یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۵
اقتباس از ادبیات جنگ رویایی که محقق نشد

مرتضی سرهنگی، پژوهشگر حوزه دفاع مقدس گفت: اقتباس ادبی از کتاب‌های جنگ برای سینما و نمایش یک رؤیاست و فیلم ساخته‌شده از کتاب «آن ۲۳ نفر» نمونه‌ای از آن است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا نشست «آن‌سوی سیم‌های خاردار» با محوریت بررسی کتاب‌های مرتبط با آزادگان، شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ در قالب سلسله نشست‌های «رواق تورق» در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. در این نشست ساسان ناطق، نویسنده و پژوهشگر، محمدعلی آقامیرزایی، نویسنده و پژوهشگر، مرتضی سرهنگی، نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس حضور داشتند و درباره آثار مربوط به آزادگان و ضرورت ثبت و بازخوانی خاطرات جنگ سخن گفتند.

مرتضی سرهنگی در ابتدای نشست با اشاره به یادداشت‌های سربازان عراقی گفت: اسیران عراقی بیش از ۶۰ عنوان کتاب در ایران نوشتند و برخی از این آثار را می‌توان «غنیمت فرهنگی» دانست. تعدادی از این افراد خاطرات خود را از جنگ در کویت نیز نوشتند و عده‌ای از آنان که در کویت اسیر شده و به عربستان رفته بودند، با تقاضای پناهندگی به ایران آمدند. من ده نفر از این سربازان را به خانه خود بردم و با آنها به گفت‌وگو پرداختم.

او سخنان خود را با جمله‌ای از چارلی چاپلین ادامه داد و یادآور شد: یک سیب از درخت افتاد و انسان قانون جاذبه را کشف کرد، اما میلیون‌ها انسان سقوط کردند و بشر هنوز معنای انسانیت را نفهمید. این جمله درسی است از آنچه در اطراف ما می‌گذرد و نباید به سادگی از کنار آن گذشت. ملت‌هایی که بتوانند ادبیات جنگ خود را حفظ کنند، چه ادبیات اسارت و چه دیگر حوزه‌ها، در حقیقت مرزهای فرهنگی و ملی خود را نیز نگاه خواهند داشت.

این پژوهشگر تاکید کرد: رشد ادبیات جنگ فرایندی طبیعی دارد و نیازمند صبر و تلاش مستمر است. وقتی خاطرات این کتاب‌ها ورق زده می‌شوند، صدای یک انسان شنیده می‌شود و این نزدیک‌ترین روایت برای شناخت خاطرات جنگ است.

او با اشاره به اقتباس ادبی فیلم «آن ۲۳ نفر» گفت: اقتباس ادبی از کتاب‌های جنگ برای سینما و نمایش یک رؤیاست و فیلم ساخته‌شده از کتاب «آن ۲۳ نفر» نمونه‌ای از آن است. این کتاب اهمیت زیادی داشت و حتی خود شهید حاج قاسم سلیمانی در پشت‌صحنه حضور یافت و با عوامل فیلم عکس یادگاری گرفت.

سرهنگی اظهار کرد: وقتی از ادبیات جنگ سخن می‌گوییم، بسیاری تصور می‌کنند منظور همان حرف‌های رسانه‌ای است، اما دستور زبان تبلیغی دهه ۶۰ امروز کارایی ندارد و ما باید یک دستور زبان عقلانی و تعلقی برای نسل جدید بسازیم. جنگ دو دستور زبان دارد؛ یکی زبان عصر جنگ و دیگری زبان تبلیغی که شبیه مارش جنگی است و همه جای دنیا مشابه آن وجود دارد. بعد از جنگ این زبان تبلیغی به سمت زبان تعقل تغییر می‌کند.

پژوهشگر حوزه دفاع مقدس یادآور شد: ایران از ۱۵ کشور اسیر داشت و من با آن‌ها صحبت کرده‌ام، حتی از هند، مصر و مراکش. هندی‌ها شیفته حزب بعث بودند و برخی کارگرانی بودند که برای تمدید مجوز مجبور شدند چهار ماه بجنگند. برخی افسران عراقی ناراضی بودند، زیرا می‌دیدند این افراد دلار می‌گیرند، اما آن‌ها دینار دریافت می‌کردند و گاهی که دستور عقب‌نشینی می‌گرفتند آن‌ها می‌گفتند باید بجنگیم.

سرهنگی گفت: اقتباس اگر مطالعه شود، مانند گمرک است و هیچ گمرکی کالای خوب را رد نمی‌کند. سینمای ما هنوز نتوانسته از زبان تبلیغی عبور کند و با وجود زحمات، جای کار دارد تا بهتر شود. صدام از نمایش ۲۳ نفر بهره‌برداری کرد تا قدرت ایران را کم نشان دهد و حتی یونسکو کتاب تصویری از دیدار صدام با آنها تهیه کرد.

او با اشاره به تجربه اهالی بوسنی از یادداشت‌های جنگ گفت: در سفری به بوسنی متوجه شدم اگر بوسنیایی‌ها خاطرات جنگ خود را بنویسند، ممکن است در دادگاه‌های بین‌المللی به عنوان عامل جنایت جنگی معرفی شوند.

این نویسنده تاکید کرد: اساساً مقاومت مردان در خطوط نبرد به استقامت زنان در پشت جبهه بستگی دارد. اگر زنان توانسته باشند زندگی را در غیاب مرد مدیریت کنند، مردان بهتر می‌توانند مبارزه کنند.

سرهنگی اظهار کرد: ما از دیگر کشورها در یادداشت‌های جنگی جلوتر هستیم و برخی اساتید خارجی معتقد بودند ایران توانسته خاطرات جنگ را ثبت کند. بخش مهم جنگ را از طریق خاطرات و یادداشت‌های عراقی‌ها شناختم و بعداً که با آن‌ها آشنا شدم، دیگر احساس دشمنی نمی‌کردم.

او گفت: نوشتن بعد از جنگ یک سنت است و رشد ادبیات جنگ در ایران کاملاً طبیعی بوده است. از سال ۶۷ تاکنون تلاش شده این مراکز کهنه نشوند و با جذب جوانان پویایی‌شان حفظ شود. ما جوانان را تشویق می‌کنیم و به خاطرات جنگ به عنوان سرمایه ملی نگاه می‌کنیم. یک مداومت مستمر برای این کار لازم است و دوم، مبالغه خواننده را قانع نمی‌کند.

او در پایان تاکید کرد: جنگ تنها کشتن و کشته شدن نیست، بلکه تولید شخصیت انسان‌هاست و در جنگ ایران بچه‌های ما فرشته شدند. نباید فکر کنیم اگر حادثه تلخی از جنگ نوشته شود، ضد جنگ است. استفاده از قانون میانگین و امید در روایت‌ها ضروری است تا حقیقت جنگ به نسل‌های آینده منتقل شود.

اسرای عراقی عطوفت ایرانیان را درک کردند

در ادامه محمدعلی آقامیرزایی در این نشست، علوم انسانی را همچون لنگری برای انسانیت دانست که انسان را به تفکر و تأمل دعوت می‌کند. او بر اهمیت تولید آثار مرتبط با جنگ در کشور تأکید کرد و گفت: در حوزه آثار جنگی، از کتاب‌ها تا فیلم‌ها، گرچه طرفداران زیادی وجود دارد، اما هنوز به توجه و پرداخت بیشتری نیازمندیم. آضمن اینکه ثبت و ضبط خاطرات آزادگان و جانبازان بسیار اهمیت دارد، چرا که این خاطرات بخش مهمی از آرشیو فرهنگی کشور ما محسوب می‌شوند. به نظرم باید درباره آنچه در دوران جنگ بر مردم، به ویژه جانبازان و اسرا گذشته است، بیشتر حرف زده شود و این روایت‌ها به صورت کتاب‌های مستند و ادبی به رشته تحریر دربیاید.

او اسیرداری ایرانیان را نقطه‌ای برجسته در تاریخ جنگ دانست و افزود: در روایت جنگ ایران و عراق کم‌کاری شده است. دلیل این امر، کم‌تجربگی نویسندگان حوزه ادبیات پایداری بود که مانند رزمندگان، با سختی‌ها و مشکلاتی مواجه بودند و تنها توانستند تا حد امکان واقعیت‌ها را ثبت کنند. با گذشت زمان، اما استادانی در این حوزه پرورش یافته‌اند و اکنون می‌توان با اطمینان گفت که پشتوانه کافی برای تولید آثار ادبی مقاومت و پایداری وجود دارد و آینده روشنی در انتظار این حوزه است.

آقامیرزایی همچنین به ضعف رسانه‌ها در انعکاس مراقبت‌های ایرانیان از اسرا اشاره کرد و گفت: این موضوع به خوبی رسانه‌ای نشده و جهان از واقعیت‌های این دوران بی‌اطلاع مانده است. به طوری که پس از آزادی اسرای عراقی، همدلی آن‌ها با ایرانیان افزایش یافت چرا که عطوفت ایرانیان را درک کردند. به باور من، مطالب بسیاری در این زمینه هنوز مغفول مانده که باید استخراج و بازگو شود.

در پایان، او همکاری میان رسانه و کتاب را عاملی مهم برای بهبود صنعت نشر دانست و اظهار کرد: به نظرم آثار تولید شده در زمینه ادبیات جنگ و اسارت به‌زودی راه خود را به بازارها پیدا خواهند کرد و آینده‌ای روشن در انتظار این حوزه است.

روزمرگی برای خوانندگان سم مهلکی است

ساسان ناطق بیان کرد: سینما بیشتر به ادبیات خلاقانه نزدیک است تا خاطرات، اما همین خاطرات مواد و مصالحی ضروری برای خلق تصویر و روایت‌های سینمایی به شمار می‌روند. برای جلوگیری از تکرار مکررات، باید لایه‌های پنهان و غیرمشهود میان سطور راویان را کشف کرد.

این نویسنده با اشاره به تغییر روند آثار جنگی به سمت رمان و داستان پس از فاصله گرفتن از سال‌های اول جنگ، گفت: ادبیات پایداری امروز نسبت به گذشته جا افتاده‌تر شده و به تدریج به پختگی کامل می‌رسد. البته نباید فراموش کنیم که مردم ایران بیشتر قصه‌گو بوده‌اند تا قصه‌نویس، بنابراین مسیر پیش رو هنوز طولانی است. به نظرم سینماگران نیز به تدریج به سمت این نوع ادبیات گرایش پیدا می‌کنند، همان‌طور که سینماگران جهانی چنین روندی را تجربه کرده‌اند.

او نگاه نجات‌بخش رزمنده ایرانی را بسیار مهم دانست و گفت: اگر این نگاه در متون ادبی و سینمایی منعکس شود، می‌تواند شفابخش باشد. ضمن اینکه باید هشدار داد که روزمرگی برای خوانندگان سم مهلکی است و خاطرات پراکنده باید با نخ تسبیحی به هم متصل شوند تا از این روزمرگی خارج شوند.

در پایان، او تأکید کرد: برای نگارش ادبیات پایداری نیاز به آشنایی‌زدایی داریم و خوب دیدن و شنیدن کلید خلق آثار بزرگ است. ضمن این‌که جنگ ۱۲ روزه نیازمند روایت درست و دقیق است، چرا که زمان ممکن است اطلاعات مهم را از بین ببرد و راویان نیز بخش‌هایی را فراموش کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها