به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از لیتهاب، تئودور سئوس مشهور به دکتر سئوس داستاننویسِ کودکان، شاعر، کارتونیست، تصویرگر و انیماتور آمریکایی بود که در طول عمرش ۶۰ کتاب نوشت که مشهورترین آنها گربه کلاهبهسر است که به ۱۲ زبان زنده دنیا ترجمه و بیش از ۱۰ میلیون نسخه در سراسر جهان فروش داشته است.
دکتر سئوس بعد از ۶۵ سال همچنان جایگاهی منحصر به فرد در ادبیات کودک و تخیل جمعی ما دارد. بسیاری از ما با خواندن کتابهایش، خاطراتی از کودکی خود را مرور میکنیم؛ همان نوستالژی شیرینی که «دلتنگ خانهای که دیگر وجود ندارد یا هرگز وجود نداشته است» مینامد. اما آیا این دلتنگی میتواند یا باید تنها معیار ما برای حفظ یک نویسنده و آثارش باشد، به ویژه زمانی که میدانیم آثار اولیه او حاوی تصاویری توهینآمیز بوده است؟
نویسندگان و کتابداران کودک امروز با این پرسش مواجهاند که چگونه میتوان میراث سئوس را بدون نادیده گرفتن ابعاد منفی آن حفظ کرد. جس دوکورسی، کتابدار و مدرس تاریخ ادبیات کودک، از تجربه خود در کتابخانه کودکان در کوئینز، نیویورک میگوید: کودکان با شور و اشتیاق به آثار سئوس روی میآورند، و شخصیتهایی مانند گرینچ نماد فرهنگی و سرگرمکنندهای هستند که میتوانند افراد مختلف را گرد هم بیاورند. با این حال، او بهطور آشکار اعلام میکند که سئوس دیگر نمیتواند نماینده ادبیات کودک باشد.
این تغییر دیدگاه نه تنها ناشی از آگاهی نسبت به کلیشهها و تصاویر نژادپرستانه سئوس است، بلکه نشانهای از حرکت به سوی ادبیات کودکی است که واقعیتهای اجتماعی، تنوع فرهنگی و عدالت را نیز بازتاب میدهد.
طنز و شلوغی آثار سئوس، بخش مهمی از جذابیت آنهاست؛ اما دنیای ادبیات کودک محدود به این ویژگیها نیست. داستانهای معاصر نشان میدهند که میتوان با زبان شاعرانه، تصویرگری خلاقانه و شخصیتهای متنوع، داستانهایی نو و خاطرهانگیز خلق کرد که همزمان سرگرمکننده و آموزنده باشند. این مسیر جدید، به کودکان فرصت میدهد تا نه تنها با لذت خواندن آشنا شوند، بلکه از همان ابتدا با ارزشهایی چون همدلی، عدالت اجتماعی و احترام به تنوع فرهنگی نیز رشد کنند.
گذشته از نوستالژی و خاطرات مشترک، سوال اساسی این است: ما چه میراثی را به نسلهای بعدی منتقل میکنیم؟ ادامه دادن صرف به سنتهای قدیمی و جشن گرفتن نویسندهای که بخشی از آثارش مسئلهدار است، ممکن است مانع کشف داستانهای جدید و نویسندگان متنوع شود. اما مواجهه آگاهانه با این میراث میتواند پلی باشد برای ورود به دنیایی وسیعتر و متنوعتر از ادبیات کودک.
به عبارت دیگر، گذر از سئوس نه نفی شادی و طنز اوست و نه تحمیل سانسور؛ بلکه فرصتی است برای ایجاد تعادل میان لذت خواندن، نوستالژی و آگاهی اجتماعی. ادبیات کودک باید همواره زنده و متنوع باشد، پلی میان گذشته و آینده، میان سرگرمی و آموزش، میان طنز و واقعیت. و این تنها زمانی ممکن است که کودکان با نویسندگان و داستانهای متنوع آشنا شوند، داستانهایی که میتوانند شادی، خنده و تخیل را با درکی از جهان واقعی و متنوع ترکیب کنند.
در نهایت اینکه به گفته یکی از منتقدان کتابهای سئوس «ما باید بدانیم چه چیزی را برداریم و چه چیزی را پشت سر بگذاریم و امیدوار باشیم که آینده با شفقت به ما نگاه کند.» این جمله میتواند سرخط حرکت ادبیات کودک در دهههای پیش رو باشد: آگاهی، تنوع و شادی، در کنار هم.
نظر شما