به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، غزل فتحاللهی با تصویرگری کتاب «ماهور» نوشتهی شهرزاد شهرجردی به فهرست منتخب دوسالانهی بینالمللی قلم طلایی بلگراد ۲۰۲۵ راه یافت. کتاب ماهور را کتابهای فندق واحد کودک نشر افق منتشر خواهد کرد.
داستان تصویری «ماهور» روایت دوگانهای از ورود ماهور، دختری مهاجر از ایل به شهر، به مدرسهای جدید است؛ جایی که ماهور با واکنشهای گوناگون بچهها نسبت به تفاوتهای او مواجه میشود؛ از تمسخر و بیتفاوتی تا حمایت و همدلی. آرش بیش از دیگران سعی دارد به ماهور نزدیک شود، اما سوءتفاهمها مانع میشوند و...
کتاب «ماهور» را شهرزاد شهرجردی نوشته و غزل فتحاللهی تصویرگری کرده است. تصاویر این کتاب به فهرست منتخب دوسالانهی قلم طلایی بلگراد، یکی از جشنوارههای معتبر بینالمللی تصویرگری کتاب کودک و نوجوان، راه یافته است. به بهانهی این موفقیت تازه برای ادبیات کودک و نوجوان ایران، با غزل فتحاللهی دربارهی تصویرگری کتاب ماهور، شیوهی تعامل او با نویسنده و ناشر و تأثیر جشنوارهها و جایزههای جهانی در مسیر حرفهای تصویرگری به گفتوگو نشستیم.
وقتی متن داستان ماهور را خواندید، اولین تصویری که در ذهنتان شکل گرفت چه بود؟
تصویر دختری درونگرا و خجالتی با لباسی محلی و قرمز، موهای بلند و بافته، لپهای گلانداخته و چشمانی معصوم و نگران. دختری که دنیای کوچک و زیبایی برای خودش دارد و دنیای ساده او با خلوص کودکانهاش در ذهن من جان گرفت.
برای پیدا کردن رنگها و حالوهوای بصری کتاب، از چه چیزهایی الهام گرفتید؟
در ابتدا قصد داشتم تصاویر کاملاً رنگی باشند، اما پس از چند اتود اولیه به این نتیجه رسیدم که بهتر است سبک شخصی خودم با مداد سیاه را حفظ کنم و تنها از چند رنگ محدود استفاده کنم؛ رنگهایی الهامگرفته از صنایع دستی ایران مثل فرش و لباسهای محلی: قرمز لاکی و سبز. همچنین تلاش کردم با آوردن نقشونگارهای سنتی به تصاویر، هم اصالت و فرهنگ ایرانی را بازتاب بدهم و هم جذابیت بصری کار را بیشتر کنم. حین کار، در یکی از فریمها بازی نور و سایه برایم بسیار جذاب شد. همین تجربه باعث شد این شیوه را در فریمهای دیگر هم به کار بگیرم؛ حتی برخی صحنههایی را که قبلاً اجرا کرده بودم دوباره بازآفرینی کردم تا این تکنیک در تمام کتاب حضور داشته باشد و فضای کلی اثر یکدست شود.

همکاری با شهرزاد شهرجردی، نویسندهی داستان ماهور، چطور پیش رفت؟ به متن وفادار بودید یا آزادی بیشتری داشتید؟
همکاری با شهرزاد عزیز برای من بسیار ارزشمند و دلنشین بود. او نویسندهای خلاق و ماهر است و اهمیت زیادی برای کار تیمی قائل است. ما پیشتر نیز تجربه همکاری موفقی داشتیم و اینبار هم همان مسیر را ادامه دادیم. پیش از شروع کار جلسات متعددی داشتیم و درباره سبک بصری و مسیر خلاقهی کتاب گفتگو کردیم. در طول کار هم بارها تصویر و متن را با هم هماهنگ و ویرایش کردیم تا بهترین نتیجه حاصل شود. انعطافپذیری شهرزاد و استقبال ناشر از پیشنهادهایم باعث شد بعضی تغییرات مهم انجام دهیم؛ مثلاً هنگام کار به این نتیجه رسیدم که اگر فریم شماره ۴ به صفحه ۲ منتقل شود، روند داستان منطقیتر و روانتر پیش میرود. این جابهجایی با موافقت نویسنده و ناشر انجام شد و در نهایت به انسجام بیشتر کتاب کمک کرد.
آیا پیش آمد که نویسنده یا ناشر پیشنهادی بدهند و شما با راهحل تصویری متفاوت غافلگیرشان کنید؟
بله، در برخی موارد این اتفاق افتاد. آوردن المانهای تصویری تازه برای غنای کار معمولاً باعث خوشحالی نویسنده میشد. برای مثال، در یکی از فریمها تضاد میان سنت و مدرنیته را نشان دادم: خانهی ماهور با فرش اصیل ایرانی، رختخواب، لیوان و پارچ ساده، در مقابل خانهای مدرنتر که بچهها پشت میز ناهارخوری در حال بازی هستند. همچنین به جزئیات توجه داشتم؛ مثل اینکه بچهها بهجای بازیهای رایجتر مثل ویدئوگیم، سرگرم بردگیم باشند یا والدین را در حال کتابخواندن و ساز زدن نشان دهم، نه در قالبهای کلیشهای کارها و وظایف روزمره یا حتی منفعل.
در گفتوگو با نویسنده، به پیشنهاد من تصمیم گرفتیم فضای داستان را جهانشمولتر کنیم: ماهور نمادی از فرهنگی غنی و سنتی باشد و آرش نمایندهی کودکی مدرن. در متن اولیه ماهور قرار بود دختری از یک ایل عشایری باشد، اما با این تغییر که نویسنده هم پذیرفت، لحن کلیتر شد. در پایان کتاب هم تلاش کردم متن صفحه آخر شادتر و دلنشینتر باشد، برای همین بچهها را که در متن در حال کار گروهی بودند، در تصویر به کار گروهی همراه با بازی و شادی تبدیل کردم و این فریم را رنگیتر و پرتحرکتر از دیگر صفحات کشیدم.

خبر انتخاب تصویرگریهای شما برای داستان ماهور در دوسالانهی قلم طلایی بلگراد چه حسی برایتان داشت؟
برایم مایهی افتخار و دلگرمی بود که تصاویر در جشنوارهای مهم مانند بلگراد دیده شدند. این انتخاب به من اطمینان داد که نتیجهی کار رضایتبخش بوده و خوشحالم که این کتاب فرصتی پیدا کرده تا در سطح بینالمللی نیز دیده شود.
به نظرتان چه ویژگیهایی در تصویرگریهای ماهور بود که توجه داوران بینالمللی را جلب کرد؟
فکر میکنم بازی نور و سایه تنها با خاکستری یکی از ویژگیهای متمایزکننده تصاویر بود. علاوه بر این، استفاده از المانهای فرهنگی و هنری ایران، مانند فرش و نقوش سنتی در لباس شخصیتها، احتمالاً برای داوران جذاب و تازه بوده است.
کدام تصویر در کتاب برای خودتان خاصتر است؟
تصویری که کودکان از پلهها پایین میآیند و نور ملایم آفتاب فضا را میان تاریکی و روشنایی تقسیم میکند. این تصویر مرا به یاد خاطرهای شیرین از دوران کودکیام میاندازد: زمانی که از مدرسه به خانه برمیگشتم و آفتاب از میان گلهای گلدانهای بالکن، روی فرش قرمز لاکی خانه میافتاد.
آیا تجربهی کتاب ماهور مسیر تازهای برای کارهای آیندهتان باز کرده است؟
بیشک هر کتاب تاثیر عمیقی بر روند کاری یک هنرمند دارد. برای این کتاب زمان و انرژی زیادی صرف کردم و تجربههای ارزشمندی به دست آوردم. مطمئنم نشانهها و تاثیرات این تجربه در پروژههای آیندهام هم دیده خواهد شد.
نظر شما