت سرمایه‌گذارها و تهیه‌کننده‌‌ها یک‌سری افرادی هستند که کار می‌کنند و می‌خواهند پولشان را با هدف بازگشت وارد چرخه سینما کنند. این جا بحث ذایقه‌سازی برای اقتباس و ژانر مطرح می‌شود.  در مورد فیلم کوتاه نیز صدق می‌کند. در مجموع باید بگویم اشکال عمده و کلان این است که کارهایمان راهبردی و استراتژیک نیست. بیشتر تجربی و تصادفی است، خلق‌الساعه است. یعنی شما ایده خوب داریم، برویم بسازیم. چه خوب شد فروخت و همین روند ادامه می‌یابد تا خراب شود. تأکید می‌کنم این نگاه به چگونگی خلق‌کردن باید شکل بگیرد. الزاما این که ما شاهنامه را بیاوریم، فیلم اقتباسی موفق و همراه با استقبال مخاطب ساخته نمی‌شود. نگاه کنید چرا آقای میرباقری هر سریال تاریخی کار می‌کند مورد توجه قرار می‌گیرد؟ چون قصه‌گویی را می‌شناسد و بلد است. باقی بلد نیستند. درد این است که ما از زمان‌های قدیم با قصه و داستان برای یکدیگر صحبت می‌کردیم. ما که حتی فلسفه و معرفت‌شناسی‌مان را نیز از این طریق منتقل می‌کردیم، حالا به لنگی خورده‌ایم و اقتباس را خوب پرداخت نمی‌کنیم.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها