پايان هزارمين سال سرايش شاهنامه دربرگيرنده نسخههاي خطي بسياري از شاهنامه است كه نشان ميدهد در درازاي اين هزار سال، نسخههاي خطي متعددي از شاهنامه فراهم آمده؛ به گونهاي كه اكنون هزار دستنويس خطي از اين كتاب در گوشه و كنار كتابخانههاي جهان وجود دارد._
هنگامي كه فردوسي، شاهنامه را با سرگذشت يزدگرد سوم و فرجام كار ساسانيان به پايان ميبرد، در انتهاي اثر خود بيتهايي ميآورد و از كسان انگشتشماري ياد ميكند كه در روزهاي تنگدستي و دشواري، ياريگر او بودهاند. سپس با يادكرد از روزگار محمود غزنوي، تاريخ پايان يافتن منظومه شصت هزار بيتياش را يادآوري ميكند و بدين سان دفتر شاهنامه را ميبندد.
«سرآمد كنون قصه يزدگرد/ به ماه سپندارمذ روز ارد/ ز هجرت شده پنج هشتاد بار/ به نام جهان داور كردگار». بر اساس اين بيتها ميتوان چنين دريافت كه شاهنامه در روز 25 اسفند سال 388 خورشيدي (400 قمري و 1010 ميلادي) به انتها رسيده است. ميدانيم كه در گاهشماري ايراني، بيست و پنجمين روز هر ماه، «ارد» ناميده ميشود و «پنج هشتاد بار» كه فردوسي بدان اشاره ميكند، به معناي چهار صد است.
اگر سال درگذشت فردوسي را 410 قمري بدانيم و همچنان كه پژوهندگان شاهنامه گفتهاند، اين تاريخ را در ميان روايتهاي ديگر معتبرتر فرض كنيم، ميتوان گفت كه فردوسي 10 سال پس از به فرجام رساندن اثر خود، زيسته است. در سرگذشت او آوردهاند كه فردوسي در همان سال 400 قمري شاهنامه را در هفت مجلد به دربار محمود غزنوي ميفرستد، اما آن چنان كه شايسته كار بزرگ شاعر است، قدرشناسي و پاداشي نميبيند و 10 سال پاياني زندگي را در نوميدي و تنگدستي سپري ميكند.
در درازاي اين هزار سال، نسخههاي خطي متعددي از شاهنامه فراهم آمده است؛ به گونهاي كه اكنون هزار دستنويس خطي از اين كتاب در گوشه و كنار كتابخانههاي جهان وجود دارد. كهنترين نسخه بازمانده از شاهنامه كه «نسخه فلورانس» ناميده ميشود، به سال 614 قمري (دو قرن پس از درگذشت فردوسي) كتابت شده است و تنها نيمي از شاهنامه (از آغاز تا پادشاهي كيخسرو) را در بر دارد. اين دستنويس اكنون در كتابخانه فلورانس ايتاليا نگهداري ميشود.
دومين نسخه خطي شاهنامه، دستنويسي است كه در سال 675 قمري نوشته شده است و متعلق به كتابخانه لندن است. نسخه كتابخانه طوپقاپوسراي استانبول در تركيه (به تاريخ 731 قمري) و نسخه دارالكتب قاهره (به تاريخ 741 قمري) نيز از قديميترين دستنويسهاي شاهنامه محسوب ميشوند. به تازگي نيز دستنويسي كهن از شاهنامه در كتابخانه «سن ژوزف» كشور لبنان پيدا شده است كه هرچند تاريخ نگارش آن روشن نيست، اما آن را از قرن هفتم قمري و از ديرينهترين دستنويسهاي بازمانده از شاهنامه شناختهاند.
نخستين ويرايش و چاپ شاهنامه فردوسي
نخستين چاپ علمي شاهنامه را يك انگليسي زبان به نام «لامسدن» در سال 1811 ميلادي (1190 خورشيدي) در هندوستان منتشر كرد. 18 سال پس از آن «ترنر ماكان» يكي ديگر از افسران انگليسي، اين اثر حماسي را در چهار جلد نشر داد. چاپ معتبر «ژول مول»، دانشمند فرانسوي، از شاهنامه، در سالهاي 1838 تا 1878 ميلادي انتشار يافت. اين ويرايش همراه با ترجمه فرانسوي شاهنامه نيز بود.
اندكي پس از آن يك ايرانشناس آلماني به نام «فولرس»، متن شاهنامه را عرضه كرد. در سالهاي 1960 تا 1971 نيز دانشمندان موسسه خاورشناسي فرهنگستان علوم شوروي، به سرپرستي «ي. ا. برتلس»، شاهنامه را در 9 جلد و در شهر مسكو منتشر كردند، اما مهمترين و علميترين ويرايش شاهنامه را دكتر جلال خالقي مطلق در سالهاي اخير (از 1366 تا 1380 خورشيدي) و بر پايه 15 دستنويس كهن شاهنامه و با مراجعه و بررسي 31 نسخه درخور نگرش ديگر منتشر كرد. جلد ششم شاهنامه او با همكاري دكتر محمود اميدسالار و جلد هفتم آن با ويرايش ابوالفضل خطيبي انتشار يافته است. دوره كامل اين شاهنامه در سال 1386 از سوي مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي و در هشت جلد چاپ و عرضه شده است.
در كنار ويرايش علمي خالقي مطلق، ميتوان از چاپهاي ديگر شاهنامه ياد كرد. همانند چاپ محمد دبيرسياقي (1335)، ويرايش مهدي قريب و محمدعلي بهبودي (انتشارات توس ـ 1373)، چاپ پرويز اتابكي (نشر و پژوهش فرزان روز ـ 1378)، ويرايش مصطفي جيحوني (اصفهان، انتشارات شاهنامه پژوهي ـ 1379) و چاپ فريدون جنيدي (نشر بلخ ـ 1388).
نظر شما