سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - روژین حسینی: کتاب «اخلاق حرفهای، اخلاق مدنی (نظریه دولت)» نوشته امیل دورکیم با ترجمه هوشنگ نایبی و محمدرضا جوادی یگانه از سوی انتشارات علمی منتشر شده است.
امروز آنچه امیل دورکیم به آکادمیا برد و میراثی برای جامعهشناسی به جای گذاشت نقطه عطفی بود برای ورود رشته جامعهشناسی در دانشگاه. اما تئوری دورکیم به عنوان یک متفکر کلاسیک در حوزه علوم اجتماعی همواره مانند ریسمانی در پهنا و گستره جامعهشناسی و علوم اجتماعی دستاویزی برای بازنگری در هر کتابی شد که گستره تحلیل و بینش دانشآموختگان این رشته تازهوارد به آکادمیا را فراهم کند. و حتی پس از دوران مکتب انتقادی نیز فلاسفه و علاقهمندان از آن بهرهمند شوند. شرح پارادایم این جامعهشناس اگرچه در این مقال نمیگنجد، اما میتوان از هر گوشه به آن نقب زد و بر آموزههای او همچون ستون جامعهشناسی خرد و کلان تکیه داد. درواقع بدیهی است که جامعهشناسی بدون دورکیم و دانشگاهی کردن علم جامعهشناسی دچار انفکاک و خلاء بزرگی میشد. اما آنچه هنوز اساتید و جامعهشناسان ایرانی بدان توجه میکنند هرگز در یک یا چند نظریه و پارادایم و کلیگویی به کفایت نظری این اندیشمند نمیرسد.

این مقدمه را گفتم تا نگاهی اجمالی به کتاب منتشر و ترجمه شده از دکتر هوشنگ نایبی و بازنگری دکتر محمدرضا جوادی یگانه روانه نشر شد بیندازم. کتابی که از میان آنچه دورکیم بدان توجه و در آن مداقه کرده بود، سالها در ایران مهجور مانده بود و این اساتید برجسته دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، به تآسی از خود دورکیم، آن را به ورطه دانشگاه و نقد و نظر و نشر کشاندند.
کتاب پیش رو، به آموزههای اخلاقی تئوری دورکیم میپردازد. اگرچه سخن در این باره بسیار رفته بوده است، اما اینکه به طور مشخص آموزش اخلاق در یک جامعه و علم در سوی دیگر مورد واکاوی، آگاهی و کاربرد قرار بگیرد، لابهلای صفحات کلاسیک تئوری دورکیم تا حدودی مورد توجه شایان قرار نمیگرفت، تا به حدی که یک ترم دانشگاهی به این طرح بپردازد. طرحی که دکتر جوادی یگانه پیش از این به خلق و خو نسبت میداد، اینبار در عرصه خلق و اخلاق و آداب جمعی و آن هم با پشتوانه علمی جامعهشناسانه [علمی] صورتبندی شد. همچنین واجد قسمی پرابلماتیک در جامعه امروز ما در ایران نیز هست و نیاز به درسی در کلاس و آموزش احساس شد. این بدعتی در دانشکده علوم اجتماعی بود.
دیدگاه سیاسی امیل دورکیم و رابطه آن با اثباتگرایی
امیل دورکیم یک لیبرال محافظهکار بود. او همواره بر جدایی مذهب از آموزهها تاکید داشت و دغدغه عمده او نابسامانیهای اجتماعی بود. او در برابر انقلاب همواره از اصلاحات، آن هم از نوع اجتماعی آن هواداری میکرد. آنچه از نظر دورکیم موجب اجماع و انسجام گروهها میشد یک وجدان جمعی بود که افراد جامعه به طور انفرادی در آن بیشتر تحت تاثیر ساختارها بودند و نه عاملیت. او اعتقاد داشت در جوامع نوین این وجدان جمعی رو به افول است و نیاز به بازپرورش و آموزش دارد.
«آموزش اخلاق» از فلسفه اخلاق میآغازد و اتیک، اعمال و کردار خوب و بد و خاستگاه هریک را مشخص میکند. دورکیم در این کتاب وجوه افتراق و اشتراک میان مصلحت و آنچه را طی سالها به پوزیتیویسم (فایدهگرایی) نسبت داده شده، مورد بررسی قرار میدهد. خاستگاه هریک از کجا پدید آمد؟ دلبستگی به یک گروه از کجا نشئت میگیرد؟ خواننده درمییابد آنچه «اخلاق» مدون در جامعه است، برعکس، پدیدهای همچون سایر مشتقات و ملزومات نبوده؛ بلکه نیاز به تبارشناسی دارد که چنانچه دست کم گرفته شود، چه بسا شالوده یک جامعه را در ورطه گمراهی، گمگشتگی و ندانمکاری منتهی به یک جامعه بیتفاوت نسبت به سرنوشت خود و دیگری بیندازند. یا به تعبیری آنومی همچون زنجیری دستان به ظاهر گشوده شهروندان را برای انجام هرکاری باز میگذارد. دریغ اینکه شهروند امروزی، در بهترین حالت پا در گروه دارد و تن به هرکاری که سود محتملی در محفل و گروهی او را مجذوب کند، منضبط و جفت و جور و زبانبسته خواهد کرد. در وضعیت آنومیک نیز به طور سیستماتیک در باتلاقی گرفتار خواهد آمد که جامعهشناسی دورکیم این مکانیسم را پیشتر یا همزمان شرح داده که البته در سیر زندگی شهروندان مذهب و عقوبت الهی در کار نیست. بلکه این بشر است که دست به انتخاب خواهد زد و به تعبیری اقتضائات را همواره در پرورش و آموزش کودک باید مطمح نظر داشت.
اگرچه این نظریه شانه به شانه روانشناسی اجتماعی میزند، آموزش و پرورش یکی از دغدغههای مهم دورکیم بوده؛ چنانکه اشاره شد او نخستین جامعهشناسی بود که این رشته را به دانشگاه برد و به عنوان یک شاخه از علوم انسانی به دانشجویان ارائه کرد. پیش از او جامعهشناسی شاید زیرشاخهای از فلسفه بود و حوزه عمومی به تدریج فرم دیگری به خود گرفت. اثر دورکیم نه فقط به مطالعه آموزش و پرورش بلکه به اصطلاح به شیوه دورکیمی آن را پرابلماتیزه کرده، تبارشناسانه و فلسفی و روانشناختانه حول محور اخلاق در جامعه «ترجمه» کرده تا بتوانیم با جامعه امروز ایران تا حدود زیادی بینشی بیش از آنچه فلاسفهای همچون کانت به توضیح آن و انواع اراده بشر صرفاً توضیح دادهاند در مسائل خرد نیز قرابت و امکان تصمیمگیری داشته باشیم. اگرچه نقش اراده معطوف به قدرت را نمیتوان عنوان انگیزشی برای تصمیم در سطوح بالا منکر شد، دورکیم قرابت بیشتری با سطوح میانی و پایینتر جامعه برقرار میکند تا اخلاق امری در دست قدرت فائقه به نظر نرسد و امکان خودانتقادی و اصلاح و مصلحت را در اختیار شهروندان جامعه قرار دهد.
امیل دورکیم فرانسوی، تصمیم میگیرد در کنار نظریاتی همچون ساختها و عوامل ارگانیکی و مکانیکی بودن رفتار و کارکرد ساختاری که البته نقش سیستم در آن برجستهتر مینماید، نظری دقیق و موشکافانه به کاربست اخلاق به مثابه یک سوژه در جامعه بپردازد. اینکه مقدمه را با دانشگاهی کردن جامعهشناسی آغاز کردم، خود مبین این است که دورکیم همواره دغدغه پروراندن آداب اخلاق در جامعه و زیست تکوینی را داشته و تلاش او در نهایت با جا انداختن این علم به عنوان علمی دانشگاهی که از نظر او بار اخلاق را نیز به دوش کشیده، امکان گستردهای برای آموزش و پرورش دانش و بینش و تحلیلگری داشته است. البته این همان هدفی بود که هانا آرنت نیز احتمالاً در گریز از فلسفهبافی صرف به میدان و حوزه عمومی روی میآورد و فلسفه بدون کنشگری را در قالب «سیاست» کارکردی نمیدانست. امیل دورکیم موفق شد بنیانگذار علوم اجتماعی در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی شود و بسیاری رشتهها به مدد این کتاب اخلاق را به گونه دیگری مورد تحلیل قرار دادند. کتاب حاضر، نه فقط مذهب و تجربه زیسته او در فرانسه، بلکه با وامگیری از فلاسفه و روانشناسنان نظریه خود را گسترش داد.
در نتیجه، هرگونه نظریه امروزی بدون ارجاع به امیل دورکیم که از بنیانگذاران جامعهشناسی بود، نه بعید، بلکه محال است. چنانکه چشم فروبستن به روی ارگانیسم اجتماعی و روابط متقابل و تقسیم کار، به موازات آموزش اخلاق و وجدان جمعی نمیتواند میان دولت و جامعه اجماع ایجاد کند مگر با آموزش و پرورش و کشف استعدادهایی که نسبت به این مهم واقفند. کتاب حاضر نیز سعی دارد به این مهم بپردازد که یک جامعه باید بیاموزد که با اخلاقی مشترک انسجام یابد یا انسجام خود را حفظ کند.
لازم به ذکر است دکتر یگانه در نشست نقد و بررسی کتاب اذعان داشت که پیشنهاد ترجمه کتاب از سوی دکتر نایبی بوده و دکتر ذاکری و دکتر جوادی یگانه مسئولیت بازبینی آن را به عهده داشتند. همچنین این کتاب یکبار از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۰ در فصلنامه تعلیم و تربیت آموزش و پرورش توسط محمد وثوق ترجمه شده بوده است. این ترجمه احتمالاً اولین متنی بوده که در این حیطه (آموزش و پرورش) از امیل دورکیم در ایران ترجمه شده است. کتاب دیگری که در این باره و با عطف به تئوری دورکیم منتشر شده «علم اثباتی اخلاق» است.
در انتها توجه به این کتاب به دلیل بازنگری در فضایی نابسمان و در این برهه زمانی میتواند بازخوانی مجددی با رویکرد نوینی باشد که امروزه احتمالاً به تعبیر اسپنسر، کنت و دورکیم به شکلی خطی دستخوش تحول تاریخی ملموستری باشد. در برهههایی که نقاط عطف، انواع فرمهای اخلاقی را دچار ابهام و چالش میکنند، بازخوانی نظریات امیل دورکیم در این حوزه به هر شهروندی توصیه میشود.
نظر شما