سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هشتصد و هفتاد و چهارمین شب از شبهای بخارا به مناسبت چاپ تازهای از کتاب «خزران» (ماجرای نویهودیان خزر و برآمدن اسرائیل) تألیف آرتور کستلر، با ترجمه استاد محمدعلی موحد که از سوی انتشارات خوارزمی منتشر شده است، به نقد و بررسی این اثر اختصاص یافت. در این مراسم که در ساعت پنج بعد از ظهر دوشنبه بیستم مرداد ۱۴۰۴ در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد، دکتر گودرز رشتیانی، دکتر پیام شمسالدینی و علی دهباشی درباره وجوه گوناگون کتاب «خزران» سخنرانی کردند.

گودرز رشتیانی: هدف کستلر «از بین بردن اسطوره نژاد یهودی» است
گودرز رشتیانی، استاد تاریخ دانشگاه تهران در این نشست ضمن سپاس از علی دهباشی برای برپایی این نشست، از محمدعلی موحد برای ترجمه کتاب و انتشارات خوارزمی برای چاپ کتاب «خزران» گفت: حدود ۶۵۰ م: خزرها، قومی ترکتبار، پس از فروپاشی خاقانات ترک غربی در شمال قفقاز و اطراف دریای خزر قدرت میگیرند. در ۶۵۰ –۷۲۰ م: حاکمیت آنها در استپهای اوراسیا تثبیت شد و کنترل مسیرهای تجاری بین بیزانس و خلافت اسلامی را داشتند. در ۷۳۷ م: خزرها از سپاه خلافت اموی به فرماندهی مروان بن محمد شکست خوردند، اما استقلال خود را حفظ میکنند. در حدود ۷۴۰ م: بر اساس منابع عبری (مثل نامه خزر) و اسلامی (مانند ابن فضلان و یعقوبی)، نخبگان و دربار خزر به یهودیت میگرایند. شواهد از عمومی شدن این گرایش محدود و نامشخص است. در ۷۵۰–۹۰۰ م: اوج قدرت امپراتوری خزر؛ کنترل بخشهایی از اوکراین، روسیه جنوبی، قفقاز و قزاقستان غربی روابط نزدیک با بیزانس علیه خلفای عباسی شکل گرفت. در ۹۶۵ م: حمله شاهزاده سواتوسلاو یکم از کیِف، شکست سنگین و آغاز فروپاشی قدرت خزر بود و حدود ۱۰۰۰ م: ساختار حکومتی خزر ناپدید و جمعیت آنها در میان اقوام ترک، اسلاو و قفقازی جذب شد.
استاد تاریخ دانشگاه تهران افزود: خزرها با ساسانیان (پیش از ۶۵۰ م): در سدههای ۵ و ۶ م، پیش از تشکیل کامل امپراتوری خزر، قبایل ترکتبار استپی (از جمله نیاکان خزرها) در قالب اتحادهای نظامی گاه با ساسانیان علیه هپتالیان و گاه علیه ساسانیان در قالب اتحاد با بیزانس همکاری میکردند. شواهدی از حملات به قفقاز جنوبی و نبرد در دربند و آلبانیای قفقاز وجود دارد. شهر دَرْبَند (Derbent) در جمهوری داغستانِ امروزی روسیه یکی از کهنترین شهرهای قفقاز است و از نظر تاریخی یک دروازه استراتژیک میان دشتهای استپی شمال و فلات ایران بوده است. علت و چگونگی ساخت آن را باید در پیوند میان جغرافیا و سیاست امپراتوری ساسانی جستجو کرد.
گودرز رشتیانی علت ساخت دربند را جغرافیای استراتژیک، تهدیدهای شمالی و کنترل تجارت و مالیات ذکر و بیان کرد: منطقه دربند باریکترین گذرگاه طبیعی بین دریای خزر و رشتهکوه قفقاز است؛ عرض آن در قدیم حدود ۳ کیلومتر بود، این گذرگاه مسیر اصلی هجوم قبایل استپی (هونها، خزرها، آوارها و…) به قفقاز جنوبی و فلات ایران بود. از سده سوم میلادی به بعد، موجهای مهاجرت و تهاجم از استپهای شمالی به مرزهای ساسانی شدت گرفت. ساسانیان نیاز داشتند «دروازه قفقاز» را قفل کنند. گذرگاه دربند نه فقط مسیر نظامی، بلکه راه تجاری حیاتی بود که کالاها از طریق آن بین دشتهای شمالی، قفقاز، ایران و حتی جاده ابریشم رد و بدل میشد.
استاد تاریخ دانشگاه تهران در ادامه گفت: شواهد باستانشناسی نشان میدهد که پیش از ساسانیان، استحکامات کوچکی در این محل وجود داشته، اما کار بزرگ ساماندهی و سنگیسازی آن به دوره ساسانی بازمیگردد. سازنده اصلی خسرو انوشیروان (خسرو اول، حکومت ۵۳۱–۵۷۹ م)؛ است هر چند برخی منابع ساخت نخستین فاز را به قباد یکم (۴۸۸–۵۳۱ م) نسبت میدهند. دو دیوار سنگی عظیم (هرکدام به طول حدود ۳٫۵ کیلومتر) از دامنه کوه قفقاز تا ساحل دریای خزر کشیده شد. این دیوارها شهر را در میانه خود قرار میدادند. بیش از ۳۰ برج دیدهبانی در طول دیوارها ساخته شد. چند دروازه مستحکم برای عبور کاروانها و نیروهای نظامی. «دربند» در فارسی به معنای «درِ بسته» است و نام لاتینی–یونانی آن Caspiae Portae («دروازه خزر») هم همین معنا را دارد. در عربی هم به صورت «بابالابواب» آمده است.
گودرز رشتیانی افزود: پس از فتح اسلامی (قرن ۷ م)، دربند همچنان یک دژ مرزی مهم باقی ماند و در جنگهای عرب و خزر بارها نقش کلیدی داشت. بعدها در دوره عباسی و سپس در قرون وسطی تحت نفوذ محلی و گاه خزرها، روسها و مغولها قرار گرفت، اما موقعیت استراتژیک آن هرگز کماهمیت نشد. امروز بخشهایی از دیوار و قلعه ساسانی هنوز پابرجاست و دربند در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. بیزانس متحد راهبردی خزرها در برابر اعراب بود. ازدواج شاهزاده بیزانسی کنستانتین پنجم با شاهدخت خزر (چیرکوا / ایرنه) نمونهای از این اتحاد است. بیزانس در جنگهایش علیه خلافت بهشدت بر حمایت خزرها در جبهه قفقاز تکیه داشت. با خلافت اسلامی (۶۵۰–۸۰۰ م)؛ روابط عمدتاً خصمانه بود، بهویژه در «جنگهای عرب و خزر» (۶۵۲–۷۳۷ م) که با پیشرویهای متقابل و در نهایت یک صلح نسبی پایان یافت. تجارت میان دو طرف همچنان ادامه داشت. خزرها با پادشاهی آلبانیای قفقاز، ارمنستان و ایبریا (گرجستان باستان) روابط پیچیدهای داشتند. گاهی متحد بیزانس بودند و گاهی برای دریافت باج از این شاهنشاهیها فشار میآوردند. مسیرهای تجاری و نظامی قفقاز جنوبی برایشان استراتژیک بود.

وی به نام انگلیسی کتاب اشاره و بیان کرد: (The Thirteenth Tribe: The Khazar Empire and its Heritage, 1976) این کتاب در سال ۱۹۷۶، توسط انتشارات Random House در نیویورک منتشر شد و کتاب در دو بخش اصلی نوشته شده است. بخش تاریخی کتاب روایت شکلگیری، اوج و سقوط امپراتوری خزر از قرن هفتم تا دهم میلادی، با تمرکز ویژه بر ماجرای گرایش نخبگان خزر به یهودیت در حدود سال ۷۴۰ م را پوشش میدهد. بسط فرضیهای که کستلر آن را «فرضیه خزر» مینامد؛ یعنی اینکه پس از فروپاشی امپراتوری خزر، جمعیت قابل توجهی از خزرهای یهودیشده به اروپای شرقی مهاجرت کرده و هسته اصلی جمعیت یهودیان اشکنازی را تشکیل دادند.
دکتر رشتیانی با اشاره به منابع کتاب «خزران» گفت: متون عبری مانند «نامه خزر» (Kuzari Letter) و کتاب «الکوزاری» اثر یهودای هلوی (قرن ۱۲). منابع عربی و اسلامی مانند نوشتههای ابن فضلان، مسعودی، و یعقوبی. تاریخنگاران بیزانسی (مانند تئوفانس) و گزارشهای جغرافیدانان قرون میانه از جمله این منابع است و از آثار دانشگاهی محدود زمان خودش، بهویژه کتاب The History of the Jewish Khazars اثر داگلاس دانلپ (۱۹۵۴) نیر بهره برده است.
وی افزود: کستلر معتقد است که بخش عمده یهودیان اروپای شرقی – که بعدها به اشکنازیها معروف شدند – تبارشان به دوازده قبیله بنیاسرائیل بازنمیگردد، بلکه بیشتر به خزرهای ترکتبار و یهودیشده مربوط میشود. بهگفته او، پس از شکست خزرها (۹۶۵ م) و نابودی سیاسیشان (حدود ۱۰۰۰ م)، موجی از مهاجرت به سمت نواحی لهستان، لیتوانی و روسیه غربی شکل گرفت و این مهاجران در طول قرون بعد، فرهنگ و زبان ییدیش را شکل دادند.
استاد تاریخ دانشگاه تهران بیان کرد: در مقدمه، کستلر صریح میگوید هدفش «از بین بردن اسطوره نژاد یهودی» است. او معتقد بود اگر مردم بفهمند بخش بزرگی از یهودیان، از نظر تبارشناسی به اسرائیلیهای باستانی مربوط نیستند، نژادپرستی علیه آنها (بهویژه یهودستیزی بر مبنای خون و نژاد) کاهش مییابد. عنوان «قبیله سیزدهم»، اشاره به اضافهشدن یک «قبیله جدید» به دوازده قبیله بنیاسرائیل، که به باور او از نظر قومی بیگانه با خاورمیانه باستان بودند، اما با پذیرش یهودیت به بخشی از جهان یهودیت تبدیل شدند.
رشتیانی با اشاره به سبک نگارش کتاب گفت: «خزران» ترکیبی از روایت تاریخی، تحلیل سیاسی–اجتماعی، و زبان روزنامهنگاری جذاب است. این باعث شده کتاب برای مخاطب عام گیرا باشد، اما از نگاه دانشگاهی، همین سبک غیرتخصصی و استفاده از فرضیههای پرریسک نقطه ضعف بهشمار میآید.
وی به بازخورد اولیه این کتاب در دهه ۱۹۷۰ اشاره و بیان کرد: برخی روزنامهنگاران و نویسندگان (مثل Fitzroy Maclean در New York Times) آن را «انگیزشی و خواندنی» دانستند. در مقابل، منتقدان دانشگاهی آن را اثری پر از حدس و فاقد پشتوانه محکم ارزیابی کردند.
رشتیانی در ادامه گفت: آرتور کستلر نویسنده، روزنامهنگار و متفکر مجارستانی–بریتانیایی بود که زندگیاش ترکیبی از ماجراجویی سیاسی، فعالیتهای فکری و جنجالهای شخصی بود. فرضیه کستلر از نظر علمی فاقد پشتوانه و در جامعه پژوهشی رد شده، هر چند بهعنوان یک اثر عامهپسند و بحثبرانگیز شناخته میشود. مشهورترین کتابش رمان «ظلمت در نیمروز» (Darkness at Noon) است، یک اثر سیاسی قدرتمند درباره دادگاههای نمایشی استالین که نقش مهمی در شکلگیری دیدگاه غرب نسبت به کمونیسم شوروی داشت. «قبیله سیزدهم» (۱۹۷۶) نیز یکی از آثار جنجالی اوست که بیشتر به خاطر فرضیه خزر مطرح شد.
وی افزود: کستلر شخصیتی پرحاشیه داشت؛ هم به دلیل روابط متعدد و سبک زندگی پرتنش، هم دیدگاههای رادیکالش. در اواخر عمر به بیماری پارکینسون و سرطان مبتلا شد. در سال ۱۹۸۳ در لندن به همراه همسرش، با توافق دوطرفه، خودکشی کرد. کستلر از آن نویسندگانی بود که زندگیاش به اندازه کتابهایش، سرشار از چالش، مهاجرت و تغییر ایدئولوژی بود. همین تنوع تجربهها باعث شد نوشتههایش هم ترکیبی از تاریخ، سیاست، روانشناسی و گاهی حدسهای بزرگ باشد.

ادعای کستلر به راحتی قابل اثبات نیست
همچنین پیام شمسالدینی، پژوهشگر تاریخ در این نشست گفت: داستان آشنایی من با کتاب خزران برمیگردد به آشنایی من با دکتر محسن جعفری مذهب، زمانی که پژوهشی در زمینه نامشناسی سلطنتی انجام میدادم، این پرسش برایم پیش آمد که چرا در زمان سلجوقیان نامهایی مانند داوود کاربرد دارد که دکتر جعفری مذهب به من توصیه کرد کتاب «خزران» را مطالعه کنم. پس از مطالعه دنیای جدیدی به روی من باز شد.
وی افزود: قوم خزری، قومی است که ناگهان بین دو امپراتوری عرب اسلامی و بیزانس به دین دیگری گرایش پیدا کردند. شاید از نظر ژئوپلیتیک نیز بتوان این موضوع را بررسی کرد. یعنی رویکرد سیاسی نیز در آن بوده است.
این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: محمدعلی موحد را همه میشناسیم و نثر ایشان نیاز به توضیح و شرح ندارد. اما آغازگری کستلر سبب شد تا راهی برای شناخت زیرساخت ایدئولوژیک اسرائیل باز شود. اما آنچه که ادعا میشود را به راحتی نمیتوانیم اثبات کنیم. هر انسانی حق دارد که مکان زندگی خویش را آگاهانه انتخاب کند اما این اندیشه که یهودیان باید به یک سرزمین برگردند، اشتباه است.
وی در ادامه گفت: اندیشه دیگر اینکه روی دیگر صهیونیسم یهودستیزی است، با لطایفالحیل مردم یهود را کوچاندند و به یک منطقه بردند. این اندیشه که هر چه یهودی هست باید در این سرزمین جمع شود، اندیشه درستی نیست. در یک سوم ابتدای کتاب «خزران» به هر منبعی که اشاره میشود، همه در اختیار ما قرار دارد اما چرا این نکته به جریانی جهانی تبدیل شد، به دلیل اهمیت روایتسازی است. ما برای اینکه مظلومیت مردم فلسطین را به اثبات برسانیم، باید مطالعه بیشتری بر روی این موضوع انجام بدهیم. روند مطالعات یهودشناسی در ایران روند پیوسته و گسسته است. دستکم از آنجایی که ما منابع کستلر را در اختیار داریم، از قبل باید در این مطالعه پیشتاز میبودیم.
پیام شمسالدینی افزود: نکته مهم این است که ما نام دریای خزر را داریم، مبادلات اقتصادی و اجتماعی در این منطقه انجام میگیرد اما به دلیل اینکه به این دریا توجه نداشتیم، مطالعات بر روی این منطقه نیز تا امروز هیچگاه برای ما اهمیت پیدا نکرده است.

باید مقدمه محمدعلی موحد را چند دور خواند
علی دهباشی، مدیر مسئول نشریه بخارا و فعال فرهنگی نیز در این نشست گفت: کتاب «خزران» کتاب دشواری است. من زمانی که این کتاب برای نخستین بار چاپ شد آن را تهیه کردم اما به تدریج لایههای مختلف کتاب را دریافتم. همانگونه که دکتر گودرز رشتیانی به خوبی فصلهای ابتدایی کتاب را جزء قسمتهای مورد توجه کتاب بیان کرد.
وی افزود: مقدمه محمدعلی موحد نیز در این کتاب بسیار مهم و مورد توجه است و باید آن را چندین دور خواند.
دهباشی بیان کرد: هرچه هست تا بررسیهای بیشتری در این زمینه انجام نشود، نمیتوان در مورد این قوم حکم قطعی داد. به هر حال آنچه که امروز در تاریخ اتفاق میافتد، غیرقابل تغییر است. وجدان بشریت تکان خورده است، این شوخی نیست؛ ۲۰۰ هزار نفر در لندن برای پشتیبانی از کودکان غزه تظاهرات کردند اما روشنفکران ایران هیچ کاری برای کودکان غزه انجام ندادهاند.
وی همچنین بخشی از مقدمه محمدعلی موحد را از کتاب «خزران» خواند.

«خزران» مسیر خزرشناسی را سرعت بخشید
در پایان نشست نیز دکتر گودرز رشتیانی در پاسخ به پرسش یکی از حاضران که بیان کرد: جنگ پیرامونی نشانه کمی نیست، شاید آنچه را آرتور کستلر بیان کرد، به راحتی نباید رد کرد، گفت: هیچوقت پرونده مطالعه بر روی یک موضوع تاریخی بسته نمیشود، پروندههای تاریخی همیشه باز هستند. نظریه کستلر که در کتاب خزران بیان شده، یک ادعا است و ممکن است نظریات جدیدی مطرح شود.
وی افزود: نویسنده این کتاب خیلی کار مورخانهای انجام نداده است. بر این ادعای کستلر که همه خزرها یهودی شدند، به لهستان رفتند و دین را نیز با خود بردند، اختلاف نظر جدی وجود دارد و مورخان مختلف با او هم نظر نیستند. باب مطالعه در این زمینه همچنان باز است و در عین حال رد کردن همه اینها نیز کار سادهای نیست، در جاهایی از کتاب دلایلی میآورد که به سادگی نمیتوان رد کرد. از سوی دیگر نیز این کتاب سیاستزده شده است که بعدها بر ضد خود کستلر از آن استفاده شد. کتاب «خزران» از این نظر مهم است که مسیر خزرشناسی را سرعت بخشید.
نظر شما