خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ آجر در معماری ایرانی، نهتنها یک مصالح سازنده، بلکه زبان مشترک فرم، اقلیم و معناست. این عنصر ساده و خاکی، قرنهاست که در دل ساختوساز ایرانی جای گرفته و بیانگر خرد معمارانی است که با کمترین امکانات، بیشترین تاثیر را خلق کردهاند. سفر من به یزد با هدفی مشخص آغاز شد؛ یافتن همان ریشههایی که معماری امروز ایران، بیش از هر زمان دیگر، به آنها نیاز دارد. در میان کوچههای تنگ، بادگیرهای بلند و دیوارهای ضخیم خشتی، مسجد جامع یزد چون نمادی از این خرد بومی در برابر چشمانم قد علم کرده بود؛ بنایی که از قرن هشتم هجری بهجا مانده و همچنان پس از قرنها، پیامهای معمارانهاش را بیواسطه به نسل امروز منتقل میکند.
گفتوگویی میان سنت و اقلیم
در میان بازدید از صحن مسجد، گفتوگویی با یکی از استادکاران باسابقه مرمت بنا، مسیر فکریام را تغییر داد.
او با اشاره به دیوارهای بلند آجری بنا، توضیح داد: این آجرها، آجر سنتی قزاقی هستند؛ آجرهایی که با خاک رس خالص، بدون هیچ افزودنی شیمیایی، در کورههای سنتی پخته میشدند. دلیل ماندگاریشان نه فقط در جنس مواد، بلکه در همسویی آنها با اقلیم و منطق معماری منطقه است.
در معماری ایرانی، آجر فراتر از یک مصالح ساختمانی ساده عمل میکرد؛ نوعی زبان برای گفتوگوی معمار با اقلیم، با نور، با فرم بود. تکنیکهای آجر چینی متنوعی در این بنا مشاهده میشود؛ از جمله آجرچینی فخر و مدین که با ایجاد الگوهای تکرارشونده، نهتنها زیبایی بصری بنا را افزایش میدهد، بلکه در تنظیم سایه و تابش مستقیم نور نیز نقش دارد. آجرچینی مشبک سنتی نیز در بخشهایی از سطوح، تهویه طبیعی و سبکسازی را ممکن میساخت.
استادکار ادامه داد: در زمان ساخت این بناها، مصالح در دسترس محدود بود. اما همین محدودیت منجر به خلق معماریای شد که در آن، هر آجر جایگاه و معنایی مشخص دارد. مثلاً آجرچینی کلهراسته، آجرچینی حصیری یا آژندهای خاص، هرکدام نهتنها نقش سازهای بلکه گاه حتی نقش نمادین داشتهاند.
از سوی دیگر، ضخامت زیاد دیوارهای آجری، عملکرد حرارتی فوقالعادهای در برابر گرمای کویر فراهم میکرد؛ ساختارهایی که بدون استفاده از تجهیزات مکانیکی امروزی، شرایط آسایش حرارتی را فراهم مینمودند. بادگیرها، حیاطهای مرکزی، و تناسبات معمارانه، همگی در راستای هماهنگی با اقلیم طراحی شدهاند.
تلفیق سنت و نوآوری در معماری آجری معاصر
اما نکته قابل تامل، گذراز آجرهای سنتی به آجرهای مدرن بهویژه آجرهای نسوز در معماری امروز است. این نوع آجرها، با حفظ فرم و جلوهی آجرهای سنتی، دوام و مقاومت بسیار بالاتری در برابر حرارت و فرسایش دارند. اگرچه ممکن است بهلحاظ بصری اندکی متفاوت به نظر برسند، اما با طراحی و چیدمانی آگاهانه، میتوانند تداوم همان زبان کهن معماری آجر را در بستر زمان تضمین کنند.
تجربه حضور در مسجد جامع یزد، نه فقط بازدید از یک بنای تاریخی، بلکه نوعی یادآوری ضرورت بازخوانی سنتهای معماری با نگاه انتقادی و خلاقانه بود. آجر در معماری ایرانی، صرفاً یک واحد ساختمانی نیست؛ تجلی نوعی حکمت ساخت است که در دل خود، زیبایی، منطق اقلیمی، و اقتصاد ساخت را توام در بر دارد.
بازگشت به معاصر: بازتاب سنت در طراحی معاصر
بازگشت از یزد برای من فقط پایان یک سفر نبود؛ این بازگشت، آغاز مرحلهای تازه در فهم معماری ایرانی بود. آشنایی نزدیک با بناهایی همچون مسجد جامع یزد و مشاهدهی دقیق آجرچینیهای سنتی، ذهنم را متوجه ظرفیتهایی کرد که در طراحیهای امروز تقریباً فراموش شدهاند. پس از این تجربه، نخستین طرحی که آغاز کردم، پروژهای فرهنگی در اقلیم گرم و خشک بود. تصمیم گرفتم از آنچه در سفر آموخته بودم، در طراحی استفاده کنم؛ نه بهصورت تقلید از فرمهای تاریخی، بلکه با بازخوانی اصول و منطق حاکم بر معماری آجر.
در نمای این پروژه، از الگوی آجر چینی فخر و مدین الهام گرفتم. بهجای آجرسنتی دستساز، از آجر نسوز با ویژگیهای ظاهری مشابه آجر سنتی قزاقی استفاده شد. این نوع آجر نهتنها زیبایی رنگ و بافت سنتی را حفظ میکرد، بلکه مقاومت بالایی در برابر حرارت و رطوبت داشت. برای دیوارهای نیمهشفاف پروژه، از تکنیک آجر چینی مشبک سنتی بهره گرفتم؛ الگویی که در معماری ایرانی، عبور کنترلشدهی نور و جریان هوا را ممکن میساخت و درعینحال نقش زیباییشناسانهی چشمگیری داشت.
در مرکز طرح، حیاطی با ساختار سنتی و جدارههای ضخیم آجری طراحی کردم. این فضا، هم کارکرد اقلیمی مناسبی داشت و هم بهعنوان قلب تپندهی پروژه، فضایی برای تعامل اجتماعی فراهم میکرد. تناسبات دقیق در طراحی قوسها، تکرار منظم آجرها در سطوح عمودی، و ایجاد سایهروشنهای هدفمند، همه تحت تاثیر اصولی بود که در معماری تاریخی یزد مشاهده کرده بودم.
تجربهای معمارانه با آجر
یکی از چالشهای مهم در این پروژه، انتخاب نوع آجر و تکنیک چیدمان آن بود. برای دستیابی به کیفیتی مناسب، با استادکاران مرمت سنتی و همچنین تولیدکنندگان مدرن همکاری کردم. در نتیجه، توانستم تلفیقی موفق از مصالح بومی و فناوری معاصر به دست آورم؛ مصالحی که با حفظ روح سنتی، پاسخگوی الزامات عملکردی امروز نیز بودند.
این تجربه نشان داد که بازگشت به آجر، تنها به معنای استفادهی مجدد از یک مصالح نیست. بلکه بازگشت به آجر، بازگشت به منطق، اقلیم، اقتصاد ساخت و زیباییشناسی بومی است.
نکات آموزشی برای معماران امروز:
شناخت مصالح سنتی مانند آجر قزاقی، آجر خشتی سنتی و آجرهای مورد استفاده در مرمت، برای فهم رابطهی مصالح با اقلیم ضروری است.
تکنیکهای آجرچینی مانند: فخر و مدین، کله راسته، مشبک سنتی و حصیری نهتنها زیباشناسانه، بلکه دارای عملکرد سازهای و اقلیمی هستند.
آجر نسوز با طراحی مناسب، میتوانند تداومدهندهی زبان آجر در معماری ایرانی باشند، بدون آنکه کیفیت فنی یا زیباییشناسی قربانی شود.
بازگشت به عناصر سنتی مانند بادگیر، حیاط مرکزی و بازی با سایهروشنها راهی برای خلق معماری پایدار و انسانی در شرایط اقلیمی متنوع ایران است.
استفاده از گذشته، تنها زمانی موفق خواهد بود که درک عمیق از منطق ساخت و زمینهی فرهنگی سنتهای معماری وجود داشته باشد.
سخن پایانی
آجر در معماری ایرانی، فراتر از یک واحد سازهای، حامل معنا، حافظه و هوشمندی ساخت است. گذر از دیوارهای مسجد جامع یزد، نه تنها مرور گذشته بود، بلکه یادآوری این حقیقت است که پاسخ بسیاری از مسائل معماری امروز از اقلیمگرایی و صرفهجویی انرژی تا زیباییشناسی و معنا در همان سنتهای خاموش نهفته است.
بازگشت به آجر، بازگشت به خردی است که از دل خاک برآمده و در پیچوتاب زمان، هنوز توان هدایت ما را دارد؛ اگر با چشمانی باز و ذهنی جستوجوگر به آن بنگریم.
نظر شما