سه‌شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
عشق یا حقیقت، مسأله این است

جنت لوئیس در رمان «زوجه‌ی مارتَن گِر»، که آن را براساس ماجرایی واقعی نوشته، داستان زنی را روایت می‌کند که باید میان دروغی که به خوشبختی و زندگی‌ای با عشق می‌انجامد و حقیقتی که یک‌عمر بدبختی‌اش را رقم می‌زند، یکی را انتخاب کند.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مانی سپهری: چه عواملی می‌تواند نویسنده را به تحقیق در ماجرایی واقعی که در گذشته‌ای دور رخ داده است، و نوشتن درباره آن برانگیزد؟ قاعدتاً بارِ دراماتیک موضوع، جذابیت ماجرا به‌عنوان چیزی که بتوان تعریفش کرد و خواننده را جذب کرد و نیز، اگر با نویسنده‌ای جدی و متفکر سروکار داشته باشیم، پیچیدگی‌های پنهان در ماجرا و پیچیدگی‌های شخصیت‌هایی که نقش اصلی را در آن ایفا کرده‌اند و ناگفته‌هایی احتمالی و بالقوه که در روایت و اسناد تاریخی مخفی مانده‌اند و خوراک تخیل‌اند، از جمله عواملی هستند که واقعه‌ای تاریخی را برای داستان‌نویس جذاب و تخیل او را برای خلق داستان فعال می‌کنند. همچنین نویسنده معمولاً به موضوعات و رویدادهایی از گذشته حساس می‌شود که به‌نحوی بازنمود مسائل اکنون او و جامعه و جهان او هستند. نویسنده کاربلد، همیشه معاصر است، حتی وقتی که از گذشته‌های دور می‌نویسد و رویدادها و آدم‌های مربوط به زمانه‌ای بسیار دور از عصر خود را دستمایه کارش قرار می‌دهد. یادمان باشد که نوشتن داستان تاریخی کاری‌ست بس دشوار و تحقیق فراوان می‌طلبد. نویسنده باید علاوه بر تحقیق در چندوچون رویدادهای تاریخی که در داستانش به آن‌ها می‌پردازد، اطلاعاتی هم از جزئیات مربوط به زندگی روزمره آن دوران تاریخی و سبک زندگی و آداب و رسوم مردم آن روزگار و پس‌زمینه رویدادها داشته باشد تا بتواند آن دوره را به‌شیوه‌ای ملموس و باورپذیر و تجسم بخشد و به کلی‌گویی درباره‌اش بسنده نکند، چراکه جزئیات هستند که داستان را داستان می‌کنند.

حال ببینیم در مورد رمان کوتاه «زوجه‌ی مارتَن گِر» جنت لوئیس که موضوع این نوشته است، چه عامل یا عواملی می‌تواند نویسنده را به نوشتن درباب واقعه‌ای که دستمایه نگارش این رمان بوده برانگیخته باشد. با خواندن رمان می‌توان حدس زد که مسائلی چون موقعیت زنان در جوامع مردسالار و ماندن بر سر دوراهیِ انتخاب میان عشق و گفتن حقیقتی که بیانش مانع عشق و خوشبختی است، از جمله عناصر دراماتیک و مفهومیِ پیچیده‌ای باشند که داستان واقعی مردی به نام مارتن گر و همسر او، برتراند دو رول، را به موضوعی جذاب برای داستان‌پردازی جنت لوئیس بدل کرده‌اند.

عشق یا حقیقت، مسئله این است

ماجرایی که رمان «زوجه‌ی مارتن گر» براساس آن نوشته شده، در فرانسه قرن شانزدهم اتفاق افتاده و جنت لوئیس در نیمه اول قرن بیستم به فکر نوشتن درباره آن افتاده و متن اصلی رمان او اولین بار در سال ۱۹۴۱ منتشر شده است. ماجرای واقعی از این قرار است که پسری روستایی و کم‌سن‌وسال به نام مارتن گر با دختری به نام برتراند دو رول که او هم مثل خودش سن‌وسالی ندارد ازدواج می‌کند؛ ازدواجی بدون عشق که تجربه‌ای تلخ برای برتراند است چون رفتار مارتن با او بسیار خشن و سخت‌گیرانه است و هیچ گرمایی در رابطه این زوج نیست. ده سال پس از این ازدواج، مارتن گر می‌رود و به‌مدت چند سال هیچ خبری از او نمی‌شود. او پس از چند سال برمی‌گردد اما اتفاقی عجیب رخ می‌دهد. مارتن گرِ بازگشته یک شیاد است که خود را جای مارتن گرِ اصلی جا می‌زند. او اما در قیاس با مارتن گرِ اصلی با برتراند مهربان است و عاشق اوست. طبعاً برتراند ترجیح می‌دهد که این مارتنِ جعلی و شیاد اما مهربان و عاشق را شوهر واقعی خود بپندارد تا مرد خشنی که رفته و ناپدید شده است. مارتن گرِ دوم، گویی مارتن گرِ آرزویی برتراند است و انگار که برتراند او را در تخیل خود ساخته و سپس به او موجودیت داده است؛ یک مارتن گرِ خلق‌شده به‌دست زنی محروم از عشق؛ یک مارتن گِر انگار بیرون‌جسته از خیال زن. البته که مارتن گرِ بدلیِ رمان، یک شخص خیالی نیست، همچنان که الگوی او در واقعیت هم خیالی نبوده است؛ اما این بدلِ متضاد با اصل، خود می‌توانسته انگیزه‌ای قوی برای خیالپردازی و داستان‌پردازی جنت لوئیس براساس ماجرای واقعی مارتن گر و برتراند دو رول بوده باشد. رئالیستی‌ترین داستان‌ها، اگر به‌دست نویسنده‌ای ماهر که عمق واقعیت را می‌بیند و به واقعیت از منظری نامتعارف می‌نگرد نوشته شده باشند، همواره مازادی از وهم و فراواقعیت را در خود پنهان دارند. در ماجرای مارتن گر و برتراند دو رول، باز شدن پای مردی به داستان که خود را مردی دیگر جا می‌زند و برخلاف آن مردِ دیگر، با زنی که او را به‌عنوان شوهر خود می‌پذیرد رفتاری عاشقانه و مهربانانه دارد، نمودی از همین وهم و فراواقعیت پنهان در پس واقعیت است. این مرد، واقعی‌ست اما در عین حال، قدری وهمناک است اگر واقعیتش را از دیدی نامتعارف بنگریم. مارتن گرِ جعلی همچنین امکان کاوش در پیچیدگی‌های شخصیتی زنی محروم از عشق و گرفتار در خشونت جامعه‌ای مردسالار و کشمکش او با چنین جامعه‌ای را مهیا می‌کند. رمان اما از این کشمکش فراتر می‌رود و وارد کشمکشی اخلاقی و دراماتیک بر سر انتخاب میان عشق و حقیقت می‌شود. مارتن گرِ واقعی پس از چندی بازمی‌گردد اما همسرش این را که او شوهرش است انکار می‌کند. کشمکش اخلاقی اصلی همین‌جاست. کار به دادگاه می‌کشد و زن باید بین حقیقت، که برایش زندگی‌ای سرد و خشن و دشوار و بدون عشق را به‌همراه خواهد داشت، و دروغی که با زندگی‌ای گرم و عاشقانه قرین است، یکی را انتخاب کند. برتراند حقیقت را انتخاب می‌کند اما شوهر واقعی‌اش او را پس می‌زند.

روایت این داستان از نظرگاه سوم‌شخص محدود به ذهن برتراند، انتخابی هوشمندانه از جانب نویسنده بوده است. این استراتژی روایی، در تقابل با پس‌زمینه واقعی تاریخیِ مردسالارانه رمان عمل می‌کند و این‌گونه ادبیات با نگاهی نقادانه به آن‌چه رخ داده و در تاریخ ثبت شده است، به مقابله با روایت تثبیت‌شده برمی‌خیزد و حفره‌ها و تاریک‌جاهای آن را آشکار می‌کند.

رمان کوتاه «زوجه‌ی مارتن گر» با ترجمه وحید طباطبایی و همراه با دو مقدمه، یکی از نویسنده و دیگری از لَری مک‌مِرتری، در نشر ماهی منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها