سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -علیرضا فرهادی: احسان شاهقاسمی، دانشیار علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران، از پژوهشگرانی است که همواره در تلاقی رسانه، فلسفه و فناوری قلم زده است. یکی از تازهترین آثار او با عنوان «AI؛ آیندهای انسانی» که در شماره سال ۲۰۲۵ مجله مطالعات فضای مجازی منتشر شده، پاسخی ریشهدار و سنجیده به نگرانیهای فزاینده درباره سلطهی هوش مصنوعی بر انسان ارائه میدهد.
دکتر شاهقاسمی در این مقاله، در قالب یک پژوهش بینرشتهای، سعی دارد نقش هوش مصنوعی در جامعهی انسانی را در چارچوبی فلسفی–انتقادی ارزیابی کند. پرسش محوری او ناظر به میزان توان بالقوهی AI برای غلبه بر ارادهی انسان است؛ موضوعی که این روزها با رشد سریع فناوریهای زبانی، عاملمحور و مولد، به یکی از دغدغههای مهم عمومی و دانشگاهی تبدیل شده است.
در این مقاله، شاهقاسمی با ترکیبی از تحلیل تاریخی-تطبیقی، بررسی فلسفی و تحلیل گفتمان انتقادی—که سیر تحول فناوریهای محاسباتی از سیستمهای ابتدایی ثبت اعداد تا رایانش کوانتومی را دربر میگیرد—استدلال میکند که AI هرچند ابزاری قدرتمند است، اما فاقد خودمختاری، خودافزایی و نیت مستقل است؛ بنابراین نمیتواند جایگزینی کامل برای تصمیمگیری انسانی باشد.
بازخوانی گذشته برای فهم آینده
در مقدمه مقاله، نویسنده با اشاره به نقل قول منسوب به اینشتین درباره نگرانی از سبقت فناوری بر تعاملات انسانی، خاطرنشان میکند که این ترسها پدیدهای نو نیستند و تاریخ نشان داده که انسان همواره پس از عبور از شوک اولیه فناوریهای نو، توانسته است آنها را مهار و در جهت منافع جمعی ساماندهی کند.
نویسنده در تحلیل تاریخی خود، از تحول ابزارهای محاسباتی آغاز میکند—از نشانههای ابتدایی شمارش، سنگنوشتهها، و ابزارهای باستانی گرفته تا رایانههای کوانتومی امروزی—تا نشان دهد که نوآوری فناورانه در واقع تداوم ظرفیت یادگیری و سازماندهی جمعی بشر بوده است.
از Silly Season تا فلسفه ذهن
یکی از فصول تأملبرانگیز مقاله، تحلیلی است از آنچه شاهقاسمی آن را «فصل احمقانه» (Silly Season) مینامد: مقطعی که رسانهها و جامعه آکادمیک، دچار هیجانزدگی و اغراق درباره توانمندیهای یک فناوری جدید—در اینجا ChatGPT—میشوند. شاهقاسمی این وضعیت را با تکیه بر نظریه مایکل توماسیلو درباره ارتباط همگرایانه انسانها تحلیل کرده و آن را امری روانشناختی و گفتمانی میداند.
در ادامه، با نگاهی فلسفی به نظریات هوبرت دریفوس، جان سرل و دیگر فیلسوفان ذهن، نویسنده ادعا میکند که AI فاقد «دانش مجسم» (embodied cognition) و درک زمینهای اصیل است و هرگونه عملکرد آن همواره در چارچوب دادهها، اهداف و ساختارهایی است که انسانها از پیش تعیین کردهاند.
فناوری بهمثابه استمرار فرهنگ انسانی
رویکرد تاریخی-مقایسهای مقاله از دیگر نقاط قوت آن است. شاهقاسمی با ارجاع به ادوار مختلف تمدن، از انقلاب کشاورزی تا اختراع خط، نشان میدهد که تحول در ابزارهای اندیشهورزی و محاسبهگری، همواره امری انسانی و فرهنگی بوده است. از این منظر، رایانه نیز نه نقطه گسست، بلکه ادامهی روند ابزارسازی بشر است.
نویسنده با اشاره به مثالهایی از تاریخ علم، مانند نظریههای انرژی ارگون ویلهم رایش، همچنین به ما یادآور میشود که شیفتگی یا ترسهای افراطی درباره فناوری، پدیدههایی تکرارشونده و تا حدی احساسی هستند. مثالهایی مانند نوشتار، ماشینبافی ژاکارد یا حتی بازی شطرنج کاسپارف و دیپبلو، در مقاله بهعنوان نشانههایی از تداوم توان کنترل انسان بر فناوری ذکر شدهاند.
اما محدودیتها کجایند؟
با تمام این قوتها، مقاله شاهقاسمی در تحلیل برخی تحولات تازه در حوزه AI کمعمق به نظر میرسد. برای نمونه، موج جدید هوش مصنوعی عاملمحور (Agentic AI) و توسعه سیستمهای نیمهخودمختار که توانایی برنامهریزی، تصمیمگیری و تعامل چندمرحلهای دارند، در مقاله جایی ندارد.
دیدگاه نویسنده درباره عدم خودمختاری AI مبتنی بر مفاهیم کلاسیک فلسفی است، بیآنکه به شواهد تجربی جدیدی که حاکی از گسترش قدرت عاملمندی در ماشینها هستند، اشاره شود. چنین خلائی، تحلیل را تا حدی نظری و آرمانشهری جلوه میدهد، در حالی که تجربه بازار و صنعت، نشانههایی از تحول عینی در الگوهای استقلال عاملها نشان میدهد.
غیاب حاکمیت جهانی در تحلیل
نکته مغفول دیگر، کاستی در بررسی ابعاد حاکمیتی و سیاستگذاری بینالمللی در زمینه AI است. شاهقاسمی بیشتر به ظرفیتهای درونی جوامع و سازوکارهای تاریخی اشاره دارد؛ اما امروز که قوانین حاکمیتی مانند AI Act اتحادیه اروپا یا چارچوبهای اخلاقی گروه G7 در حال شکلگیریاند، تحلیل جدی از نظم حقوقی جهانی ضروری است.
نهادهایی مانند شورای امنیت سازمان ملل و اتاق فکر آتلانتیک کونسل بارها به خلاء نگرانکننده «حاکمیت جهانی» در حوزه هوش مصنوعی اشاره کردهاند. بهویژه مفهوم «Sovereign AI» یا «هوش مصنوعی حاکمیتی» —که بر دوگانهسازی میان استقلال ملی و نیاز به همکاری جهانی دلالت دارد—از مهمترین مسائل حال حاضر است که در مقاله مورد توجه قرار نگرفته است.
نتیجهگیری: دفاع از انسانمحوری، با چاشنی واقعگرایی
مقاله «AI؛ آیندهای انسانی» با دفاع از انسانمحوری در عصر فناوری، تلاش ارزشمندی برای بازسازی اعتماد به توانایی انسانی در مهار ابزارهای نو است. این مقاله نه تنها هراسهای دیستوپیایی را به چالش میکشد، بلکه با نگاهی میانرشتهای، تاریخ و فلسفه را به گفتوگوی جدید درباره هوش مصنوعی دعوت میکند
در نهایت، اگرچه هنوز «ماشینها» ما را به سلطه خود درنیاوردهاند، اما آیندهای انسانی تنها در گرو بیداری، گفتگو و حکمرانی هوشمندانه باقی خواهد ماند.
منابع:
شاهقاسمی، احسان (۲۰۲۵). «AI؛ آیندهای انسانی». مطالعات فضای مجازی، ۱(۱)، ۲۳–۴۸. https://doi.org/10.22059/jcss.2025.389027.1123
Dentons (2025). AI Trends for 2025. https://www.dentons.com/...
Atlantic Council (2025). Sovereign Remedies: Between AI Autonomy and Control. https://www.atlanticcouncil.org/...
Forbes (2025). AI Governance in 2025. https://www.forbes.com/…
نظر شما