شنبه ۸ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۱
کتاب «برف کهنه، برف نو» در اصفهان رونمایی شد

اصفهان- «برف کهنه، برف نو» در شهر کتاب اردیبهشت اصفهان رونمایی و با حضور نویسنده و منتقدان، نقد و بررسی شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، آیین رونمایی از مجموعه داستان برف کهنه، برف نو اثر مجید قیصری شامگاه جمعه در شهر کتاب اردیبهشت اصفهان با حضور رامبد خانلری، محمداسماعیل حاجی علیان و سعید محسنی به میزبانی علی خدایی برگزار شد.

مجید قیصری در این مراسم از روند شکل‌گیری کتاب، تجربه زیسته خود و اهمیت نگاه موقعیت‌محور در داستان‌نویسی معاصر سخن گفت.

کتاب «برف کهنه، برف نو» در اصفهان رونمایی شد
مجید قیصری، نویسنده

ریشه‌های شکل‌گیری یک جهان داستانی؛ از کوچه هلند تا میدان‌های تهران

قیصری با اشاره به پیشینه اولین انتشار برخی از داستان‌های این کتاب در همشهری داستان اظهار کرد: منطقه‌ای که کوچه هلند در آن قرار دارد، به مرور تبدیل به فضای الهام‌بخش من شد. بسیاری از مخاطبان نمی‌دانستند این کوچه و مشابه آن کجاست و همین کنجکاوی برایم جذاب بود. تهران مملو از نام‌هایی است که رگه‌هایی از فرهنگ‌های مختلف دارد؛ از کوچه‌های هلند و برلن گرفته تا خیابان‌های ایتالیا و پاکستان. این فضاها به مرور در ذهن من به بافتی نوستالژیک و پیوسته بدل شد.

وی افزود: سال‌ها در یکی از همین کوچه‌ها زندگی کردم و به تدریج متوجه شدم شخصیت‌ها و موقعیت‌های مشترکی در این فضا شکل می‌گیرد. حس گذشته، جنگ، فقدان و آدم‌هایی که در این فضا زندگی کرده‌اند، به هم پیوند می‌خورد و تبدیل به بستری داستانی می‌شد. به همین دلیل آرام‌آرام دریافتم که این مجموعه می‌تواند به کتابی منسجم تبدیل شود، هرچند ابتدا چنین قصدی نداشتم.

قیصری با اشاره به کتابی از خواجه عبدالله انصاری و مفهوم صد میدان بیان کرد: دکتر مصدق ایده‌ای درباره میدان‌سازی در تهران داشته است؛ فضاهایی که میدان در مرکز و سبزه‌میدان پیرامون آن شکل می‌گیرد. زندگی من در همین میدان‌ها و کوچه‌ها، بخشی از جهان‌بینی داستان‌ها را ساخت.

اهمیت فاصله‌گذاری، زبان موقعیت و روایت‌پذیری در داستان کوتاه

نویسنده مجموعه داستان برف کهنه، برف نو درباره شیوه روایت و ساختار داستانی این کتاب اظهار کرد: داستان اول کتاب ساختار تکه‌تکه و بخش‌بندی‌شده دارد، اما در داستان بسم‌الله بیشتر تلاش کردم روایت در دل موقعیت شکل بگیرد. تغییر مکان، تغییر فاصله و جابه‌جایی موقعیت، ریتم داستان را تعیین می‌کند. فاصله‌گذاری در بسیاری از داستان‌ها عامدانه انجام شده است تا خواننده درگیر تجربه روانی شخصیت‌ها شود.

وی افزود: برخی شخصیت‌های فرعی در داستان‌ها با پرداخت حداقلی حضور دارند، زیرا قصدم این بود که زبان موقعیت، نه زبان شرح‌پرداز، بار روایت را به دوش بکشد. در داستان انبارسوزی و چند داستان دیگر نیز این الگو تکرار شده است.

قیصری در بخش دیگری از سخنانش به تأثیر تجربه‌های شخصی در نوشتن اشاره کرد و گفت: تجربه‌های انسانی ما، مانند مواجهه با فقدان، شوک، سردرگمی و لحظه‌های گم‌شدگی، در لایه‌های زیرین داستان‌ها نشسته‌اند. در روایتی درباره شخصیتی که از سردخانه بازمی‌گشت و در شوک فقدان فقط خیابان‌های تهران را می‌پیمود، تلاش کردم با زبانی آگاهانه این گسست درونی را نشان دهم. این انتخاب زبان برای خودنمایی نبود، بلکه برآمده از ضرورت روایت بود.

وی اضافه کرد: روایت برخی صحنه‌ها تنها در داستان کوتاه ممکن است و نه در سینما یا نمایش. سینما کاری گروهی است و برای ساختن یک صحنه باید ده‌ها نفر همراه شوند، اما در داستان کوتاه همه‌چیز در کلمه متولد می‌شود. داستان کوتاه امکان آشنایی‌زدایی و خلق تجربه‌های ناب روایی را فراهم می‌کند که در مدیوم‌های دیگر دست‌نیافتنی است.

اهمیت دیدن، شنیدن و ثبت لحظه؛ ادبیات به مثابه باز کردن چشم‌ها

این نویسنده با بیان اینکه ادبیات تمرینی برای دیدن دقیق‌تر جهان است، اظهار کرد: ما در دنیای امروز اغلب از لحظه‌ها عبور می‌کنیم بدون اینکه قدر آن را بدانیم. یک صدا، یک پر، یک اتفاق جزئی، یا حتی یک مکالمه کوتاه می‌تواند جهان تازه‌ای برای ما ایجاد کند. ادبیات کمک می‌کند این لحظه‌ها را جدی بگیریم و از آنها عبور نکنیم.

وی افزود: نویسنده باید بداند هر خاطره، هر تجربه زیسته، و هر مواجهه کوچک می‌تواند در وقت لازم به داستان تبدیل شود. زندگی از همین جزئیات معنا پیدا می‌کند و ادبیات وظیفه دارد این معنا را آشکار کند.

کتاب «برف کهنه، برف نو» در اصفهان رونمایی شد
رامبد خانلری، نویسنده

قیصری و خلق زیست مشترک میان خاطره و شخصیت داستانی

در ادامه رامبد خانلری، نویسنده با تحلیلی درباره لایه‌های زیستی و صداقت روایی در داستان‌های قیصری اظهار کرد: پرسش مهم بسیاری از مخاطبان این است که چه اندازه زندگی مجید قیصری در شخصیت‌های داستان‌های وی دیده می‌شود. حتی در یکی از نشست‌ها، همسر قیصری از وی پرسید آیا تاکنون داستانی نوشته است که قهرمان آن عاشق زنی شود و خودش را در آن زن بازشناسی کند. پاسخ صادقانه همسر قیصری این بود که تنها یک بار چنین پیش آمده است.

وی ادامه داد: در داستان‌های قیصری، شخصیت زن نه بازتاب کامل همسر نویسنده است و نه فردی کاملاً مستقل، بلکه موجودی مرکب است؛ حاصل خاطرات، عشق‌ها، ترس‌ها، زنانی که وی در زندگی دیده، یا حتی زنی که زمانی در صف نانوایی یک‌لحظه برگشته و نگاهش جهان درونی نویسنده را لرزانده است. مجموعه‌ای از این درصدها، موجودی تازه و داستانی می‌سازد که نمی‌توان گفت دقیقاً کیست، اما شباهت مهمی به نزدیک‌ترین زنان زندگی قیصری دارد.

خانلری افزود: همان‌گونه که والدین موجودی مستقل از خود خلق می‌کنند و در رفتارهای شبیه خود او را پدرصلواتی صدا می‌کنند، میان قیصری و شخصیت‌های داستانی‌اش نیز نوعی نسبت پدر و فرزندی برقرار است؛ نسبتی مبتنی بر نگرانی و نظارت و مهم‌تر از همه صداقت. صداقتی که بدون شناخت شکل نمی‌گیرد و قیصری بخشی از عمیق‌ترین تجربه‌های زیسته‌اش را برای ساخت جهان داستانی به کار گرفته است. این شناخت همان نخ تسبیحی است که داستان‌های این مجموعه را به هم پیوند می‌دهد.

صداقت روایی و امکان‌ناپذیری اقتباس کامل جهان قیصری

وی با اشاره به نقش بستر روایت در این مجموعه اظهار کرد: حتی در داستان‌هایی که جنگ مستقیماً مسئله اصلی نیست، جنگ همچنان جهت‌دهنده پنهان روایت است. در بخشی از این مجموعه، نارمک به عنوان زیست‌جهان نویسنده اهمیت می‌یابد و در داستانی دیگر، دوری غرب تهران خود را به مثابه فاصله‌ای احساسی نشان می‌دهد. قیصری در بسیاری از موارد خود را در دل قصه گذاشته و همین حضور درونی باعث می‌شود مخاطب روایت را باور کند.

این نویسنده افزود: برخی داستان‌ها چنان با جزئیات و زیست واقعی پیوند خورده‌اند که خواننده پس از پایان کتاب نیز احساس می‌کند شخصیت‌هایی مانند زن داستان بسم‌الله همچنان در جایی از جهان بیرونی زندگی می‌کنند. این قدرتی است که از صداقت روایی ناشی می‌شود.

خانلری در ادامه به مسئله اقتباس از آثار قیصری پرداخت و اظهار کرد: بخشی از روایت‌های موجود در این مجموعه به دلیل ساختارهای سه‌گانه ادبیات واگرا، قابلیت اقتباس مستقیم ندارند. همان‌گونه که برخی معماهای ادبی با اولین تصویر سینمایی حل می‌شوند، برخی پیچیدگی‌های داستانی قیصری نیز با قطعیت تصویری از بین می‌رود. در داستانی که در آن زن میان نقش مادر و دختر در نوسان است، این ابهام زیبایی‌شناختی در سینما به‌سادگی از دست می‌رود.

وی افزود: داستان‌نویسی قیصری گاهی شبیه فرایند صعود سنگ‌نوردی است؛ از دامنه تا قله ایستگاه‌هایی وجود دارد که روایت در آن‌ها متجلی می‌شود.

خانلری گفت: یادش مانده است که از برخی صحنه‌ها تنها نقاطی در ذهن باقی مانده؛ تصویر آشپزخانه، قبرستان یا بلندی‌ای که از آن سقوط در روایت رخ می‌دهد. این‌ها همان لحظه‌های تثبیت‌شده‌ای هستند که ادبیات قادر است ثبت کند، اما سینما برای بازآفرینی آن به مصالحی متفاوت نیاز دارد.

این نویسنده تأکید کرد: مجموعه داستانی برف کهنه، برف نو بیش از هر چیز روایت مهاجرت درونی انسان از زندگی به جنگ و بازگشت دشوار از آن است؛ بازگشتی که سایه‌اش تا ابد روی روابط انسانی باقی می‌ماند و همین امر اهمیت این مجموعه را دوچندان می‌کند

کتاب «برف کهنه، برف نو» در اصفهان رونمایی شد
محمد اسماعیل حاجی‌علیان، نویسنده

نگاه انسانی و موقعیت‌محور در مجموعه داستان برف کهنه، برف نو

در ادامه این مراسم محمد اسماعیل حاجی‌علیان، نویسنده به تحلیل ویژگی‌های انسانی و موقعیت‌محور داستان‌های قیصری پرداخت و اهمیت نگاه دقیق نویسنده به جهان پیرامون را برجسته کرد.

وی اظهار کرد: انتخاب عنوان برف کهنه، برف نو توسط مجید قیصری انجام شده و این انتخاب خود نویسنده نشان‌دهنده حساسیت وی نسبت به فضا و مضمون داستان‌ها است.

وی افزود: در داستان‌های قیصری، نگاه به مسئله مهاجرت و تجربه‌های انسانی با عمق و ظرافتی خاص همراه است. حتی در داستان‌هایی که به جنگ می‌پردازند، نویسنده با دوری از برخورد ایدئولوژیک، چهره انسانی شخصیت‌ها را روایت می‌کند و تجربه واقعی زیست زندگی افراد را در بستر تاریخی بازنمایی می‌کند.

حاجی‌علیان اضافه کرد: در برخی داستان‌ها، مانند کوچه هلند، نویسنده اشیا و محیط اطراف را بهانه روایت قرار می‌دهد و از این طریق یادآور می‌شود که اشیای روزمره هنوز زنده‌اند و خاطرات و زندگی آدم‌ها را در خود نگه داشته‌اند. این رویکرد باعث می‌شود داستان‌ها از سطح روایت ساده فراتر رفته و مخاطب را با تجربه زیستی شخصیت‌ها درگیر کند.

کوتاهی و شگفتی در روایت داستان کوتاه

وی ادامه داد: در داستان‌های کوتاه این مجموعه، خصوصاً داستان‌های انتهایی، شگفتی روایت از جنگ و زندگی روزمره مشهود است. داستان‌ها کوتاه‌اند اما به شدت اثرگذار و پر از جزئیات دقیق هستند.

حاجی‌علیان اظهار کرد: شخصیت‌ها در این داستان‌ها زندگی کرده‌اند و تجربه زیسته آنها به شکل ماهرانه‌ای در روایت بازتاب یافته است. نمونه‌ای از این روایت‌ها صحنه‌ای است که در آن تابوتی در حرکت است و شخصیت‌ها با جزئیات کوچک، مثل قطره‌های عرق روی موهای سفید و حرکت آستین لباس، با تراژدی و حسی انسانی روبه‌رو می‌شوند.

این نویسنده افزود: این نگاه موقعیت‌محور و انسانی در آثار قیصری، نه تنها تجربه جنگ و مهاجرت، بلکه تعامل شخصیت‌ها با محیط و اشیای پیرامون را نشان می‌دهد و بر پیچیدگی و عمق داستان‌ها می‌افزاید. حاجی‌علیان همچنین تاکید کرد که این نوع روایت، حتی در میان هم‌نسلان نویسنده، کمتر دیده می‌شود و وجه تمایز آثار قیصری را رقم می‌زند.

وی اظهار کرد: نگاه دقیق و انسانی قیصری به تهران، از شرق تا جنوب و غرب شهر و تلاش وی برای ثبت تجربه زیسته در قالب داستان کوتاه، این مجموعه را به نمونه‌ای ممتاز در ادبیات داستانی معاصر تبدیل کرده و یادآور اهمیت مشاهده دقیق محیط و مردم در خلق روایت‌های تأثیرگذار است.

کتاب «برف کهنه، برف نو» در اصفهان رونمایی شد
سعید محسنی، نویسنده

اقتباس از داستان‌های قیصری نیازمند نگاه مستقل به رسانه است

در پایان مراسم سعید محسنی، نویسنده اظهار کرد: در روزگار امروز که انبوهی از رسانه‌ها در دسترس است، ضرورت روایت داستانی بیش از پیش احساس می‌شود. بسیاری از دانشجویان سینما و تئاتر با این پرسش مواجه‌اند که داستان کوتاه چه جایگاهی در رسانه‌های تصویری دارد و چگونه می‌توان آن را اقتباس کرد.

وی افزود: در مواجهه با آثار قیصری، به تجربه متوجه شدم برخی دانشجویان در گام نخست علاقه‌مند به اقتباس بودند، اما پس از مطالعه، متوجه شدند بسیاری از روایت‌ها قابلیت تبدیل مستقیم به فیلمنامه یا نمایش را ندارند.

وی ادامه داد: برخی نویسندگان به عمد داستان می‌نویسند تا اقتباس‌پذیر باشد و این را مزیت می‌دانند، در حالی که قیصری روایت‌های خود را بر اساس نیاز داستان و تجربه زیسته شکل می‌دهد و اساساً نگاه وی به اقتباس نیست. این ویژگی، آثار وی را برای آموزش داستان کوتاه و تمرین روایت مستقل، به ویژه برای دانشجویان سینما و تئاتر ارزشمند می‌سازد.

محسنی تأکید کرد: داستان‌های مجموعه برف کهنه، برف نو با حفظ صداقت روایی و ساختار مستقل خود، هرگونه اقتباس را نیازمند بازخوانی دقیق و شناخت عمیق از جهان داستانی قیصری می‌کند.

وی افزود: این مجموعه برای کسانی که قصد اقتباس دارند، می‌تواند نقطه آغاز مناسبی باشد اما باید با رعایت زبان رسانه و استقلال روایت، از آن بهره گرفت.

این نویسنده اظهار کرد: آنچه از آثار قیصری می‌توان آموخت، ضرورت حفظ زبان مستقل داستان کوتاه در مواجهه با رسانه‌های تصویری است و این وجه تمایز، اهمیت این مجموعه را برای آموزش و تجربه داستان‌نویسی دوچندان می‌کند.

«برف کهنه، برف نو» جدیدترین مجموعه داستان کوتاه مجید قیصری است، این مجموعه شامل هفت داستان کوتاه بوده که توسط نشر افق منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها