یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
ذهن یدالله رؤیایی و شفیعی کدکنی زمین تا آسمان فرق دارد / رؤیایی یک نقطه عطف در شعر معاصر است

علیرضا رعیت حسن‌آبادی،پژوهشگر، گفت: شفیعی‌کدکنی با متر و ملاکی شعر رؤیایی و دیگر شاعران آوانگارد را بررسی و تحلیل می‌کند که اساساً آن متر و ملاک در شعر آنها تعریف نشده و محلی از اعراب ندارد. زیبایی‌شناسی شعر حجم و ذهن و زبان رؤیایی با نگاه شفیعی‌کدکنی به شعر و ادبیات زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ و این تفاوت ناظر به برتری نیست، بلکه صرفاً دو دیدگاه متفاوت است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: یدالله رؤیایی، شاعر برجسته معاصر و بنیان‌گذار جریان «شعر حجم»، در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۱۱ در دامغان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را ابتدا در زادگاهش و سپس در تهران، در دانشسرای شبانه‌روزی تربیت معلم به پایان رساند. او مدتی به تدریس و سرپرستی امور اوقاف دامغان پرداخت. دوران نوجوانی و جوانی‌اش با تمایلات مارکسیستی و فعالیت در حزب توده ایران همراه بود.

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی زندگی مخفی داشت، اما سرانجام در اسفند همان سال دستگیر شد و مدتی را در زندان‌هایی چون باغشاه، زیرطاقی، زندان موقت و بعدها در سال ۱۳۳۶ در زندان لشکر ۲ زرهی سلطنت‌آباد گذراند. رؤیایی پس از رهایی از زندان، در ۲۲ سالگی نخستین شعرهایش را با نام مستعار «رؤیا» در مطبوعات منتشر کرد و همزمان تحصیلاتش را در رشته حقوق سیاسی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران ادامه داد تا سرانجام دکترای حقوق بین‌الملل عمومی گرفت.

از آثار شعری او می‌توان به «بر جاده‌های تهی» (۱۳۴۰)، «شعرهای دریایی» (۱۳۴۴)، «دلتنگی‌ها» (۱۳۴۷)، «از دوستت دارم» (۱۳۴۷)، «لبریخته‌ها» (۱۳۶۹ و ۱۳۷۱)، «هفتاد سنگ قبر» (۱۳۷۷، ۱۳۷۹، ۱۳۸۴)، «منِ گذشته: امضا» (۱۳۸۱)، «در جستجوی آن لغتِ تنها» (۱۳۸۷) و «در مدت درخت» (۱۴۰۱) اشاره کرد. در حوزه نقد شعر نیز آثاری همچون «هلاک عقل به وقتِ اندیشیدن» (۱۳۵۷)، «از سکوی سرخ، یا مسائل شعر» (۱۳۵۷) و «عبارت از چیست؟ (از سکوی سرخ ۲)» (۱۳۸۶) را منتشر کرد.

امروز سومین سالگرد درگذشت یدالله رؤیایی است. به همین مناسبت با علیرضا رعیت حسن‌آبادی، شاعر و پژوهشگر ادبی و نویسنده کتاب «حجم‌گرایی و قدرت»، درباره او گفت‌و گو کردیم:

ذهن یدالله رؤیایی و شفیعی کدکنی زمین تا آسمان فرق دارد / رؤیایی یک نقطه عطف در شعر معاصر است

شما در پژوهش‌هایتان به تقابل گفتمانی شفیعی‌کدکنی و یدالله رؤیایی پرداخته‌اید. به نظر شما این تقابل بیشتر ریشه در اختلاف‌های زیبایی‌شناسانه داشت یا اختلاف‌های ایدئولوژیک و گفتمانی؟
من در مقاله‌ای که در همین رابطه منتشر کرده‌ام هم گفته‌ام که ریشه اصلی این تقابل در اختلاف دیدگاه‌های ادبی و زیبایی‌شناختی است. شفیعی‌کدکنی با متر و ملاکی شعر رؤیایی و دیگر شاعران آوانگارد را بررسی و تحلیل می‌کند که اساساً آن متر و ملاک در شعر آنها تعریف نشده و محلی از اعراب ندارد. زیبایی‌شناسی شعر حجم و ذهن و زبان رؤیایی با نگاه شفیعی‌کدکنی به شعر و ادبیات زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ و این تفاوت ناظر به برتری نیست، بلکه صرفاً دو دیدگاه متفاوت است.

رؤیایی در بیانیه‌ی «شعر حجم» به فضاسازی و تجربه زیبایی‌شناسانه تازه‌ای تأکید می‌کند. از نگاه شما، مهم‌ترین دستاورد این مانیفست در شعر معاصر ایران چه بود و در چه جاهایی ناکام ماند؟
نگاه حجمی و تصویر حجمی به پدیده‌ها در ادبیات ما سابقه داشته است. رؤیایی نه اولین کسی است که شعر حجم گفته و نه آخرین نفری است که این مدل تصویرسازی را در شعر اجرا کرده است. اما کار مهم او این بود که اولاً این مدل تصویرسازی را برجسته کرد و شناساند، و ثانیاً آن را به‌روز کرد و پیش برد. در مانیفست شعر حجم اصطلاحات و عباراتی هست که گفتمان شعر آوانگارد فارسی از آن بسیار تغذیه کرده است. این بیانیه در دهه هفتاد منبع فکری بسیاری از شاعران جریان‌های مختلف بود و گفتمان شعر آن دوره تا حد زیادی به گفتمان شعر حجم مدیون است.

یکی از نقدها به شعر حجم، «ابهام بیش از اندازه» و «گسست از مخاطب عام» است. آیا شما این نقد را وارد می‌دانید؟ یا فکر می‌کنید این ویژگی جزو ذات شعر حجم و بخشی از زیبایی‌شناسی رؤیایی است؟

این نقد را غالباً آدم‌های تنبل از نظر ذهنی و پخته‌خوار از نظر ادبی مطرح می کنند. من برای شما دو عبارت از اشعار کتاب «هفتاد‬ سنگ قبر» که مهمترین کتاب رویایی است نقل می‌کنم، ببینید کجایش ابهام بیش از‬ اندازه دارد؟ «سکوت عادت ما می‌شود / ‏و خواب، سعادت ما / ‏و در این هر دو، ما چهار می‌شویم»

اینکه شاعر سکوت و خوابی ابدی را که بر مرده عارض شده است اینگونه تصویر می‌کند ابهام دارد؟ من و تو و سکوت و خواب چهار نفریم و دوچهار (دچار) مرگ شده‌ایم. و زندگی حتای مرگ بود. کوتاهی زندگی در مقابل ابدیت مرگ را از این زیباتر می‌توانید بیان کنید؟ به اندازه گفتن یک حتی در جمله‌ای. حتی اجازه نداد ما زندگی کنیم. یا در این عبارت عاشقانه که روح مولوی‌ست: «اینک / ‏کز ساق تو / ‏ حکایت نی را بر می‌دارد / ‏ راه رفتن تو معنای مثنوی‌ست» کجا ابهام بیش از اندازه می‌بینیم؟ در ثانی اینجا این مساله هم مطرح است که اندازه ابهام را چه کسی یا چه ذهنی تعیین می‌کند؟ مثل اندازه درد در بدنسازی‌ست. شما اگر هفته اول به باشگاه بدنسازی بروید شاید ده کیلو وزنه هم برای عضلاتتان بیش از اندازه باشد اما پس از مدتی وزنه‌های سنگین‌تر هم بیش از اندازه نیستند و عضلات‌تان به‬ آن عادت کرده. ابهام هم از این دست است. شما اگر با شعرهای آبکی و بی‌مایه‌ای که این روزها کم نیستند خو گرفته باشید مسلماً در ذهنتان نه شعرهای رویایی که همه جریان‌های شعر آوانگارد فارسی حتی نیما هم ابهام بیش از اندازه دارد ولی بودن در فضای شعر امثال رویایی اندازه‌ی ذهنی شما را در هر زمینه‌ای توسعه می‌دهد.

گسست از مخاطب عام هم ربطی به فضای شعر حجم ندارد. من بارها در کلاس‌های درسی دانشگاه و مدرسه شعرهای حجم را برده و برای دانشجویان و دانش‌آموزان خوانده‌ام. همانقدر که شعر حافظ و سعدی را می‌فهمند و از آنها لذت می‌برند از این شعرها هم بهره می‌برند. اما شما هیچ عَرضه‌ای از این دست شعر در هیچ جا نمی‌بینید. خب طبیعتاً مخاطب وقتی این مدل شعر را نخوانده باشد و هیچ جا ندیده باشد با آن ارتباط نمی‌گیرد اما اگر ذهن ساعتی با این شعر خو بگیرد و آشنا شود به راحتی ارتباط می‌گیرد. اینها همه از همان کلیات موهومی‌ست که در ادبیات گفته‌اند. اصلاً مخاطب عام کیست؟ به نظر من ذهنی که ادبیات خوانده باشد، گاردی در مقابل نوگرایی نداشته باشد، تعصب روی شیوه‌ای خاص از ادبیات نداشته باشد چه عام باشد چه خاص از شعر حجم لذت می‌برد.

ذهن یدالله رؤیایی و شفیعی کدکنی زمین تا آسمان فرق دارد / رؤیایی یک نقطه عطف در شعر معاصر است

به نظر شما آیا می‌توان شعر رؤیایی را در امتداد پروژه «مدرنیسم ایرانی» دانست یا او اساساً مسیری جدا از دیگر جریان‌های مدرن (مثل شعر ناب یا موج نو) پیمود؟

شعر رؤیایی را در امتداد پیشرفت شعر فارسی از نیما به بعد می‌دانم. اصطلاح «مدرنیسم ایرانی» برایم مبهم است، اما در خط سیر آوانگاردیسم بعد از نیما، رؤیایی یک نقطه عطف است: یک تکانه و تغییر بزرگ، در امتداد شاعران بزرگ پیش از او و در همراهی با هم‌نسلانش.

مهاجرت رؤیایی و زیست او در پاریس چه تأثیری بر نگاهش به شعر و نظریه‌اش درباره حجم‌گرایی گذاشت؟ آیا می‌توان این مهاجرت را نقطه چرخشی در آثارش دید؟
در این زمینه مطالعه مستقلی نکرده‌ام و اطلاع دقیقی ندارم. پاسخ به این پرسش نیازمند پژوهش دانشگاهی است. اما مسلم است که مکان زیست شاعر نشانه‌هایی در متن او به جا می‌گذارد. این مسأله بیشتر در حوزه ژئوکرایتیک مطرح می‌شود و بحثی مفصل می‌طلبد.

ذهن یدالله رؤیایی و شفیعی کدکنی زمین تا آسمان فرق دارد / رؤیایی یک نقطه عطف در شعر معاصر است

اگر بخواهیم جایگاه یدالله رؤیایی را در تاریخ ادبیات معاصر ایران مشخص کنیم، شما او را بیشتر به‌عنوان شاعر خلاق و تجربه‌گرا می‌بینید یا نظریه‌پرداز جریان‌ساز؟ و چرا؟
رؤیایی در هر دو ساحت تعریف می‌شود و هر دو عنوان به او می‌آید. اینکه شاعری بتواند هم نظریه‌پردازی کند و هم نظریاتش را در عمل پیاده کند کار دشواری است. برخی شاعران بزرگ نظریه‌پرداز نیستند و برخی نظریه‌پردازان توان سرودن شعر ندارند. اما معدود کسانی چون رؤیایی، براهنی و باباچاهی توانسته‌اند در هر دو زمینه بدرخشند. نظریات رؤیایی واقعاً گفتمان‌ساز بوده و بر شعر فارسی اثر گذاشته است. شعرهای او هم از نظر ساختار تصویری، فرمی و زبانی تأثیرگذار بوده و بر جریان‌های پس از خودش نقش گذاشته‌اند. شباهت شعر شاعران دهه هفتاد با آثار رؤیایی را هم پیشتر در کتاب «حجم‌گرایی و قدرت» و چند مقاله‌ی دیگر نشان داده‌ام.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مصطفی IR ۲۳:۲۰ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    حزب همیشه خائن توده ...🤮

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها