سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ مستند «تا خداینامه» به کارگردانی «محمدعلی میرزایی» روایتی از زندگی و کارنامه علمی «جلال خالقی مطلق» است و به زندگی و فعالیتهای علمی و ادبی این شاهنامهپژوه میپردازد. خالقی مطلق ۳۵ سال از عمرش را صرف تصحیح شاهنامه کرده و مستند «تا خداینامه» بخشهایی از زندگی ادبی او را نشان میدهد. میرزایی کارگردان مستند در گفتوگو با «ایبنا» از اهمیت شخصیت خالقی مطلق و دلایل ساختن مستند «تا خداینامه» میگوید که در ادامه میخوانید.
چه لحظه یا مواجههای شما را به این نتیجه رساند که زندگی و اندیشه جلال خالقیمطلق میتواند سوژه یک مستند سینمایی باشد؟
دکتر خالقی، مانند هر پژوهشگر نامداری، از طریق آثار خود در مخاطبانشان نفوذ کردهاند. در من نیز شاهنامۀ مصحَّح ایشان و آنچه پیرامون آن تألیف کرده بودند، کارگر افتاد. این زمانی بود که من تئاتر و از طریق آن، نقالی را میآموختم. بعدتر که در رشتۀ فرهنگ و زبانهای باستانی ایران به ادامه تحصیل پرداختم، من با ایشان از طریق تصحیح متن و مسائلی از این دست مواجه شدم.
زمانی که در دانشگاه هامبورگ به تحصیل مشغول شدم، ایشان به دعوت پروفسور شروین فریدنژاد، صاحب کرسی استادی این دانشگاه، حدود بیست سال بعد از بازنشستگی، دوباره برای درس شاهنامه به دانشگاه دعوت شدند. این کلاسها در دو ترم برقرار بود. اواخر ترم اول بود که از ایشان خواهش کردم کمی هم به ما فن تصحیح متن بیاموزند و ایشان از سر لطف پذیرفتند.
از اینجا بود که به نظرم رسید دکتر خالقی همهچیز را استاد و شاگردی نمیبینند و به کنشهای پیرامون خود واکنش نشان میدهند. در نتیجه به این صرافت افتادم تا با ایشان پیرامون شکلگیری انجمن دوستی ایران و آلمان، که او یکی از بنیانگذارانش بود، مصاحبهای کنم. در همان روز فهمیدم که آقای دکتر فریدنژاد نیز، که دبیری این انجمن را بر عهده گرفته بودند، قصد چنین کاری را دارند.
این مصاحبه سه نفره برگزار شد، اما پرسشها به اینجا خاتمه نیافت. گام بعدی را با همکارم، خانم خسروی، برداشتم. به اتفاق او با دکتر خالقی جلساتی ترتیب دادیم. قرار بود برای مصاحبه تاریخ شفاهی قدمی برداریم. به نظر میرسد آن لحظهای که در پرسش شماست، تنها یک لحظه نبود، بلکه فرایندی بود که افراد و نهادهای دیگری، چون گروه ایرانشناسی دانشگاه هامبورگ، آن را تقویت میکردند.
در میان چهرههای متعدد شاهنامهپژوه، چرا خالقیمطلق برای شما واجد «درام مستند» بود؟
چنانکه گفتم، زندگی من بر اساس رویدادهای متعددی با بخشی از زندگی آقای دکتر خالقی پیوند خورد. هرچه زمان گذشت، ابعاد شخصیتی ایشان، جایگاه او در مطالعات ایرانشناسی و نقش او در رویدادهای اجتماعی زمانۀ خود نشان میداد که ایشان بر زمانه خود اثر عمیقی گذاشتهاند.
دوستان و همکاران دکتر خالقی گواه نقش ایشان در مطالعات شاهنامه هستند. برای مثال، دکتر محمود امیدسالار، که در این مستند نقش مؤثری دارند و در تصحیح دفتر ششم شاهنامه نیز همکار دکتر خالقی بودهاند، تصحیح متن در ایران را به «پیش و پس از خالقی» تقسیم میکند. این مسئله درباره شاهنامه نیز صادق است. هر ذهن پرسشگری بیشک میکوشد در چنین مواقعی کار را از سرچشمه دنبال کند و ما نیز چنین کردیم.
معرفی و پرداختن به زندگی شاهنامهپژوهان برای امروز ما چه اهمیتی دارد؟
شاهنامه علاقه شخصی من است و با کار هنری من ارتباط دارد. از اینجهت، شاید پاسخ بنده به این پرسش خالی از احساس نسبت به این متن و کسانی که به آن اثر میپردازند، نباشد؛ از راینرو در اینباره سخنی نمیگویم. اما به واسطه رویکرد دیگر ما، که پاسخ به پرسشهایمان درباره تاریخ معاصر ایران است، باید بگویم هر کسی که نقشی مؤثر در این تاریخ ایفا میکند، خود باید موضوع بررسی قرار بگیرد، چنانکه هم معاصرانش و هم نسلهای آینده او را بشناسند. در چنین کارهایی، ناگفتههایی برای همیشه در تاریخ ثبت خواهند شد و این جاو آنجا گره از فهم ما از رویدادهای گذشته باز خواهند کرد.
آیا از ابتدا قصد داشتید پرترهای شخصی بسازید یا مستندی درباره «شاهنامه از منظر خالقیمطلق»؟
قصد داشتیم از منظر تاریخ معاصر ایران و ایرانشناسی پای صحبتهای دکتر خالقی بنشینیم. اینگونه طرح مسئله، همهچیز را در خود داشت؛ از خالقیِ مطلق تا شاهنامۀ خالقیِ مطلق.
کدام وجوه از زندگی ایشان برای شما جذابتر بود؟
سیمای علمی دکتر خالقی از آثارشان پیداست. اگرچه در طول مصاحبهها چهره علمیِ پشت این آثار بیش از پیش و عمیقتر پدیدار شد، اما برای من و همکارانم نقش آقای دکتر خالقی در حوزههای دیگر نیز اهمیت داشت؛ جریانهایی که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، مانند نقش ایشان در مطالعات ایرانشناسی در آلمان و دانشگاه هامبورگ، اقدامات ایشان در استقلال رشته ایرانشناسی این دانشگاه، نقش او بهعنوان مدرس زبان فارسی و تربیت شاگردانی که در شاهنامهپژوهی آلمان نقشی بهسزا ایفا کردهاند، همچون یورگن الرس.
شاهنامه در مستند چقدر برای خودتان اهمیت داشت و میخواستید به آن بپردازید؟
مصاحبههای ما موضوعات متنوعی را پوشش داده است، زندگی دکتر خالقی از کودکی تا تحصیل در دانشگاه و اوضاع اجتماعی پیرامون آن، فعالیتهای ایشان در دانشگاه هامبورگ، شاهنامه و تصحیح آن، داستاننویسی و شاعری دکتر خالقی. مصاحبه پیرامون شاهنامه بخش بزرگی را به خود اختصاص داد.برای ما مهم بود نظرات دکتر خالقی را، تا آن زمان، درباره مسائلی چون فن شعر در شاهنامه، مواضع غزنویان در قبال این اثر، نسخههای شاهنامه، شناخت این متن از رهگذر علم تصحیح متن و جز آن ثبت کنیم.
به نظر شما سینمای مستند ایران چقدر ظرفیت پرداختن به چهرههای فرهنگی و ادبی را دارد؟
این پرسش شما را باید دوستانی پاسخ بدهند که یا دستاندرکاران سینمای مستند هستند یا درباره آن پژوهش میکنند. اما اگر آن روی سکه سؤال شما را در نظر بگیریم، میتوانم تنها این نکته را بگویم که من، بهعنوان یکی از مخاطبان سینمای مستند ایران، هر بار چشمبهراه یکی از این تولیدات نشستهام.
«تا خداینامه» را میتوان تلاشی برای آشتی مخاطب امروز با متون کلاسیک دانست؟
شاید یکی از کارکردهای فیلم همین باشد. در واقع، برآیند دیدگاه مخاطبان مشخص خواهد کرد که مستند تا خداینامه برای آنان چنین اثری داشته است یا نه. فیلم در این اپیزود، زندگی دکتر خالقی را از ورود به خاک آلمانِ غربی تا تدریس در دانشگاه و تصحیح شاهنامه مورد بررسی قرار میدهد.بخش قابلتوجهی از فیلم به پرداختن به تاریخچۀ تصحیح شاهنامه تا چاپ این متن کلاسیک فارسی اختصاص دارد. اینکه چنین مطالبی بتواند میان مخاطب و دیگر متون کلاسیک آشتی ایجاد کند یا نه، در آینده مشخص خواهد شد.
*عکس اصلی مطلب توسط زهره خسروی گرفته شده است
نظر شما