چهارشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۸
تقاطع ادبی تونی موریسون و محمد علی کلی

تونی موریسون، ویراستار جوان و آینده‌دار در آن زمان، نه‌تنها نقش محرک و ناظر را ایفا کرد، بلکه با درک عمیق از قدرت روایت، سعی کرد صدای محمد علی را همان‌گونه که بود حفظ کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از لیت‌هاب، پنجاه سال از انتشار کتاب «برترین: داستان زندگی من»، زندگی‌نامه خودنوشت محمدعلی کلی بوکسور مشهور آمریکایی می‌گذرد؛ کتابی که در بطن خود ماجرایی پیچیده و گاه پرتنش از همکاری سه‌گانه میان علی، نویسنده همکارش ریچارد دورهام، و ویراستاری پرتلاش به نام تونی موریسون را دارد. در سال ۱۹۷۲، پروژه دو سال از برنامه عقب بود و موریسون که تنها پنج سال از آغاز فعالیتش در انتشارات پنگوئن می‌گذشت، از راه دور و با تلگرام‌هایی کوتاه و سرشار از اضطراب پیگیر وضعیت دست‌نوشته بود: «آیا حالت خوب است؟ نقطه. تونی موریسون.»

در دوره‌ای که محمد علی از مجازات زندان به خاطر رد خدمت در جنگ ویتنام نجات یافته و اجازه بازگشت به رینگ را پیدا کرده بود، تمرکز خود را از زندگی‌نامه‌نویسی به تمرین و سفر معطوف کرد. در نامه‌ای طعنه‌آمیز به سردبیران، خود را با عیسی مسیح مقایسه کرد که گمان می‌کرد مصلوب خواهد شد، اما ناگهان از این سرنوشت رهایی می‌یابد و دیگر فرصتی برای خاطره‌گویی ندارد، چرا که باید به جهان بازگردد تا «نظم را با مشت بازگرداند.»

ریچارد دورهام، نویسنده همکار علی، تجربه‌ای گسترده در نوشتن برای رادیو، برنامه‌های اتحادیه‌های کارگری و رسانه‌های سیاه‌پوستان داشت. سبک او در استفاده از دیالوگ‌های زنده و ضبط‌شده، از جمله گفت‌وگویی مفصل بین علی و جو فریزر در خودروی کادیلاک فریزر، فضایی شبه‌نمایشی به کتاب داد که موریسون آن را به‌خوبی می‌شناخت و از آن حمایت می‌کرد.

موریسون در تعاملاتش با نویسندگان، هم‌زمان مدافع، منتقد و راهنما بود؛ در برابر علی و دورهام، نقشی میانجی‌گرانه ایفا می‌کرد که در آن باید میان انتظارات بازار نشر، حساسیت‌های فرهنگی سیاه‌پوستان، و خواسته‌های شخصی علی توازن برقرار می‌کرد. او سبک علی را چنین توصیف می‌کند: «خصوصیتی خصوصی که به شکلی عمومی جلوه می‌کند»، و باور داشت این ویژگی می‌تواند به گونه‌ای تازه از خودسازی سیاه‌پوستان در قالب زندگی‌نامه تبدیل شود.

ایده جسورانه موریسون این بود که نه‌تنها علی باید در کتاب حاضر باشد، بلکه خود فرآیند ساخت کتاب نیز باید بخشی از متن شود. به باور او، «ساختن کتاب» به جای «نوشتن کتاب» امری زنده و مشارکتی است؛ همچون موسیقی جاز یا هنر آفریقایی، جایی که هنرمند با اثر یکی می‌شود و مخاطب نیز در آن مشارکت دارد.

در سال ۱۹۷۸، علی‌رغم رنجی که از تاخیرها و سردرگمی‌های پروژه متحمل شده بود، موریسون به دورهام پیشنهاد همکاری جدیدی داد: جلد دومی همراه با مجموعه‌ای از شعرها، عکس‌ها و نامه‌ها. دورهام با هیجان خاصی پاسخ داد و گفت هنوز نوارهایی ضبط‌شده دارد. او دوره بعدی را «روزهای پایانی برترین» نامید. اما موریسون با تیزهوشی ذاتی‌اش پیشنهاد دیگری داد: به‌جای تمرکز بر افول، داستان آغاز شود. علی، نه به‌عنوان مبارز، بلکه به‌عنوان انسان.

آنچه از این پروژه به یادگار مانده، نه‌فقط کتابی درباره علی، که روایتی است از تلاش سه ذهن برای ثبت صدایی که هم‌زمان تاریخی، بداهه‌پرداز، و عمیقاً انسانی بود. محمد علی می‌گفت: «نوشتن یعنی مبارزه.» موریسون در پاسخ، نوشتنی را شکل داد که خود به میدان مبارزه‌ای بدل شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین

اخبار مرتبط