پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۴
لذت مطالعه نوروزی با داستان‌های کوتاه و رمان‌های کم حجم

غلامرضا منجزی، نویسنده و منتقد ادبی آثاری از احمد گلشیری، گراهام گرین، فیلپ راث و مرتضی مردیها را برای مطالعه نوروزی پیشنهاد کرد.

غلامرضا منجزی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، با اشاره به مقوله نوروز و فرصتی مغتنم برای کتاب‌خوانی، بیان کرد: احتمالاً برای بسیاری از ما، -چنانکه باید-نوروز، معادل رهاشدن از عادات روزمره، تفرج در طبیعت و دید و بازدید از دوستان و خویشان است و به طور طبیعی در چنین شرایطی، شاید روی آوردن به مطالعه رمان‌های قطور که نیازمند وقت و تمرکز بیشتری است معمول نباشد. به همین دلیل داستان‌های کوتاه، رمان‌های کم حجم و متونی که سلاست زبانی بیشتری دارند در فاصله دید و بازدیدها و تفریحات، می‌تواند لذت بخش باشد.

این نویسنده ادامه داد: دوره چهار جلدی «داستان و نقد داستان» ترجمه و تألیف احمد گلشیری، فرصتی گران‌بها در اختیار علاقه‌مندان به ادبیات داستانی می‌نهد تا در این مدت، چندین داستان خوب و برجسته را از نویسندگان مطرح جهان، همراه با کارگاه نقد مطالعه کنند. تردید نیست که مطالعه این دوره چهارجلدی، چه برای آنان که به دنبال لذت متن و خواندن داستان‌های خوب و سرگرم کننده‌اند و چه برای افرادی که جویای تفسیر و کشف لایه‌های معنایی و زبانی و مشتاق یادگیری روش‌های تحلیل و نقد از جنبه‌های گوناگون هستند بسیار مفید خواهد بود. کتاب دیگری که پیشنهاد می‌کنم در ایام نوروز خوانده شود، رمان «جلال و افتخار» نوشته گراهام گرین با ترجمه عبدالله آزادیان است. این رمان نیز همانند بیشتر کارهای این نویسنده، دارای داستانی جذاب و سرگرم‌کننده برای خوانندگان معمولی و نیز حاوی لایه‌های معنایی و زیباشناسانه‌ای است که بی‌شک خوانندگان حرفه‌ای ادبیات را نیز راضی خواهد کرد.

نویسنده رمان «فانوس‌های خاموش» همچنین گفت: داستان «جلال و افتخار» بر محور شخصیتی می‌چرخد که ماه‌های پایانی زندگی‌اش را سپری می‌کند. در حقیقت او آخرین کشیشی است که پس از تحولات سیاسی در مکزیک، در حالی که از سوی حکومت جدید به شدت تحت تعقیب قرار گرفته است، همچنان اصرار می‌ورزد تا مردم را از بی‌ایمانی و گناه نجات دهد. گراهام‌گرین در برخورد با کشیش فراری و مرور وضعیت اسفناکش از دو منظر، شخصیت او را مورد توجه قرارداده است و از طریق همین دیدگاه‌ها به خوانندگانش فرصت می‌دهد تا موقعیت معنوی کشیش را مورد قضاوت قرار دهند. در دیدگاه نخست او دارای ایمانی حقیقی است و می‌تواند واسطه‌ای راستین برای فیضان رحمت خداوندی بر بندگان باشد به آن نشان که به خاطر اجرای خواست پروردگار سال‌های پایانی زندگی‌اش را در بدترین شرایط و تحت تعقیب پلیس یا ماموران حکومتسپری کرده و حتی مرگش نیز متأثر از ادای تکالیف شرعی بوده است. دیدگاه دوم از زبان زنی متدین که شبی هم‌بند کشیش بوده‌است بیان می‌شود. زن در گفت‌وگویی که با کشیش دارد با صراحت او را به عنوان مردی الکلی و فاسد که احکام کلیسا را به سُخره گرفته است محکوم می‌کند و او را گناهکاری می‌داند که خود از توبه و انابت رویگردان است. این دو دیدگاه را آشکارا می‌توان تقابلی میان ظاهر و باطن، ذهنیت و عینیت یا عمل و نیت دانست. در حقیقت مضمون رمان به تناوب بین این دو موقعیت، با تمرکز بر موضع بیرونی و تشریعی کشیش و جایگاه او در ساختار روحانیت کلیسای کاتولیک و نشخوار افکار، نیات و تبیین وضعیت روحی یا عرفانی‌اش در نوسان و جولان است.

این منتقد ادبی افزود: تابستان پیش، داستان «میراث» اثر فیلپ راث با ترجمه بنفشه میرزایی را خواندم. حجم پذیرفتنی کتاب، نثر ساده و روان و مضمون جذاب و عاطفی داستان باعث شد تا خواندن آن را به چندین نفر از دوستانم پیشنهاد کنم. این کتاب که ظاهراً شرحی از زندگی واقعی خود نویسنده است، به بیماری و مرگ پدرش می‌پردازد. «میراث» مثل هر داستان واقعی، احساسات و خلجان روحی نویسنده را به همان شدتی که خود او تجربه کرده به خواننده منتقل می‌کند. «راث» شاهد است که پدر هشتاد و شش ساله‌اش که به خاطر قدرت، جذابیت و مجموعه خاطراتش از شهر «نیوآرک» مشهور است با غده‌ای مغزی که در حال از پای در آوردن اوست، مبارزه می‌کند. فیلیپ مالامال از عشق، وفاداری، اضطراب و ترس، پدرش را در تمام مراحل ترسناک آزمایشات پزشکی، و فرایند درمان همراهی می‌کند و در این بین، سخت‌کوشی و میل بی‌نقصان پدرش را برای بهره‌مندی از سراسر زندگی، با رفت وبرگشت‌هایی کاملاً ساده و به دور از تصنع، بازگو می‌کند. در روایت راث از زندگی و تاریخ خانواده‌اش، همچون نقشه‌ای با قدرت بزرگ‌نمایی بسیار، ذات و منطق زندگی، به تناوب، کوچک و بزرگ، بی‌اهمیت و مهم، معمولی و شگرف روایت می‌شود. او همچنان که از قدرت، جسارت و هوشمندی پدرش برای ترقی، ممتاز شدن و نیل به لذات زندگی می‌گوید، ضعف و درماندگی فزاینده او را نیز به تصویر می‌کشد. همچنان که توجه و دوندگی‌های مستمر او را برای درمان و آرامش پدرش می‌بینیم، با زندگی خانوادگی پریشان و جسم بیمار و شکننده خود او نیز روبه‌رو می‌شویم. او در این داستان به ما می‌آموزد که تولد، لذت، رنج و مرگ فرآیندی طبیعی در زندگی هر انسانی است. تجربه او احتمالاً شبیه تجربه بسیاری از فرزندانی است که والدین سالخورده دارند، اما او توصیف، شخصیت‌پردازی و تحلیل یک نویسنده کارکشته را به این تجربه‌های زیسته اضافه می‌کند تا ما به درکی کامل از حیات انسانی برسیم.

منجزی همچنین گفت: احتمالاً برای بسیاری از ما، برخی واژه‌ها در عین سادگی، بسیار پیچیده‌اند. در محاورات روزانه خود بارها و بارها سهل‌انگارانه از آن واژگان استفاده می‌کنیم، بی آنکه به گستره و ظراف معنایی و وجوه تاریخ‌شناختی آن‌ها آگاهی کامل داشته باشیم. از این دسته کلمه‌ها می‌توان به تمدن، اسطوره، فلسفه، فرهنگ، توسعه و قدرت اشاره کرد. کتاب «تمدن و فرهنگ» (همگرایی فرهنگی جهان و تحول فرهنگی ایرانیان) - نوشته مرتضی مردیهاست که توسط نشر ثالث در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است. این کتاب در دو بخش و پنج فصل و ۳۲۰ صفحه به چاپ رسیده است.

وی افزود: زبان شیوایمرتضی مردیها و دقت وافر او در توضیح و شرح موضوعات، خواننده را در فهم و راهیابی به عمق بیشتر مشکلات و معضلات فعلی و آتی جامعه یاری می‌کند. خود وی در بخشی از پیش‌گفتار کتاب می‌نویسد: «دو نتیجه مهم از این بحث به دست می‌آید؛ یکی اینکه؛ فرهنگ ما نیست که زندگی ما را می‌سازد. بیشتر، بسیار بیشتر، کیفیت زندگی ماست که فرهنگ‌مان را شکل می‌دهد. و بر این مبنا، برای تحول بیشتر به تغییرات محیطی می‌توان اتکا کرد تا آموزش‌های فرهنگی. دوم اینکه چون کیفیت زندگی، به حکم توسعه و تکنیک در اقطار عالم رو به هم‌شکلی دارد، فرهنگ‌های مختلف به ناگزیر در قالب فرهنگی جهانی رو به همسانی دارند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها