به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از سایت literary hub، هودا فخرالدین، نویسنده و مترجم برجسته عرب، در یادداشتی ادبی با عنوان ضرورت نوشتن شعر پس از غزه به اهمیت حضور شعر در بازنمایی فجایع انسانی، به ویژه آنچه در غزه رخ داده است، پرداخته است. او غزه را نه تنها به عنوان محلی جغرافیایی، بلکه به عنوان صدای زنده و زبان جاری شعر عربی معرفی میکند؛ جایی که از طریق بازخوانی آثار شاعرانی چون السماؤال، الشنفاره، عمرو بن معدییکرب و متنبّی، رنج و تابآوری مردمش را بازتاب میدهد. غزه در این نگاه، با نیرویی درونی، زمان و تاریخ را درمینوردد، سکوت پس از فاجعه را به سخن بدل میکند و شعر را به ابزاری برای خواندن و ترجمه جهان امروز تبدیل میکند
فخرالدین در این مقاله با اشاره به پاول چلن، شاعر آلمانی، نشان میدهد که چگونه تجربه خشونت و ویرانی میتواند زبانی تازه برای بیان واقعیتهای انسانی و تاریخی ایجاد کند.
اگر زمان ادامه یابد، نمیتواند جز آنکه به سوی فلسطین آزاد حرکت کند؛ جهانی که در آن پسر بچهای نپرسد آیا پاهایش دوباره رشد خواهند کرد و دختری دوازده روز کامل را در کنار اجساد خانوادهاش بیدار و خوابیده بگذراند، تنها برای آنکه در پایان تنها بمیرد.
این غزه است که میایستد در کنار آنان که روزی از خیانت روزگار مات و مبهوت از حرکت بازایستادند؛ همهی آن جانهای تنها، رهاشده، خاموششده. با زبان عمرو بن معدییکرب، غزه چنین میگوید:
با همین دستها
______بسی برادران را به خاک سپردهام
بی هیچ اندوه و هراسی
______که آتشی از اشک برپا کند
محبوبانم رفتهاند
______و من تنها، چون تیغی برنده، ماندهام
فخرالدین پرسش میکند: اگر سنت مقدس شعر عربی نتواند در این لحظه بیرحم همه صداهای خود را به کار گیرد و به زبان غزه سخن بگوید، معنای ادامه حیات آن چیست؟ بشّار بن برد شاعر قرن هشتم میگوید که شعر واقعی با ماندگاریاش در گذر زمان سنجیده میشود و باید همواره قادر باشد واقعیات زبان و مردمش را در زمان حال بازتاب دهد، فارغ از ناعدالتیهای تاریخی. اگر او درست میگوید، ما موظفیم در هر شعر عربی صدای غزه را بشنویم. غزه، زخمی که هرگز التیام نمییابد، باید به زبان تبدیل شود؛ راهی برای خواندن، سنجش، و بازنگری آنچه تاکنون بودهایم. غزه اینک ما را میخواند و ترجمه میکند و زندگی تازهای به شعر ما میبخشد و آن را فرا میخواند.
و در ادامه میگوید که زبان عربی چه فایدهای دارد اگر باز هم در این لحظه نتواند وظیفه خود را در بازتاب فاجعه غزه انجام دهد. حتی در دیگر زبانها، بدون غزه سخن گفتن چگونه ممکن است؟
او به آثار پاول چلن بازمیگردد، شاعری که بخشی از خشونتهای انسانی را تجربه کرده و از آن زخم خورده است، اما از سکوت پس از قتلعام، زبانی برای کسانی ساخته که به سختی زنده ماندهاند.
او میگوید: «غزه لحظهای همیشه حاضر در تاریخ است؛ آغاز و پایان تاریخ را همزمان نمایندگی میکند و جهان را به ما بازخوانی و ترجمه میکند و تأکید میکند که اگر پس از همه این فجایع هنوز قادر به سخن گفتن باشیم، غزه تنها کلمه ما خواهد بود, در پایان تاکید میکند که شعر باید در برابر وقایع تاریخی و انسانی واکنش نشان دهد و در خدمت بیان درد و رنج مردم باشد. او معتقد است که نوشتن شعر پس از غزه یک ضرورت است و باید بهعنوان ابزاری برای فهم و همدلی با دیگران عمل کند.
هدی فخرالدین، نویسنده و مترجم لبنانیالاصل و دانشیار ادبیات عرب در دانشگاه پنسیلوانیا، نویسنده کتابهایی چون فراشعریت در سنت عربی و شعر منثور عربی و ویراستار مشترک راهنمای شعر عربی روتلج است. او همچنین کتاب ناداستان زمانی کوچک زیر خورشیدی دیگر را منتشر کرده و در ترجمه آثاری چون فانوس برای غرقشدگان و آسمانی که مرا نپذیرفت همکاری داشته است. ترجمههای شعریاش در نشریات معتبر بینالمللی منتشر شده است.
نظر شما