جمعه ۱۷ دی ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۰
تجزيه و تحليل تاريخ و ماهيت اصلي صهيونيسم

کتاب «بن مايه‌هاي ديني و تاريخي صهيونيسم» نوشته سميه خزائي از سوي موسسه بوستان کتاب تجديد چاپ شد._

به گزارش خبرگزاري کتاب ايران(ايبنا)، اثر حاضر به تمايزات ديني و تاريخي يهود با حزب سياسي صهيونيسم پرداخته و با کندوکاوي محققانه، نشان داده است که از دل ايدئولوژي ديني ـ يهودي برنخاسته، بلکه پشتوانه شکل‌گيري آن ايدئولوژي سياسي و فکري غرب است و ارتباطي به دين يهود ندارد.

يهود به عنوان يکي از اديان آسماني بزرگ، در طول تاريخ خود شاهد تغيير و تحولات عظيم بوده است. اين جمعيت که به صورت يک قوم در اعصار تاريخي قبل از ظهور پيامبر خود (حضرت موسي"ع") شاهد ظلم و ستم‌هاي بسياري بودند، با آغاز پيام‌رساني حضرت موسي(ع) دعوت او را پاسخ گفته و همراه او از مصر به اميد رسيدن به سرزميني آرام و مطمئن براي زندگي، خارج شدند.

حوادث رخ‌داده بر سر راه اين جمعيت مهاجر و نافرماني‌هاي آنها از فرمان‌هاي يهوه، سبب شد که مدت 40 سال در صحراي سينا به حالت بيابان‌گردي و سرگرداني سپري کنند. در اين مدت، قوم يهود، رهبر اصلي خود را از دست داده و به رهبري «يوشع‌بن نون» با جنگ و خونريزي وارد سرزمين کنعان مي‌شوند. عصر داوران و پادشاهان از جمله مقطع‌هاي حکمراني و فرمانروايي يهوديان در طول تاريخ آنهاست.

اما اين آرامش و سکون، مدت زمان طولاني را طي نکرد. نافرماني اسباط بني‌اسرائيل و جدا شدن آنها از يکديگر، سبب شد تا بذرهاي اختلاف در ميان آنها پراکنده شود و در برابر هجوم دشمنان داخلي و خارجي، دچار ضعف شوند. حملاتي که از خارج سرزمين کنعان(فلسطين) بر يهود وارد مي‌آمد، سبب شد که تعدادي از افراد اين قوم، به اسارت برده شوند و هيکل سليمان (معبد ساخته شده به فرمان حضرت سليمان"ع") که جايگاه ويژه‌اي در وجدان و ضمير آنها داشت، به فرمان بخت‌النصر ويران شود.

در زمان کوروش، باز يهوديان به فلسطين بازگشتند، اما ديگر نتوانستند اقتدار و شکوه خود را به دست آورند و با حمله «تيتوس» به کلي در سرتاسر جهان پراکنده شده و در ميان جوامع بيگانه، به عنوان عنصري فرعي و ناپيدا به زندگي خود ادامه داده و تاريخ ديني خود را براي هميشه از دست دادند.

کتاب مقدس اين قوم (تورات) تمام حوادث رخ داده شده در مورد تاريخ اين ملت را به صورت مکتوب خود آورده است؛ هرچند که اصل اين کتاب پس از حضرت موسي(ع) مدون شده و خالي از ايراد و تحريف نيست، اما در ميان يهوديان، داراي اهميت و جايگاه خاصي است. نگاه ويژه و گاه نژادپرستانه‌اي که در برخي از عبارت‌هاي اين کتاب يافت مي‌شود، اين انديشه را در وجدان يهودي تقويت مي‌کند که عنصري است داراي جايگاه ويژه که خداوند به وسيله او به مخلوقات خود عنايت دارد.

اين طرز نگرش و آرزوي رسيدن به سرزمين موعود براي اين قوم سرگردان و پراکنده، انديشه بازگشت به «صهيون» را تقويت مي‌کرد.

مساله «سرريز شدن جمعيت يهودي» که پيش آمد، سبب شد تعداد چشم‌گيري از يهوديان به اروپاي مرکزي و غربي و سپس به آمريکا مهاجرت كنند. اين استيطان(مهاجرت) مشکلاتي را به وجود آورد؛ حکومت‌هاي ميزبان از اين مهاجرت بزرگ که مي‌توانست مشکلات اجتماعي و امنيتي را در پي داشته باشد، بيمناک شدند. اين مساله موجب شد يهودياني هم که قبل از اين مهاجرت، در اين کشورها سکونت داشتند، جايگاه اجتماعي و طبقاتي خود را در خطر ببينند. لذا اين دو گروه به فکر راه حلي براي اين مساله افتادند. انديشوران غربي در نيمه‌هاي سده قرن نوزدهم، مساله يهود و شرق(دولت عثماني و مرد بيمار اروپا، اين که آيا امپراطوري به همين شکل باقي بماند يا تقسيم شود و در صورت تقسيم شدن، چه کسي وارث است؟) را به هم مرتبط کردند. آنها در اين انديشه فرو رفتند که به بهره‌گيري از يهوديان در حل مشکل شرق به نفع جهان غرب، مي‌توانند مساله يهود را نيز حل کنند.

اين جمعيت سرريز شده، به شرق فرستاده مي‌شوند تا به عنوان گروهي کارکردي و مهاجرتي در فلسطين استقرار يابند و جهان عرب را به دو گروه تقسيم کنند؛ و افزون بر آن، بر آب‌راه‌هاي راهبردي اشراف يابد و اجازه ندهند قدرتي منطقه‌اي براي پرکردن خلا دولت عثماني پا بگيرد و منافع غرب را تهديد کند. اين راه حل صهيونيستي مساله يهود بود.

نويسنده اين اثر در بخشي از مقدمه كتاب مي‌نويسد: «صهيونيسم به عنوان يک جريان و جنبش سياسي، بلکه استعماري، تمامي افکار جهان، به ويژه مسلمانان را به خود معطوف داشته است. بنابراين جا دارد تا نگاهي هرچند اجمالي به اين جنبش و اين جريان سياسي بيفکنيم تا حقيقت آن را دريابيم. چرا که صهيونيسم با ابزار دين، تمامي عرصه‌هاي اعتقادي را درنورديده و در راستاي اهداف سياسي و منويات دنيوي خويش و استعمارگران قرار داده است. بدين ترتيب، ابتدا کتاب‌هايي که در اين زمينه نگارش يافته بود مورد مطالعه و دقت قرار دادم و دريافتم که مسير حرکت نويسندگان براي علت‌شناسي و سبب‌شناسي نيست و يا بسيار اندک است، بيشتر به آسيب‌شناسي آن پرداخته‌اند. اين موجب شد تا طرحي را بريزم تا اين قضيه تکميل گردد و آن چيزي است که پيش‌رو داريم. در اين نوشتار سعي بر آن شده است تا با ريشه‌يابي و شناسايي اين جنبش سياسي، به پيدايش و نحوه شکل‌گيري آن بپردازم و سپس به نگاهي که در پس پرده تشکيل اين حرکت وجود داشته است را بازيابي کنم. اميد دارم كه در اين مسير، توفيق رفيق يار گشته باشد و نقاب از چهره مولود نامبارك جهاني، زدوده باشم.»

تعريف و تبيين موضوع
صهيونيسم نام يک جريان فعال سياسي است که خاستگاه اصلي آن را مي‌توان در اروپا پيدا کرد. از ميان يهوديان مي‌توان گفت بنيان‌گذار اصلي اين حرکت «تئودور هرتزل» است. وي در اواخر قرن «18 ميلادي» توانست نخستين کنگره بين‌المللي صهيونيست را در شهر بازل سوئيس برگزار کند و در اين ميان با صدور اعلاميه بالفور جايگاه نامشروع آن را موجه نشان دهد.

اين جنبش براي توجيه مقاصد توسعه‌طلبانه خود به تاريخ قوم يهود به عنوان يک ابزار نگاه مي‌کند و نه تنها اين تاريخ فرهنگي، بلکه تاريخ ديني يهود را نيز براي منطقي جلوه‌دادن عملکردهاي خود مورد بهره‌برداري قرار مي‌دهد. اين گروه بر اين باورند که نه تنها فلسطين بلکه از «نيل تا فرات» جزء سرزمين‌هاي اجدادي آنهاست و براي مستدل كردن سخنان خود به تورات و تلمود (دو منبع اصلي آيين يهود) استناد مي‌کنند.

صهيونيسم، جريان ‌سياسي است که منشا آن را مباني دين يهود قرار داده‌اند؛ هرچند در واقع اين امر ارتباطي با يهوديت ندارد. به عبارت ديگر، مي‌توان گفت صهيونيسم با يهوديت تفاوت عمده‌اي دارد که تنها از آن آيين براي مشروعيت بخشيدن به جريان خود استفاده کرده‌اند؛ در حالي که با يکديگر کاملا مغايرت دارد. در اين پژوهش به خاستگاه اين تفاوت و دوگانگي پرداخته شده و در ضمن آن به نحوه و چگونگي شکل‌گيري اين جريان سياسي مي‌پردازد، اگر چه ناگزير از نشان دادن سير تاريخي و پيشينه تباري آن مي‌باشد، اما در صدد بيان تاريخ آن نيست.

هدف از اين نوشتار، تخطئه يا يهودستيزي نيست، بلکه هدف و مقصود واقعي نويسنده اين اثر، تجزيه و تحليل تاريخ صهيونيسم و روشن ساختن ماهيت اصلي اين جنبش است. هرچند تنها در اين نوشتار، دو بعد از ابعاد و عواملي که در شکل‌گيري اين جريان نقش داشته‌اند را مورد بررسي قرار مي‌دهد، اما اين دو جنبه، خود داراي اهميت فراواني هستند که خواننده گرامي با پي‌گيري مطالب اين نوشته مي‌توانند به حساس بودن اين دو شاخه پي ببرد.

بر همين مبنا مي‌توان گفت که اهداف اصلي و مهم اين نوشته به شرح ذيل است:
1. اثبات اين امر که جنبش صهيونيسم جرياني سياسي است، نه مذهبي و ديني.
2. تفکيک ميان يهود و صهيونيست به عنوان دو امر متباين از يکديگر.
3. ريشه‌يابي برخي از عواملي که در پيدايش اين جريان نقش داشته‌اند.
4. آشکار ساختن اين که دولت‌هاي استعمارگر در تشکيل اين گروه سياسي، ارضاي نيازها و خواسته‌هاي خود را دنبال مي‌کنند.

نوع و روش و تکنيک تحقيق
اين تحقيق از لحاظ نگرش و نوع، جديد و بنيادين به شمار مي‌رود و هدف آن، توسعه و تکميل يافته‌هاي پژوهش‌هاي پيشين است.

از منظر راهبردي و روش تحقيق، اين نوشته، تاريخي ـ تحليلي است؛ يعني پديده‌ها از حيث تاريخي و تقدم و تاخر زماني، بررسي مي‌شود و سپس به تحليل اين داده‌ها مي‌پردازد. راهکار صورت گرفته در اين نوشته و نيز تکنيک جمع‌آوري اطلاعات به صورت اسنادي و کتابخانه‌اي است. مطالب جمع‌آوري شده عموما و غالبا از کتاب مدون و تاليف شده گردآوري شده است، که اين يک روش غير مستقيم جمع‌آوري اطلاعات است. کتاب‌ها در اين نوشته‌ها در حکم منبع ايده يا منبع داده‌ها هستند.

کتاب حاضر در دو بخش و هشت فصل تنظيم شده است. بن مايه‌هاي تاريخي يهود و صهيونيسم (در دو فصل) و بن مايه‌هاي ديني يهود و صهيونيسم (در شش فصل) عناوين اين بخش‌ها را تشکيل مي‌دهند.

چاپ دوم کتاب «بن مايه‌هاي ديني و تاريخي صهيونيسم» در شمارگان 1300 نسخه، 246 صفحه و بهاي 50000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط