جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۱
خاطراتی از حضور شهید سلیمانی در خوزستان در کتاب «سیل و سردار»

شهید سلیمانی خوب می‌دانست کجا بیشتر نیازش دارند و کدام میدان، محل انجام وظیفه است. می‌دانست و به آنجا می‌رفت. می‌رفت و به بهترین شکل ممکن، آنچه از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): سال ۱۳۹۸ تازه شروع شده بود که سیل به چند استان کشور، از جمله مناطقی از خوزستان زد و زندگی مردم آنجا را زیرورو کرد. تعدادی از هم‌وطنان ما متأسفانه جان باختند و عده زیادی هم، کمتر یا بیشتر از آن آسیب دیدند. روزهای سختی برای اهالی مناطق سیل‌زده بود. ناامیدی بر زندگی‌شان سایه انداخته و مشکلات از حد تحمل‌شان فراتر رفته بود. البته، این بار هم، چنان‌که رسم و سنت مردم ماست، صبورانه مشکلات را تحمل کردند. آن روزها با همه تلخی‌هایش گذشت و به پایان رسید. اما خاطرات و حواشی زیادی از آن به جای ماند. یکی از آن حواشی و خاطرات این بود که در بحبوحه اخبار مرتبط با سیل خوزستان، خبر رسید که حاج قاسم سلیمانی هم آنجاست و برای تدبیر بحران و تقویت روحیه آسیب‌دیدگان، به میان مردم سیل‌زده رفته است.

کتاب «سیل و سردار» تأملی از جنس خاطرات شفاهی درباره همین کار ستودنی حاج قاسم است. هفتاد خاطره در این کتاب نه‌چندان حجیم درباره حاج قاسم سلیمانی وجود دارد و از زبان کسانی روایت می‌شود که در این تجربه جالب و قابل‌تأمل – یا حداقل گوشه‌ای از آن – شریک بودند. خاطرات بسیار کوتاه هستند. بلندترین‌شان به سه صفحه نمی‌رسد. اگر نه همه، که بیشترشان خواندنی‌اند و نکات جالبی هم در خود دارند. این کتاب به ماجرایی در فروردین ۱۳۹۸ اشاره دارد، اما به دل تاریخ و سنت خوزستان می‌رود و زندگی بخشی از مردم آن استان، با همه عمق و زیبایی‌اش را نشان‌مان می‌دهد. بارها به جنگ تحمیلی، که بعثی‌ها آغازش کرده بودند نیز اشاره می‌شود. چه آنکه خوزستان، نخستین جایی بود که زخم‌های تجاوز دشمن به آن وارد شد. ناگفته نماند که در این سفر، ابومهدی المهندس نیز شهید سلیمانی را همراهی می‌کرد و با او در این تجربه شریک بود.

کتاب «سیل و سردار» کتابی درباره شهید سلیمانی است. درباره فرماندهی که می‌دانست باید کجا باشد. می‌دانست این «بودن» کجا ضرورت دارد و کدام میدان برای انجام تکلیف در اولویت است. به تعبیری کسی که به مقوله نظامی از منظر بشردوستی می نگرد پس حتماً برای حوادثی همچون سیل و زلزله نیز نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد و ناآرامی انسان‌ها و جان‌های خسته برای او نیز ناگوار است و این ویژگی هم در زلزله هولناک بم و هم در سیل مهیب خوزستان، بیش از پیش در حاج‌قاسم سلیمانی نمایان شد. آن منطقی که او را در دهه شصت شمسی به جبهه‌های نبرد حق علیه رژیم باطل بعث و در دهه نود به مبارزه علیه داعش کشاند، همان انگیزه او را در دهه هشتاد در میان زلزله‌زدگان بم و نهایتاً در سال ۱۳۹۸ به میان سیل‌زدگان خوزستانی آورد تا ضمن همدردی با مردم، برای کاهش آلام متأثرین از آن سیل کم‌نظیر قرن، به چاره‌اندیشی بپردازد.

حتی در این حضور نیز، حواسش به همه‌چیز بود. نوشته‌اند وارد نشدن خدشه به عنصر کرامت انسانی در سیل خوزستان، برای او دغدغه مهمی بود به طوری که در دیدار با گروه‌های جهادی می‌گفت: «چه چیزی بالاتر از این است که کرامت یک انسان را حفظ کنید تا از خانه‌اش آواره نشود یا اینکه در اردوگاه‌ها کرامتش حفظ شود… اگر با حفظ کرامت مردم و بدون خسارت انسانی این کارها را انجام دادیم بدون شک نتیجه مهمی می‌توانیم بگیریم.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها