شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۶ - ۱۵:۲۳
تمهيدات قاضي شهيد به زبان بوسنيايي ترجمه شد

تمهيدات عين‌القضات، يكي از آثار كلاسيك عرفان نظري و ادب كهن فارسي، به زبان بوسنيايي در سارايوو ترجمه و منتشر شد.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) به نقل از روابط عمومي و اطلاع رساني سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي ، این اثر ارزشمند فارسی توسط دکتر "نامیر کاراخلیلویچ" ريیس بخش زبان فارسی دانشکده فلسفه دانشگاه سارایوو به زبان بوسنیایی ترجمه و در شمارگان هزار نسخه منتشر شد.

در ترجمه و انتشار اين اثر رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سارایوو نيز همكاري داشته و مقدمه آن را پروفسور "رشید حافظویچ" تاليف كرده است.
 
"ابوالمعالي ابن ابي بکر عبدالله بن محمد بن علي بن علي الميانجي" مشهور به "عين‌القضات هــمــدانــي" در حـــدود 492 هجري در همدان تولد يافت. جد او ابوالحسن علي بن الحسن ميانجي، قاضي همدان بوده و در همدان نيز کشته شده است. 

"قاضي شهيد"، عين‌القضات نيز چون "شيخ شهيد"، سهروردي تا مدتي تحت حمايت يكي از مقامات سياسي زمان هر چه انديشيد گفت، تا سرانجام از اين حمايت محروم شد و در نهايت نيز به جرم گفته‌هايش كشته شد. حامي سهروردي پسر صلاح‌الدين ايوبي بود كه سرانجام به دليل تهديد صريح و جدي پدرش مبني بر تنبيه خود او در صورت صادر نشدن حكم قتل سهروردي، ناچار از اجابت امر پدر شد. 

از سوي ديگر حامي عين‌القضات، "عزيزالدين مستوفي اصفهاني" وزير سلطان محمود بن محمد بن ملکشاه سلجوق، به دسيسه‌هاي "ابوالقاسم قوام‌الدين درگزيني" در تكريت به قتل رسيد و عين‌القضات، به تنهايي تاب مقاومت در برابر زشت‌كاري‌هاي كج‌انديشان زمان را نياورد، نخست به دار آويخته شد، بعد پوستش كنده شد، سپس در حصيري نفت‌آلود پيچيده شد، سوزانده شد و خاكسترش به باد رفت.

از اوست: بعد از آنکه از گفتگوي علوم رسمي ملول شدم به مطالعه مصنفات حجةالاسلام اشتغال نمودم. مدت چهار سال در آن بودم و چون مقصود خود را از آن حاصل کردم پنداشتم که به مقصود واصل شدم و نزديک بود که از طلب بازايستم و بر آنچه حاصل کرده بودم از علوم اقتصار نمايم. مدت يکسال درين بماندم ناگاه سيدي و مولائي الشيخ الامام سلطان الطريقة احمد بن محمد الغزالي به همدان که موطن من بود تشريف آورد. در صحبت وي در بيست روز بر من چيزي ظاهر شد که از من و ما غير خود هيچ باقي نگذاشت و مرا اکنون شغلي نيست جز طلب فنا.

و از اوست: ای عزیز... اندر این تمهید، عالم عشق را خواهیم گسترانید. هرچند که می‌کوشم که از عشق درگذرم، عشق مرا شیفته و سرگردان می‌دارد، و با این همه، او غالب می‌شود و من مغلوب. با عشق کی توانم کوشید...در عشق قدم نهادن،‌ کسی را مسلم شود که با خود نباشد، و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند. عشق آتش است، هرجا که باشد جز او رخت دیگری ننهند. هرجا که رسد سوزد و به رنگ خود گرداند... کار طالب آن‌ست که در خود،‌ جز عشق نطلبد. وجود عاشق از عشق است، بی‌ عشق چگونه زندگانی.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها