چهارشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
زلزله در باورهای تئولوژیک

کتاب، روایتی صمیمی، جسورانه و در عین حال فلسفی از یکی از کهن‌ترین و پیچیده‌ترین چالش‌های ایمان دینی است: «چرا شر وجود دارد؟» اثر حاضر با نگاهی تلفیقی از فلسفه دین، فلسفه اخلاق و تجربه زیسته می‌کوشد باور به خدای اخلاقی را با واقعیات دردناک شرور جهان آشتی داده، مسئله شر را از ارتفاعات انتزاعی به کوچه و خیابان، به مترو و صف نان، و به اتاق قرنطینه کرونایی ‌بکشاند.

به‌گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) رضا دستجردی: «خطا بر قلم صنع؟: خدای اخلاقی و شرور گزاف» نوشته حسین سخنور که به‌همت کتاب طه منتشر شده، اثری جذاب در قلمرو فلسفه دین و اخلاق است که با محوریت مسئله شر، پرسش‌های دیرینه اما زنده‌ای را در باب خدا، عدالت، رنج و انسان مطرح می‌کند. کتاب، برخلاف بسیاری از آثار صرفاً نظری، از متن زندگی واقعی و تجربیات شخصی نویسنده می‌جوشد و همین امر به آن صمیمیت، عمق و ضرورت بخشیده است.

«خطا بر قلم صنع؟» در اصل، نسخه‌ای بازنگری‌شده از پایان‌نامه کارشناسی ارشد نویسنده در رشته فلسفه دین است، با راهنمایی دکتر ابوالقاسم فنایی، فیلسوف اخلاق و مدرس دانشگاه. اما این اثر به‌هیچ‌وجه حالت آکادمیک خشک ندارد. نویسنده از همان آغاز، با صراحت و صداقت، می‌گوید دغدغه‌اش در این تحقیق نه کسب نمره و مدرک، بلکه پاسخی به سوالی وجودی و عمومی است: «اگر خدایی هست که قادر، عالم و خیرخواه است، پس چرا شر در جهان وجود دارد؟».

کرونا، نقطه عزیمت او برای ورود مجدد به این مسئله است. کتاب نیز آنچنان که از مقدمه آن برمی‌آید در همان دوران به دست ناشر سپرده شده بوده و بحران جهانی کووید -۱۹ با همه مصائبش، برای مولف نه صرفاً یک معضل بهداشتی، که زلزله‌ای فلسفی و الهیاتی است؛ همان‌طور که زلزله لیسبون در قرن هجدهم و هولوکاست در قرن بیستم از این قبیل بودند. این رخدادها، تصویر سنتی از خدا را در ذهن میلیون‌ها انسان دچار تردید کرده‌اند. سخنور به‌خوبی این موضوع را درمی‌یابد و نشان می‌دهد که مسئله شر از حاشیه فلسفه به متن زندگی روزمره آمده است.

زلزله در باورهای تئولوژیک

نویسنده با الهام از ویتگنشتاین و رویکردهای فلسفه کاربردی، فلسفه را نه برای فلسفه، بلکه برای درمان درونی انسان معاصر می‌خواهد. او معتقد است دوران «فلسفه برای فلسفه» گذشته است. انسان مدرن، رنج‌دیده از جنگ، فقر، ویروس و بی‌عدالتی، دیگر حوصله نظریه‌پردازی‌های انتزاعی را ندارد. او فلسفه را برای تسکین دردهایش می‌خواهد، و اگر به فلسفه دین روی می‌آورد، برای آن است که به پرسش‌هایی چون «چرا خدا کاری نمی‌کند؟» پاسخ بیابد، نه اینکه درباره حدوث ذاتی و مثال منفصل بحث کند.

از این‌روی، کتاب سخنور سرشار از ارجاع به واقعیت زیسته انسان امروز است. از آوارگی کودکان سوری گرفته تا فقر آفریقا، از زلزله کرمانشاه تا بیمارستان‌های پر از بیماران کرونایی، همه و همه در ذهن پرسشگر نویسنده حضور دارند. فلسفه در اینجا از برج عاج به زمین آمده، همان‌طور که سقراط می‌خواست.

نویسنده در درآمد کتاب، به‌درستی نشان می‌دهد که کارکردی شدن دین و فلسفه از ویژگی‌های دوران معاصر است. اگر زمانی دین از انسان طلب می‌کرد، امروز انسان از دین می‌پرسد: «تو برای من چه می‌کنی؟». فلسفه دین نیز در این فضا شکل می‌گیرد؛ فلسفه‌ای که نه فقط برای متدینان، بلکه برای خداناباوران نیز موضوعیت دارد. مسئله شر، از جمله این مباحث است که دیندار و بی‌دین، هر دو را درگیر کرده است.

زلزله در باورهای تئولوژیک

سخنور با ظرافت نشان می‌دهد که حتی خداناباوران نیز نمی‌توانند از مسئله شر بگریزند. آن‌ها نیز باید تبیین کنند که چرا شر وجود دارد، چرا بی‌گناهان می‌میرند، و چرا کودکان گرسنه‌اند. در اینجا، مسئله شر به مسئله‌ای انسانی و جهان‌شمول بدل می‌شود؛ و فلسفه دین، دانشی برای همه.

کتاب در ساختار خود، پس از طرح کلیات و پیش‌زمینه تاریخی و مفهومی مسئله شر، در گامی خلاقانه آن را از منظر فلسفه اخلاق بررسی می‌کند؛ رویکردی که کمتر در آثار فارسی دیده شده است. نویسنده با بررسی سه مکتب عمده اخلاقی، وظیفه‌گرایی، نتیجه‌گرایی، و فضیلت‌گرایی نشان می‌دهد که در درون هر کدام از این نظام‌ها می‌توان پاسخی برای دفاع از خدا در برابر شرور یافت.

این تلاش نه برای «توجیه» خام و دفاع سطحی از خدا، بلکه کوششی سنجیده و چندلایه است برای نشان دادن این‌که خدای اخلاقی می‌تواند با شرور جهان همزیستی داشته باشد، بی‌آنکه متهم به بی‌عدالتی یا بی‌اعتنایی شود. سخنور در این مسیر، از حملات رایج فیلسوفان خداناباور عبور می‌کند و سعی دارد نشان دهد در هر دستگاه اخلاقی، می‌توان تصمیمات الهی را «اخلاقی» دانست.

نویسنده در جمع‌بندی اثر، به آگاهی از ناتمامی مسیر خود اذعان می‌کند. او پیشنهاد می‌دهد که در گام بعدی، به بُعد روان‌شناختی مسئله شر بپردازد؛ جنبه‌ای که به‌زعم او، هم دشوار است و هم جذاب، و نیاز به ترکیب فلسفه دین، روان‌شناسی، و روان‌پزشکی دارد. او اشاره می‌کند که در ایران، روان‌شناسی دین هنوز مهجور است و برای پرداختن جدی به مسئله شر از این منظر، باید تقریباً از صفر آغاز کرد. این رویکرد، کتاب را در مرزهای مطالعات میان‌رشته‌ای قرار می‌دهد و چشم‌اندازی باز برای پژوهش‌های آتی ارائه می‌نماید. سخنور در عین حال فروتنانه می‌پذیرد که اثرش کامل نیست، اما امیدوار است بتواند گامی در مسیر گفت‌وگوی جدی‌تر درباره یکی از مهم‌ترین مسائل ایمان و خردورزی باشد.

یکی دیگر از امتیازات کتاب، نثر آن است. زبان نویسنده نه‌تنها علمی و منسجم، بلکه صمیمی و گاه شاعرانه است. او از مثال‌های ملموس بهره می‌گیرد، از مترو و صف نان حرف می‌زند، و با خواننده گفت‌وگو می‌کند. این سبک نگارش باعث می‌شود کتاب نه‌فقط برای دانشجویان فلسفه، بلکه برای همه کسانی که در جست‌وجوی فهمی بهتر از جهان و رنج‌های آن‌اند، جذاب و قابل خواندن باشد.

شاید مهم‌ترین ویژگی این اثر، دغدغه‌مندی نویسنده باشد. او با تأثیرپذیری از علی شریعتی، رویکردی متعهد و مسئولانه به دین‌پژوهی دارد. فلسفه برای او نه ابزار تفاخر، بلکه راهی برای همدلی با انسان رنج‌کشیده است. در روزگاری که بسیاری از متفکران در برج‌های نظریات خود اسیرند، این رویکرد انسانی، شایسته ستایش است.

کوتاه سخن آنکه، «خطا بر قلم صنع؟» اثر حسین سخنور، نوشته‌ای دردمندانه، متفکرانه و خلاقانه درباره مسئله شر است. اثری که فلسفه را از حوزه انتزاعی به میدان زندگی واقعی می‌آورد و مسئله‌ای کهن را در پرتو چالش‌های معاصر بازمی‌خواند. نویسنده با ترکیب فلسفه دین، اخلاق، روان‌شناسی و تجربه زیسته، تلاشی موفق دارد برای بازاندیشی در تصویر سنتی از خدا و اخلاق، بی‌آن‌که به پوچی یا بی‌خدایی فروغلتد.

«خطا بر قلم صنع؟: خدای اخلاقی و شرور گزاف» در ۱۲۸ صفحه به‌همت کتاب طه منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها