یکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ - ۲۳:۳۰
انتشار جلد سیزدهم مجموعه «کتاب‌های طلایی»/ کتاب‌هایی از افسانه‌های کهن

کتاب «سفیدبرفی و گل‌سرخ» از مجموعه کتاب‌های طلایی به وسیله محمدرضا جعفری ترجمه و از سوی نشرنو منتشر شده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مجموعه «کتاب‌های طلایی» که به تازگی از سوی نشرنو منتشر شده، شامل 66 جلد کتاب است. هر یک از این کتاب‌ها، خود روایتگر چند داستان افسانه‌ای و تاریخی از کشورهای مختلف است.

جلد سیزدهم این مجموعه، «سفیدبرفی و گل‌سرخ» است که ازسوی محمدرضا جعفری ترجمه شده است. در این کتاب داستان‌های «سفیدبرفی و گل‌سرخ»، «تولد غم‌انگیز» و «پشم زرین» را خواهید خواند. یکی از نکات قابل توجه این کتاب تصویرسازی آن است؛ در لابه‌لای متن داستان نیز چند موقعیت به صورت نقاشی شده (سیاه و سفید)، چاپ شده که در محکم‌‎تر شدن ارتباط خواننده‌‎ی کم سن و سال کتاب، با داستان و حال و هوای آن نقش تعیین کننده‌‎ای دارد؛ چرا که تجسمی عینی از شخصیت‌‎ها، فضا و مکان را نیز در اختیارش می‌‎گذارد تا در طول داستان، آن‌ها را بدین شمایل در ذهن مجسم کند.
 
محمدرضا جعفری در ۲۷ اسفند ۱۳۲۷ به دنیا آمد. چند ماهی از تولدش می‌گذشت که پدرش عبدالرحیم جعفری مؤسسه امیرکبیر را با دست خالی راه انداخت. او از ۳ - ۴ سالگی همراه پدر به کتابفروشی امیرکبیر و چاپخانه‌هایی که با آن‌ها سر و کار داشت می‌رفت. انبار زیرزمین خانه‌ آن‌ها پر از کتاب بود و در واقع کتاب اولین چیزی بود که جعفری در کنار اسباب‌بازیش دید. دوره‌ دبستان را در مدرسه مهران گذراند. دوره دبیرستان را در مدرسه اندیشه گذراند. سپس به دانشگاه ملی رفت و در رشته‌ی زبان انگلیسی لیسانس دانش‌آموخته شد.

نخستین کار ترجمه‌ی محمدرضا جعفری «گرگ و هفت بزغاله» اثر فلیکس هوفمان سویسی بود. او این کتاب را به تشویق مهدی آذریزدی و با موافقت پدرش ترجمه کرد. مهدی آذریزدی هم ترجمه‌ی او را ویرایش کرد و کتاب چاپ شد. یکی دیگر از آثار ترجمه شده او «سفیدبرفی و گل‌سرخ» است.
 
در فصل اول یعنی «سفیدبرفی و گل‌سرخ» روایتی جدید و تازه‌ای را از سفیدبرفی می‌خوانیم. در این داستان برخلاف تصور همیشگی سفیدبرفی یک خواهر به نام گل‌سرخ دارد و این دو خواهر به همراه مادرشان در یک خانه دورافتاده‌ای در وسط جنگل زندگی می‌کنند. جلوی خانه آن‌ها دو بوته گل سفید و سرخ روییده بود؛ مادر به خاطر شباهت دخترها به گل‌ها نام آن‌ها را سفیدبرفی و گل‌سرخ انتخاب کرده بود. حال اینکه در این کلبه چه اتفاقاتی برای آن‌ها می‌افتد، باید داستان را بخوانید.
 
در فصل «تولد غم‌انگیز»، داستان برگرفته از یک افسانه‌ای از انگلستان است و قصه درباره پسری است به نام تریست‌رام. مادر تریست‌رام در زمان تولد او، از دنیا می‌رود و برای همین نام او را تریست‌رام که به معنی تولد غم‌انگیز است، انتخاب می‌کنند. پدر تریست‌رام پادشاه سرزمین لیونس است. به خاطر اینکه هنگام تولد تریست‌رام، ملکه از دنیا می‌رود از پسر خود متنفر است؛ بنابراین از او بدش می‌آمد و اتفاقی رخ می‌دهد که تریست‌رام مجبور می‌شود از سرزمین خود برود ... .
 
فصل سوم یا همان «پشم زرین»، داستان روایتگر یک افسانه یونانی است. جیسون نام پسری است که عمویش به او وعده پادشاهی داده است. عموی جیسون پادشاه لالکوس است و مردی‌ست بدجنس. مردمان شهر از پادشاهی او ناراضی هستند و دوست دارند جیسون پادشاه شهرشان شود. عموی جیسون که دوست ندارد به راحتی تاج و تخت خود را از دست بدهد از جیسون می‌خواهد که پشم زرین را از سرزمین کال‌‌‌‌چیس بیاورد. آیا جیسون می‌تواند به کال‌چیس برود و پشم زرین را بیاورد یا نه؟
 
 
قسمتی از متن کتاب
«یک روز عصر همان‌طور که آن‌ها دور آتش نشسته بودند صدای در بلند شد، انگار یک نفر می‌خواست بیاید توی اتاق.
مادر گفت: "گل‌سرخ زود باش، برو در را باز کن. حتما کسی می‌خواهد شب را اینجا بماند."
گل‌سرخ بلند شو و چفت در را کشید. فکر می‌کرد که حتما آدم بیچاره‌ای است اما اینطور نبود، یک خرس پیر بود که با باز شدن در سرش را توی خانه برد.
گل‌سرخ از وحشت فریاد کشید و به عقب پرید. بره ناله‌ای کرد، کبوتر پرید، و سفیدبرفی پشت تخت مادرش پنهان شد. خرس به آرامی توی خانه رفت و گفت: "گل‌سرخ، نترس! من دارم از سرما می‌میرم و برای همین به خانه شما آمده‌ام. من فقط می‌خواهم مدتی کنار آتش بنشینم و بعد از اینجا می‌روم." »
 
کتاب «سفیدبرفی و گل‌سرخ» ترجمه محمدرضا جعفری در  1100 شمارگان در 32 صفحه در سال 1401 توسط نشر نو به قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها