به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، غلامحسین مظفری در چهاردهمین جلسه «شنبههای گفتوگو»، به میزبانی اتاق اندیشهورزی، با موضوع نقالی و شاهنامهخوانی در محل موزه بزرگ خراسان در بوستان کوهسنگی مشهد اظهار کرد: در جلسات خصوصی، اداری و حتی غیراداری بارها گفته شده که خراسان بهعنوان یک حوزه تمدنی و ما که امروز در مشهد و خراسان رضوی قرار داریم، با انتظارات و توقعاتی بالا مواجه هستیم. به یک معنا، هم مسئولیت و هم رسالتی سنگین بر عهده داریم؛ هم باید کارهای بزرگ انجام دهیم و هم با عقبماندگیها و غفلتهایی روبهرو هستیم که باعث شده داشتههایمان را فراموش کنیم و کمتر به آنها توجه داشته باشیم.
وی ادامه داد: امروز از هر زاویهای که به خراسان نگاه میکنیم، موضوع و ظرفیت وجود دارد. واقعیت این است که نه میتوان توجیه کرد و نه توضیح اضافه لازم است؛ حتی برنامه مدون هم در این راستا نداشتهایم. همهچیز منوط به این است که با هم و در کنار هم یک تصمیم جدی بگیریم. ایران از خراسان و حوزه تمدنی خراسان و از مشهد امروز انتظار دارد و بدون تعارف، در سفرهایی که طی یک سال اخیر به کشورهای اطراف داشتیم، با وجود همه خطکشیهای سیاسی و جغرافیایی، نگاهها به خراسان و مشهد است و همه انتظار دارند اتفاقی جدی در اینجا رخ دهد.
استاندار خراسان رضوی تصریح کرد: نکتهای که امروز باید به آن توجه کنیم این است که داشتههای ما بسیار ارزشمند و گرانسنگ است. سؤال اصلی این است که با این سرمایهها چه کردهایم و چه باید بکنیم. اینکه چند نفر، ۱۰ نفر یا صدها نفر در این استان فعال باشند کافی نیست؛ ما باید دهها مکان برای نقالی و شاهنامهخوانی داشته باشیم. آرزو داشتم چنین برنامههایی هر روز و هر هفته برگزار شود. حوزه نقالی باید در پارکها و فضاهای مختلف گسترش پیدا کند و آغاز این مسیر باید از مدارس باشد. حتی اگر بهلحاظ آییننامهای محدودیتهایی وجود دارد، کار فرهنگی سخت نیست و بسیاری از این موانع به دست خودمان قابل حل است.
مظفری افزود: جالب است که بسیاری از شخصیتهای بزرگ، از عرفا و حکمای نامدار، در همین سرزمین مدفون هستند، اما خود ما چقدر برای آنها کار کردهایم؟ باید یک ساختار، سازمان و طراحی منسجم ایجاد کنیم که قائم به افراد نباشد. امروز ممکن است دور هم جمع شویم و گفتوگو کنیم، اما اگر این حرکت نهادینه نشود، فردا ممکن است بهراحتی کنار گذاشته شود. از نظر من، با وجود داشتن بیش از هزار مسئله در استان، این حوزه یک اولویت است، چرا که اگر بخواهیم سایر مسائل را هم حل کنیم، مسیر آن از فرهنگ میگذرد.
وی گفت: ما دولتیها اراده انجام کار را داریم، اما این شما هستید که تجربه و دانش دارید و باید مسیر را ادامه دهید. اگر قرار است نهادی شکل بگیرد، سازمان یا مجموعهای ایجاد شود و فضا و امکاناتی نیاز است، باید نهادهای مردمی را قدرتمند و توانمند کنیم؛ همانگونه که در حوزه هیئتهای مذهبی شاهد بودیم که بدون اتکای مستقیم به دولت، کار خود را پیش میبرند. چرا نباید در خراسان چندین نهاد قدرتمند در حوزه نقالی و شاهنامهخوانی شکل بگیرد؟
استاندار خراسان رضوی با اشاره به ظرفیت برنامهریزیهای فرهنگی عنوان کرد: خردسرای فردوسی در آستانه بیستمین سالگرد خود قرار دارد و این نشان میدهد که میتوان مجموعههایی مشابه ایجاد کرد. پیشنهاد من این است که از همین حالا برای سال آینده و برای ایامی که به روز فردوسی بزرگ منتهی میشود، رویدادهای ملی و حتی بینالمللی طراحی کنیم و در طول سال، در همه لایههای فرهنگی از پژوهش گرفته تا شاهنامهخوانی و روایتگری، خروجی مشخص داشته باشیم. همچنین باید به هنرهای جدید مانند انیمیشن و فیلم توجه کنیم و بتوانیم از این ظرفیت عظیم، اقتصاد هنر را فعال کنیم.
مظفری اضافه کرد: دنیا برای خود تاریخ و داستان میسازد تا از آن درآمد ایجاد کند، اما ما همه این سرمایهها را در اختیار داریم. خراسان ظرفیت بسیار بزرگی دارد؛ هم از نظر منابع انسانی و هم از نظر لایههای تمدنی. بزرگترین سرمایه ما همین داشتهها و همین افکاری است که شما در اختیار دارید. اگر این ظرفیتها کنار هم قرار بگیرند، میتوان کارهای بزرگی انجام داد. خراسان نهتنها باید مسائل خود را حل کند، بلکه میتواند در حوزه تمدنی و فرهنگی، باری از دوش کشور بردارد و در منطقه مسیری روشن ترسیم کند.
وی با اشاره به تعاملات منطقهای خاطرنشان کرد: در کشورهای اطراف، از تاجیکستان تا قرقیزستان، نگاهی ویژه به شاهنامه و شخصیتهای مشترک فرهنگی وجود دارد. در سفر به قرقیزستان و حضور در نمایشگاه بینالمللی این کشور، شاهد بودیم که چگونه میتوان از مشترکات فرهنگی مانند رستم و ماناس برای پیوندهای منطقهای استفاده شود. اگر بخواهیم امنیت، اقتصاد و پیوندهای منطقهای خود را تقویت کنیم، راه آن توجه به همین داشتههای فرهنگی است.
استاندار خراسان رضوی در پایان گفت: با وجود اقداماتی که در حوزه فرهنگی انجام شده، باید صادقانه بپذیریم که کم کار کردهایم. تقاضای من این است که دستگاههای اجرایی و متولیان این حوزه با همت و ارادهای جدی وارد عمل شوند، بستر و فضا را فراهم کنند و از شما فعالان فرهنگی میخواهم خودتان وارد میدان شوید. فضاهای فرهنگی و تاریخی متعددی داریم که رها شدهاند و میتوانند احیا شوند. امیدوارم با همدلی و برنامهریزی، در این مسیر قدمهایی مؤثر برداریم.

در ادامه سعید رضادوست، مشاور فرهنگی استاندار خراسان رضوی و دبیرکل اتاق اندیشهورزی خراسان رضوی در رابطه با موزه بزرگ خراسان اظهار کرد: باید بگویم طی این چند روزی که با این مجموعه آشنا شدم، بسیار افسوس خوردم که چرا پیشتر از این به اینجا نیامده بودم؛ به قول مولانا «بودم از گنج نهانی بیخبر». ما در کنار این گنج نهفته حاضر هستیم و متأسفانه بسیاری از ما نیز که در فضای هنر و فرهنگ نفس میکشیم، بیخبر از چنین ظرفیتهایی میمانیم.
وی تصریح کرد: بحث نقالی و شاهنامهخوانی را باید جدی گرفت و شاهنامه را از پستوها به فضای عمومی آورد و از هر امکانی برای ترویج این فرهنگ مهم ایرانی اسلامی استفاده کرد. از زمانی که استاندار تأکید کردند باید از همه ظرفیتها برای ترویج نقالی بهره برد، مدیر آرامگاه فردوسی با تلفیق خاطرات و یادهای کودکی، «حوض نقالی» را ایجاد کردهاند.
مشاور استاندار خراسان رضوی خاطرنشان کرد: این حوض نقالی هر ماه در جوار آرامگاه فردوسی بزرگ در حال برگزاری است.
سعید رضادوست تأکید کرد که علوم انسانی نیز آزمایشگاه ویژۀ خود را دارد و آن چیزی نیست جز نهاد تئاتر و در مرحلهای همین نقالی و روایتگریها؛ مجالی که میتوان نمونۀ کوچکشدۀ جامعه را در آن به تماشا نشست. آزمایشگاهی زنده در متن جامعه و در میان مردم.
سپس احسان گرایلی، سرپرست اداره کل روابط عمومی استانداری خراسان رضوی اظهار کرد: بنده بهعنوان یکی از اهالی تئاتر، امروز تحت تأثیر اجرایی که دیدم قرار گرفتم. ذات هنر ایرانی بخش عمدهاش در بداههپردازی و در قراردادهایی است که هنرمند با مخاطبش میبندد و امروز بخشی از این بداههپردازی بین دوستان دیده شد که نشان میدهد چقدر زنده است، چقدر ظرفیت دارد، چقدر پویاست و امکان ارتباط با مخاطب امروز خودش را هم دارد.
وی افزود: ما شاید فرصت ارائه رسمی برای این فرم نداشتیم، اما همین نشان میدهد که میتواند زنده باشد و پویا بماند. امروز در تئاتر رسمی ما گروهها و جریانهای حرفهای هستند که بازخوانی فرمهای نمایشی را انجام میدهند؛ وقتی یک اجراگر با لرزش دست، مفهوم ترس را منتقل میکند، این همان قراردادی است که در فرم اجرا شکل میگیرد و همان چیزی است که پیتر بروک در تعزیه تئاتر نیشابور دید، از هوش رفت و در کتابش نوشت که این حد از ایجاز در تئاتر غرب هیچوقت تجربه نشده است و این فرم، امکان نمایشی و زبان مختص به خودش را دارد.
گرایلی تصریح کرد: ما امروز فرم نمایشی خودمان را احیا و زنده میکنیم؛ فرمی که حتماً با روایت تاریخی متفاوت است و با شاهنامهخوانی هم تفاوتهایی دارد، اما یک زبان مستقل نمایشی است. این موضوع در گونههای مختلف تجربه شده و من خودم تجربهای را در کیش داشتم که برایم بسیار آموزنده بود.
وی ادامه داد: در آن تجربه، وقتی صحبت از نیانبان شد، ابتدا تصور میکردم این ساز فقط در جنوب کشور ما نواخته میشود و یک ظرفیت موسیقایی بومی است، اما از ۱۴ کشور دنیا، ما در کیش میزبان نوازندگانی بودیم که با گونههای مختلف این ساز مینواختند و عموماً خط روایی واحدی داشتند و مسیر حرکت این ساز را در کشورهای مختلف و تطور و تحول آن نشان میدادند.
سرپرست اداره کل روابط عمومی استانداری خراسان رضوی خاطرنشان کرد: خواهش من این است که به این ایده جدی فکر کنیم و این قول را از مجموعه میراث فرهنگی بگیریم؛ چراکه این فرم روایتگری فقط یک نمایش نیست، بلکه احیای یک فرهنگ، یک ظرفیت و یک کنش اجتماعی است. ما این امکان را داریم که چه در نقالی، چه در قوالی، چه در حیدریخوانی و چه در انواع دیگر گونههای روایتگری، در یک منطقه جغرافیایی حتی بزرگتر از ایران، خراسان رضوی را به میزبان یک رویداد ملی و جذاب بینالمللی در این حوزه تبدیل کنیم.
وی گفت: خراسان ظرفیت این را دارد که گونههای مختلف روایتگری را میزبانی کند؛ همانطور که در کشورهای مختلف، مانند انگلستان، سالهاست یک متن واحد مثل شکسپیر با روایتهای متفاوت اجرا میشود. ما هم میتوانیم انواع خوانشها و گونههای روایتگری از این جنس را در خراسان میزبانی کنیم و با اتصال آن به آموزشوپرورش و با تولیگری میراث فرهنگی، این ظرفیت را بالفعل نماییم.

همچنین علی صفرنژاد، مدیر موزه بزرگ خراسان بیان کرد: کلنگ احداث موزه بزرگ خراسان در سال ۱۳۸۴ به زمین زده شد و این مجموعه در بهمنماه سال ۱۳۹۳ همزمان با جشنهای دهه مبارک فجر افتتاح شد.
وی افزود: این موزه در زمینی به مساحت پنج هزار متر مربع و با زیربنایی حدود ۱۸ هزار متر مربع در ۱۲ طبقه ساخته شده است. الگوی معماری این بنا برگرفته از بنای تاریخی کاخ خورشید است و طراح آن مهندس محمد امیر میرفندرسکی بودند که متأسفانه در قید حیات نیستند و حاصل کار خود را ندیدند.
مدیر موزه بزرگ خراسان ادامه داد: موزه بزرگ خراسان نخستین موزه استاندارد جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی است. منظور از استاندارد، رعایت استانداردهای موزهای مورد تأیید شورای بینالمللی موزهها (ایکوم) و سازمان جهانی یونسکو است. این موزه دارای بخشهای متعددی از جمله کتابخانه تخصصی با بیش از شش هزار جلد کتاب، بخش آرشیو اسناد، بخش کودک و نوجوان و آزمایشگاه مرمت است.
وی تصریح کرد: مهمترین بخش موزه، مخزن یا گنجینه نگهداری اشیاست که در حال حاضر بزرگترین و امنترین مخزن شرق کشور به شمار میرود و بیش از ۱۷۰ هزار شیء تاریخی در آن نگهداری میشود که این موضوع یک رکورد واقعاً بیسابقه در ایران محسوب میشود.
صفرنژاد گفت: در سال ۱۳۹۵ مأموریتی به بنده محول شد و در همین راستا به موزه ملی ایران در تهران مراجعه کردم و نزدیک به ۴۰ هزار قلم شیء تاریخی از موزه ملی ایران به موزه بزرگ خراسان منتقل شد که حدود ۳۲ هزار قلم از این آثار تاکنون ثبت شدهاند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در حوزه نمایشگاهی نیز تاکنون ۶۷۱ نمایشگاه و رویداد بر اساس مناسبتها و رویدادهای تقویم رسمی کشور جمهوری اسلامی ایران در این مجموعه برگزار شده است.
در ادامه رضا یوسفی، مدیر مجموعه فرهنگی و تاریخی فردوسی خاطرنشان کرد: جریان حوض نقالی نتیجۀ یک کار کاملاً گروهی است که شکلگیری آن به روزی برمیگردد که در جریان یک رویداد گردشگری کودک در آرامگاه فردوسی، یک دختر بچه داخل حوض نقالی میکرد و همانجا ایده حوضِ نقالی شکل گرفت.
وی ادامه داد: این ایده به پوستر و برنامهای با عنوان «حوض نقالی، پای نقل کودکان و نوجوانان ایرانزمین» تبدیل شد و امروز پنجشنبه آخر هر ماه، در آرامگاه فردوسی میزبان کودکان و نوجوانانی هستیم که نقالی و شاهنامهخوانی میکنند. این اجراها بدون صحنهآرایی و صرفاً با همان سبک و سیاق سنتی و پردهای انجام میشود و بچهها میآیند و نقالی میکنند.
مدیر مجموعه فرهنگی و تاریخی فردوسی افزود: این اتفاق با همراهی و همدلی دوستان و فعالان این حوزه شکل گرفته و برای ما افتخار است که هر ماه، کودکان و نوجوانان از نقاط مختلف کشور در آرامگاه فردوسی نقالی میکنند. تقریباً هر کسی که نقالی میکند، اگر بپرسید کجا دوست دارد اجرا داشته باشد، قطعاً آرامگاه فردوسی را نام میبرد و ما این فضا را فراهم کردهایم.
یوسفی تصریح کرد: حتماً گزارشهای این برنامه را تقدیم خواهیم کرد. این حرکت شایسته حمایت است و با بضاعت موجود تلاش میکنیم علاوه بر جنبه معنوی، امکان گسترش این کار را فراهم کنیم تا همانطور که اشاره شد، نقالی بتواند بهصورت هفتگی و در فضاهای مختلف برگزار شود و این جریان از آرامگاه فردوسی شکل بگیرد.

سپس محمود طغرایی، رئیس اداره ثبت و حریم آثار تاریخی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان رضوی گفت: سرزمین ایران فرهنگی در حوزه میراث فرهنگی یکی از حوزههای تمدنی بارز ایران به شمار میرود و در این حوزه، ایران دهمین کشوری است که مصادیق مختلف میراث فرهنگی را در فهرست جهانی ثبت کرده است. خوشبختانه به همت کارشناسان برجسته میراث فرهنگی تاکنون ۲۴ اثر در فهرست میراث جهانی ثبت شده که نوروز سرآمد این آثار است.
وی افزود: یکی از عناصری که در فهرست میراث جهانی ثبت شده، آیین نقالی یا روایتگری است؛ واژه نقالی عربی و روایتگری معادل فارسی آن است. این عنصر در سال ۲۰۱۱ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد و ایران آن را بهعنوان یک عنصر معرف به ثبت رساند، به این معنا که در کشورهای پیرامون در این موضوع مشترک نیستیم و این عنصر بهصورت مستقل به نام ایران ثبت شده است.
طغرایی تصریح کرد: موضوع روایتگری صرفاً به شاهنامه محدود نمیشود، هرچند شاهنامه یکی از مهمترین مصادیق آن است؛ روایتگری و نقالی به نوعی قدیمیترین شکل نمایش در ایران محسوب میشود. از گذشتههای بسیار دور، ایرانیها نسبت به روایتگری علاقه بیشتری داشتهاند و فرهنگ روایتگری پیشینهای بیش از فرهنگ نگارش در ایران دارد؛ فرهنگ نگارش در ایران حدود سه هزار سال سابقه دارد، در حالی که فرهنگ روایتگری بیش از هفت هزار سال قدمت دارد.
وی ادامه داد: نقالی یا روایتگری بهعنوان یک عنصر برجسته با شماره ۵۴۵ در فهرست میراث ناملموس جهانی ثبت شده است و مصادیق متعددی از جمله نقالی شاهنامه، روایت حوادث عاشورا و داستانهای حماسی مختلف ایران را دربر میگیرد. پردهخوانی، نقالی و نمایش همگی ذیل یک پرونده در فهرست یونسکو ثبت شدهاند و نکته مهم این است که این عنصر بهعنوان عنصر در خطر نیز ثبت شده؛ یعنی عنصری که باید برای نجات، ترویج، توسعه و حمایت از آن اهتمام جدی داشته باشیم که با کمال افتخار بهعنوان یکی از شاخصههای ایران فرهنگی در یونسکو ثبت شده است.
همچنین مرشد رضا بیابانی، از هنرمندان پیشکسوت و برجسته نقالی و شاهنامهخوانی، گفت: نقالی و شاهنامهخوانی با هم تفاوت دارند؛ شاهنامهخوانی به دوره صفویه بازمیگردد، زمانی که افرادی دور هم مینشستند و کسانی که سواد کافی داشتند اشعار را معنا میکردند، اما وقتی دیدند افراد عامه و کسانی که سواد ندارند اما علاقهمند هستند نمیتوانند از این داستانها استفاده کنند، نقالی به وجود آمد؛ نقالی با زبان ساده و سلیس که برای همه قابل فهم باشد و در میان نقل، چند خط شعر مرتبط با داستان گفته میشود.
نقالی به صورت مطلوب مورد توجه قرار نگرفته است
وی افزود: متأسفانه نقالی در این حوزه، در استان خراسان رضوی آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته و نمیگیرد؛ در حالی که اگر فردوسی ۳۰ سال زحمت کشید، این نقالان بودند که جایگاه این اشعار را با نقلهای زیبا و اجرای خودشان استوار کردند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: من به همراه استاد پهلوان رستم به شهرهایی مثل شهرکرد رفتیم که نقالان زیادی دارد و دو نفری اجرا کردیم و رتبه نخست را گرفتیم، اما در استان خودمان توجهی به نقالی نمیشود؛ در جشنوارهها شرکت میکنیم، اما برخوردها به گونهای است که انگار یک دورهگرد هستیم و فقط میآییم نقل میگوییم و میرویم.
بیابانی تصریح کرد: ما در استانی قرار داریم که آرامگاه حماسهسرای بزرگ جهان، فردوسی، در آن واقع شده است و باید نقالان متعدد و نقالان خوبی از این استان قد علم کنند؛ کسانی که تمام زندگیشان را برای نقالی و اشعار مختلف حماسی و ملی گذاشتهاند.
این نقال پیشکسوت در پایان گفت: امیدوارم عزیزان همکاری کنند و نقالی در استان ما واقعاً چشمگیر شود؛ امیدوارم با حمایت و توجه، این هنر اصیل جایگاه واقعی خود را پیدا کند.
در ادامه مجید عسگری، رئیس حوزه هنری خراسان رضوی گفت: به عنوان کسی که حدود پنج سال است در حوزه هنر حماسی، ادبیات حماسی، شاهنامه و به تبع آن هنر اصیل ایرانی نقالی، پردهخوانی و شاهنامهخوانی فعالیت دارد، از نگاه مدیریتی فقط یک نکته را عرض میکنم؛ متأسفانه هنر مدرن بهصورت بیرحمانه دارد هنر اصیل را میبلعد.
وی افزود: این بلعیدن به شکلی است که با تکنیکهایی که امروز در فضای مجازی، سینما و حتی هوش مصنوعی وارد شده، زیر هنر اصیل میزند و آن را به یک بدل تبدیل میکند؛ بهگونهای که فکر میکنیم هنر اصیل را داریم، در حالی که واقعاً نداریم و این اتفاق متأسفانه در فضای هنری ایران اسلامی و خراسان که مهد ادبیات حماسی است، در حال رخ دادن است.
عسگری تصریح کرد: خواهش من این است که برای این موضوع، بهصورت ویژه از سوی مراجع بالادستی، شورای فرهنگ عمومی و معاونتهای فرهنگی مرتبط و هر مجموعهای که استاندار صلاح بدانند، برنامه ویژه مطالبه شود تا مشخص شود هنر نقالی، پردهخوانی و این هنر اصیلی که اساتیدی مانند پهلوان رستم در آن عمر گذاشتهاند، چگونه باید احیا شود؛ چرا که این کار برنامهریزی ویژه میخواهد.
وی ادامه داد: ما در حد توان خودمان اقداماتی انجام دادهایم؛ در کارگروه حکیم توس تلاش کردیم پردههای جدید طراحی کنیم و فضایی مدرن را به نحوی اضافه کنیم که به اصل این هنر آسیب نزند، اما به نظر من این موضوع باید در دستور کار شورای فرهنگ عمومی قرار گیرد.
رئیس حوزه هنری خراسان رضوی خاطرنشان کرد: لازم است از نهادهایی مانند میراث فرهنگی، حوزه هنری و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یک برنامه ویژه مطالبه شود و حتی این پرسش مطرح شود که مثلاً حوزه هنری در سه سال آینده چند پردهخوان نوجوان و جوان به جامعه تحویل میدهد؛ این هنرمندان و استادان باید در قالب یک برنامهریزی مشخص بتوانند آینده هنر اصیل ایرانی را رقم بزنند.

همچنین سید محسن میرآفتاب، پژوهشگر و راهنمای فرهنگی آرامگاه فردوسی گفت: در آغاز هزاران سال پیش، گوسانها بودند که برای پادشاهان داستانهای تاریخی را بازگو میکردند. در تاریخ آمده که اردشیر برای شبها دستور میداد روایتهای تاریخی برای او نقل شود؛ همین گوسانها در دوره اشکانیان حضور داشتند و در دوره ساسانیان نیز این سنت ادامه داشت.
وی افزود: در زمان بهرام پنجم، معروف به بهرام گور، پس از آنکه به شکار میرفت، دستور میداد هر شب داستانهای تاریخی برایش بازگو شود. در شاهنامه نیز آمده است که چون شاه مجلس میآراست، همه نامههای باستان را میخواست و روایت تاریخ به این شکل انجام میشد، اما این روایتها پس از نقل، توسط آگاهان بررسی و گزارش میشد.
پژوهشگر و راهنمای فرهنگی آرامگاه فردوسی تأکید کرد: بسیاری از عباراتی که امروز به فردوسی نسبت داده میشود، مانند برخی تعابیر تحقیرآمیز، از سدههای بعد به شاهنامه افزوده شده و متعلق به فردوسی نیست. در دیدگاه و فرهنگ ایرانی، همه آفریدههای آفریدگار نیکاند و این نگاه با چنین افزودههایی سازگار نیست.
وی گفت: پیشنهاد من این است که شاهنامه بهعنوان تاریخ به مردم آموزش داده شود. من این پیشنهاد را به فرماندار و همچنین به استاندار مطرح کردهام و اعلام آمادگی کردهام که شاهنامه را بهصورت تاریخی و حتی به شکل رایگان برای کارکنان و علاقهمندان گزارش و تبیین کنم.
در بخشی از این جلسه رجبعلی لبافخانیکی، مدیرکل سابق میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری خراسان رضوی گفت: تاریخ ایران در دو بخش تقسیم میشود؛ یک بخش اسطورهای و یک بخش مکتوب. بخش اسطورهای همان بخشی است که تاریخ بهصورت سینهبهسینه و زبانبهزبان نقل میشد تا اینکه در سال ۴۳۶ هجری قمری، ابومنصور محمد بن عبدالرزاق همت به خرج داد و نخستین شاهنامه را فراهم کرد؛ البته هزینههای شاهنامه را حاکم توس تأمین کرد و پس از آن، بزرگ توس، حکیم ابوالقاسم فردوسی، با استفاده از شاهنامه ابومنصوری، شاهنامه بزرگ را سرود، اما با این حال، تاریخ ایران همچنان در قالب تاریخ اسطورهای باقی مانده بود.
وی افزود: این وضعیت ادامه داشت تا سال ۱۸۴۳ میلادی که یک افسر انگلیسی به نام راولینسون کتیبه بیستون را خواند و در واقع میتوان گفت حدود سه هزار سال تاریخ ایران را زنده کرد. پس از آن، یازده سال طول کشید تا این کتیبه بهطور کامل خوانده شود و بعد از آن، نام سلسلههایی مانند هخامنشیان، ایلامیان و مادها به تاریخ ایران اضافه شد و حد و مرز ایران در دوره هخامنشیان مشخص شد؛ به این معنا که نام ۲۷ ساتراپ یا مملکت در آن کتیبه آمده و از همینجا ایران بهعنوان ایران شناخته شد و چهره ایران برای نخستین بار آشکار شد.
لبافخانیکی تصریح کرد: ایران بهعنوان یک موجودیت تاریخی وجود دارد و برای نخستین بار واژه ایران در نقشرستم و در نقشبرجسته اردشیر یکم آمده است. پس از آن، فرازهایی در فرهنگ ما شکل گرفته که این فرازها شعار ما هستند؛ مانند «چو ایران نباشد تن من مباد». اگر قرار باشد اینها را نداشته باشیم، پس چه چیزی را باید بگوییم؟ ما نباید ارزش این صحبتها و این شعارها را کم کنیم.
وی ادامه داد: مرزهای ایران شاید مانند امروز با خطکشی دقیق مشخص نبوده، اما حدود و ثغور آن روشن بوده و کموزیاد میشده است، متناسب با قدرت و توان حاکمیتها. نکته مهم دیگر این است که اگر به اطراف خودمان نگاه کنیم، میبینیم بسیاری از کشورهای پیرامون ما نامهای اصلی و واقعی خودشان را ندارند؛ مرزهای بسیاری از کشورها و حتی استانها از اوایل قرن بیستم و با خطکش قدرتهای استعماری ترسیم شده است، اما تنها ایران است که مرزهایش خطکشیشده نیست و بهصورت طبیعی و زیگزاگ شکل گرفته و نام شریف ایران همچنان بر تارک این سرزمین میدرخشد؛ موضوعی که باید به آن افتخار کنیم و همواره بگوییم: چو ایران نباشد تن من مباد.
مدیرکل سابق میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری خراسان رضوی گفت: خواهش و پیشنهاد من این است که بپذیریم اینها یعنی ایران؛ نقالی یعنی ایران، گود زورخانه یعنی ایران، قالی یعنی ایران، زعفران یعنی ایران، مشهد امام رضا (ع) یعنی ایران، نقشجهان اصفهان، تختجمشید، چغازنبیل و همه اینها یعنی ایران. ما باید این نمادها را پاس بداریم و برای نمایش آنها وجه همت خود را بهکار بگیریم.
نظر شما