یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۲
هوش زیستن؛ دانشی که فرد را در جهت رشد شخصی هدایت می‌کند

«نیمه گمشده زندگی امروز» اثری است درباره‌ بازتعریف خرد و عقلانیت در دنیای معاصر. نویسندگان بر آن‌اند که عقل و احساس دو قطب متضاد نیستند، بلکه دو وجه از یک کل‌اند که تنها در تعامل با یکدیگر به بلوغ می‌رسند. هوش هیجانی در این معنا به معنای «هوش زیستن» است؛ دانشی که فرد را در جهت همزیستی موثر، درک متقابل و رشد شخصی هدایت می‌کند.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) _فاطمه مهاجر ی: کتاب «نیمه گمشده زندگی امروز؛ مرزها و رمزهای هوش هیجانی» نوشته‌ی استیون جی. استین و هوارد ای. بوک با ترجمه‌ی علیتا تهمتن و پرنیان افشارفر، اثری جامع و علمی در زمینه‌ی شناخت، تبیین و به‌کارگیری هوش هیجانی در زندگی فردی و اجتماعی انسان معاصر است. این کتاب در ۵۸۵ صفحه از سوی نشر دیوار منتشر شده و یکی از مفصل‌ترین و معتبرترین منابعی است که به بررسی ابعاد روان‌شناختی، رفتاری و کاربردی هوش هیجانی در قالب مدل‌های علمی و تجربی می‌پردازد. مفهومی که در سال‌های اخیر نه فقط در روان‌شناسی، بلکه در مدیریت، آموزش، روابط انسانی و حتی فلسفه زندگی روزمره جایگاهی تعیین‌کننده یافته است.

هوش زیستن؛ دانشی که فرد را در جهت رشد شخصی هدایت می‌کند

هوش هیجانی، بخش بنیادین «زیستن انسانی»

در دنیایی که اغلب «هوش عقلانی» یا همان ای‌کیو به‌عنوان معیار اصلی موفقیت شناخته می‌شود، نویسندگان این کتاب کوشیده‌اند نیمه نادیده زندگی را آشکار کنند؛ نیمه‌ای که به احساس، ادراک، همدلی، تاب‌آوری، کنترل هیجان و مهارت‌های ارتباطی مربوط است. از نگاه آنان، هوش هیجانی نه تنها مکمل عقل و منطق است، بلکه بخش بنیادین «زیستن انسانی» به‌شمار می‌آید؛ عاملی که میان درک خود، شناخت دیگری و سازگاری اجتماعی پیوند برقرار می‌کند.

هوش زیستن؛ دانشی که فرد را در جهت رشد شخصی هدایت می‌کند
استیون جی. استین

دکتر استیون جی. استین، متولد ۱۹۵۰ در تورنتو، روان‌شناس بالینی، نویسنده پرفروش بین المللی، سخنران پرمخاطب و بنیان‌گذار و رئیس اجرایی سیستم‌های سلامت چندگانه، بیش از چهار دهه در حوزه‌ی ارزیابی‌های روان‌شناختی و ابزارهای سنجش هوش هیجانی فعالیت کرده است. دکتر هوارد ای. بوک نیز روان‌پزشک، روان‌کاو و استاد دانشگاه تورنتو است و در زمینه روان‌درمانی و تحلیل روابط انسانی پژوهش‌های گسترده‌ای دارد. تلفیق دانش روان‌شناسی بالینی و روان‌کاوی در این اثر باعث شده کتاب علاوه بر پایه‌های علمی، نگاهی ژرف و انسانی به پدیده‌ی هیجان و روابط میان‌فردی داشته باشد.

کتاب با مقدمه‌ی مترجمان آغاز می‌شود؛ مقدمه‌ای که در آن بر ضرورت ترجمه و کاربردی‌سازی مفهوم هوش هیجانی در بافت فرهنگی و اجتماعی ایران تاکید شده است. مترجمان با اشاره به اینکه «هوش هیجانی» در زبان روزمره همان مهارتی است که افراد را در تعاملات اجتماعی موفق‌تر و در مدیریت احساسات کارآمدتر می‌سازد، هدف کتاب را کمک به خواننده برای شناخت دقیق‌تر خود و دیگران می‌دانند. آنان معتقدند که این اثر، راهی برای بازشناسی «نیمه‌ی نادیده‌ی زندگی» است؛ یعنی جنبه‌هایی از تجربه‌ی انسانی که علم صرف قادر به توضیح آن نیست.

از دانیل گلمن تا بار-آن

نویسندگان با مرور سیر تاریخی توجه به هوش هیجانی، از کتاب معروف دانیل گلمن در دهه‌ی ۹۰ تا نظریه‌ی ریون بار-آن، نشان می‌دهند که هوش هیجانی برخلاف تصور عمومی پدیده‌ای گذرا یا غیرعلمی نیست.

در بخش نخست کتاب، نویسندگان با عنوان «هیاهوی هوش هیجانی» به تاریخچه شکل‌گیری این مفهوم و ریشه‌های نظری آن می‌پردازند. در این بخش، مرز میان هوش عقلانی و هیجانی ترسیم می‌شود و از منظری علمی نشان داده می‌شود که چگونه هیجانات در تصمیم‌گیری، خلاقیت، انگیزه و روابط انسانی نقش تعیین‌کننده دارند. استین و بوک با مرور پژوهش‌های دهه‌های پایانی قرن بیستم، نشان می‌دهند که مفهوم هوش هیجانی در پاسخ به محدودیت‌های مدل‌های سنتی سنجش هوش به‌وجود آمد؛ مدل‌هایی که توانایی انسان در همدلی، خودآگاهی و کنترل احساسات را نادیده می‌گرفتند.

پنج حوزه‌ی اصلی هوش هیجانی

در بخش‌های میانی کتاب، نویسندگان با بهره‌گیری از مدل چندوجهی ای‌کیو-آی پنج حوزه‌ی اصلی هوش هیجانی را تشریح می‌کنند:

۱. قلمرو خودادراکی شامل: خودآگاهی هیجانی، احترام به خود و خودشکوفایی؛

۲. قلمرو خودابرازگری شامل: ابراز هیجانی و استقلال؛

۳. قلمرو میان‌فردی شامل: روابط بین‌فردی، هم‌دلی و مسئولیت اجتماعی؛

۴. قلمرو تصمیم‌گیری شامل: واقعیت‌سنجی، حل مسئله و کنترل تکانه؛

۵. قلمرو مدیریت استرس شامل: انعطاف‌پذیری، تحمل استرس و خوش‌بینی.

این تقسیم‌بندی نظام‌مند به خواننده کمک می‌کند تا درک کند هوش هیجانی صرفاً یک ویژگی انتزاعی نیست، بلکه مجموعه‌ای از مهارت‌های قابل آموزش و تقویت است که می‌توانند بر سلامت روان، عملکرد شغلی و رضایت از زندگی تاثیر مستقیم بگذارند. نویسندگان در هر بخش ضمن توضیح نظریه‌ها، از مثال‌های روزمره و مطالعات موردی نیز بهره می‌گیرند تا مفاهیم به‌صورت ملموس و کاربردی طرح شوند.

در ادامه، مباحث کتاب به بررسی رابطه‌ی هوش هیجانی با سلامت عمومی، تصمیم‌گیری اخلاقی و سازگاری اجتماعی می‌پردازد. از نگاه نویسندگان، انسان امروز در میان فشارهای زندگی مدرن، سرعت ارتباطات و رقابت‌های شغلی، بیش از هر زمان دیگری به درکی تازه از خود و دیگران نیاز دارد. آنان تاکید می‌کنند که توانایی در مدیریت استرس، کنترل هیجان، انعطاف‌پذیری و حفظ خوش‌بینی، ابزارهایی‌اند که به فرد امکان می‌دهند در موقعیت‌های دشوار نیز انسانی بماند.

روانشناسی مثبت و امید به تغییر

کتاب در بخش‌های پایانی خود با عنوان‌هایی چون «بازیگران برتر»، «کمی بیش‌تر در مورد بازیگران برتر» و «تحقیقات ای‌کیو همچنان ادامه دارد» به معرفی افرادی می‌پردازد که با تکیه بر هوش هیجانی در حوزه‌های مختلف زندگی و کار موفق شده‌اند. این نمونه‌ها نه به‌عنوان الگوهای ایدئال، بلکه به‌منزله‌ی شاهدی بر این نکته‌اند که هوش هیجانی می‌تواند تفاوت اصلی میان افراد صرفاً باهوش و افراد واقعاً موفق باشد.

نویسندگان در پیوست‌های کتاب، ابزارهای ارزیابی علمی از جمله (۰/۲ ای‌کیو آی) و مقیاس (EAISE)را معرفی می‌کنند تا خواننده بتواند درک نظری را با تجربه شخصی ترکیب کند. این پیوست‌ها از کتاب منبعی آموزشی و روان‌سنجی ساخته‌اند که هم برای متخصصان حوزه روان‌شناسی و منابع انسانی مفید است و هم برای مخاطب عمومی که می‌خواهد مهارت‌های ارتباطی خود را ارتقا دهد.

به‌طور کلی، «نیمه گمشده زندگی امروز» اثری است درباره بازتعریف خرد و عقلانیت در دنیای معاصر. نویسندگان بر آن‌اند که عقل و احساس دو قطب متضاد نیستند، بلکه دو وجه از یک کل‌اند که تنها در تعامل با یکدیگر به بلوغ می‌رسند. هوش هیجانی در این معنا به معنای «هوش زیستن» است؛ دانشی که فرد را در جهت همزیستی موثر، درک متقابل و رشد شخصی هدایت می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها