داریوش بارانی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، با تاکید بر اینکه سرمایهگذاریهای کلان درحال بلعیدن سرمایهگذاریهای ضعیف هستند، بیان کرد: مثلاً یک کتابفروش، در منطقهای که نمیداند چقدر طرفیت دارد، کتابفروشی راه میاندازد به محض اینکه شناخته و به اصطلاح پُرفروش میشود، در همان منطقه، فروشگاه شهر کتاب، فعالیت خود را آغاز میکند. یا در منطقهای ظرفیت دارد و دوسه کتابفروشی هم مشغول فعالیتند، اما با سرمایه آنچنانی و خریدن ملکی بزرگ، در فضایی بسیار وسیع، شهرکتاب باز میشود. بنابراین سرمایهگذاریهای کوچک بلعیده میشود؛ بهعبارت دیگر کتابفروش عملاً هیچ شانسی در قبال این سرمایهگذاری کلان ندارد. اگر هم توانمند نباشد، مجبور است کتابفروشی را جمع کند.
وی ادامه داد: افزایش شعب شهرکتابها، محاسن و معایب خود را دارد. زمانی مجموعه «شهر کتاب» همانند اسم خودش «شهرِ کتاب» فعالیت میکرد که ۹۰ درصد، کتاب و ۱۰ درصد محصولات فرهنگی عرضه میکرد؛ درحالی که ۳۰ درصد کتاب و ۷۰ درصد محصولات دیگر، به اسم این مجموعه، به فروش میرسد.
بساط قاچاق، بازار کتاب را از درون تهی میکند
بارانی، با اشاره به مسائل متعدد کتابفروشیها بهویژه پدیده قاچاق کتاب، ادامه داد: اگر کتابی پُرفروش شود و مردم از آن استقبال کنند، بلافاصله ناشران بیهویتِ زیرزمینی، شروع میکنند به کپی همان اثر درحالی که مترجم یا مولف آن نامشخص است. کپیهایی که در بساطیها، از کنار خیابان، تا مترو دیده میشود. کتابهایی که در فضای مجازی با تخفیفهای ۵۰ تا ۷۰ درصدی، عرضه شدهاند. ناشران زیرزمینی، فقط از اسم یک کتاب استفاده میکنند؛ درحالی که ناشران عمر خود را گذاشتند تا هر کتابی که چاپ میکنند، مثمر ثمر و مورد توجه عام باشد.
مدیر کتابفروشی مهرگان، با تاکید بر اینکه، هیچ بازوی توانمندی که بتواند جلوی این عوامل را بگیرد وجود ندارد، افزود: تعداد این کتابها که بسیار بیکیفیت به مردم فروخته میشوند، زیاد شده است. آثاری که موجب دلزدگی مخاطب میشود؛ اما چون با تخفیف زیاد، فروخته میشوند، مردم را به سمت خود میکشانند. بهنظرم این انتظار وجود دارد که همانند پلتفرمهای نمایش خانگی که از مخاطب درخواست میکنند، سریالها را قانونی تماشا کنند، حداقل به مردم گفته شود، کتابها را از کتابفروشیها و مکانهای معتبر خریداری کنند. بازار مکارهای که بین بساطیها به وجود آمده فقط زمینهساز سودجویی شده است.
قانون تخفیف رعایت نمیشود؛ بازار بینظم کتاب
بارانی، با بیان اینکه کتاب، کالای ارزشمندی است، نه دم دستی، بیان کرد: در مدتی که عضو هیئتمدیره اتحادیه ناشران و کتابفروشان بودم، میگفتم باید عناوینی را انتخاب و چاپ کنیم که مردم با اشتیاق بخرند نه با زور تخفیف. تخفیف یعنی خفیف کردن کتاب. عدهای وقت، سرمایه و بهلحاظ ذهنی عمر خود را برای چاپ و نشر کتاب گذاشتهاند.
بارانی گفت: قانون نظام صنفی میگوید، فروشگاهی که میخواهد برای جنسی تخفیف بگذارد، باید با مجمع امور صنفی هماهنگ باشد. آن هم برای ۱۰ تا ۱۵ روز در سال، نه اینکه دائم تخفیف بگذارند. این شیوه رفتار جالبی برای کتاب نیست. برای یک کالای فرهنگی و برای کتاب باید فرهنگسازی شود نه اینکه منبع سودجویی افرادی باشد.

روشن نگه داشتتن کتابفروشی ۵۷ ساله
وی آینده، شرایط و احتمال سر پا ماندن کتابفروشیها را ناامیدکننده دانست و ادامه داد: چهار نسل من کتابفروش بودهاند؛ بهعنوان یک کتابفروش که چراغی را روشن کرده، حدود ۵۷ سال فعالیت دارم. ولی جوانهای امروزی میگویند با کتابفروشی نمیتوان روزگار گذراند و دنبال رو کار کتاب، نیستند. این اوضاع برای کسانی که تازه میخواهند کتابفروشی تاسیس کنند، تاریکتر است.
بارانی ادامه داد: باید همهچیز ساماندهی شود اما به نظر میرسد، کتابفروشی از نظم و نظام برخوردار نیست. اگر مخاطب به کتابفروشی نیاید، کتابفروش چطور ادامه دهد؟ وقتی یک شخصی میآید دنبال یک کتاب در کتابفروشی، آن کتاب را تحویل میدهیم، میپرسیم با سلیقه شما، کتابهای دیگری هم داریم؛ بنابراین چرخهای ایجاد میشود. بهنظرم، برنامهریزی برای مخاطبپذیری در کتابفروشیها از بین رفته است. همانطور که اشاره کردم، یکی از دلایل چنین وضعیتی، بساطیهای کتاب هستند که باید جمع شوند. البته فروش آنلاین هم در فروش کتابفروشیها، تاثیر دارد اما در این باره نمیشود کاری کرد. فقط باید برنامه تخفیفهای زیاد که هیچگونه اصالتی هم ندارند، متوقف شود.
مدیر کتابفروشی مهرگان، با این توضیح که کتابفروشی صنف ضعیفی است، افزود: دستاندرکاران کتاب باید بتوانند با مسائل، بهتر برخورد کنند و جلو بروند. به همین منوال، پیش برود و کتابفروشیها نادیده گرفته شوند، نمیتوان آیندهای را متصور بود. اگر تعداد فروش درخورتوجه بود، میگفتیم ورود به این صنف خوب است.
به گفته بارانی، روزگاری بهطور متوسط بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ جلد کتاب میفروختم، الان این تعداد به ۲۰ تا ۳۰ جلد کتاب در روز رسیده است. با یکی از همکاران در پخش، صحبت میکردم، ۵ سال پیش با یکمیلیارد تومان، هزار عنوان کتاب داشت و الان با یکمیلیارد تومان تعداد کتابهایی که دارد ۴۰۰ عنوان است. یعنی این سبد دارد خالی میشود. فشار تورم، موجب شده تعداد کتابها محدود شود.
پای تورم روی گلوی کتابفروشها
وی، با تاکید بر افزایش تورم بهعنوان یکی از مسائل مبتلابه کتابفروشان، بیان کرد: تورم اقتصادی، کاغذ، چاپ و دیگر چیزهایی که روزمره با آن درگیر هستیم. این مسائل موجب شده کتابفروشان، توان ادامه فعالیت نداشته باشند. درحالی که درگذشته، شمارگان یک کتاب، هزار تا هزار و ۵۰۰ جلد بود اما میبینیم، این تعداد به ۱۰۰ تا ۲۰۰ جلد رسیده است. اگر کتاب خوشاقبال باشد و هفتهای یکبار چاپ شود، هفته دوم بهدلیل تورم، ۱۰ تا ۱۵ درصد گران شده است. وضعیت کسب و کار کتابفروشی در حال حاضر آنچنان پُررونق نیست. متاسفانه کتاب زیاد مطالعه نمیشود که دلایل متعددی دارد مثلاً وجود فضای مجازی و یا نابسامانیهایی که به آن اشاره شد.
نظر شما